Total Pageviews

Friday, January 24, 2025

چرا عیسی از خودش در مقابل کسانی که شکنجه اش دادند و کشتنش ، دفاع نکرد؟ چرا؟

 او مظلوم شد امّا تواضع نموده، دهان خود را نگشود؟» ( اشعیا ۵۳: ۷) .

 دانشمند بزرگ ، آلبرت انیشتن با وجود آنکه مسیحی نبود، گفت، هیچکس نمی تواند انجیل را بخواند و وجود عیسی مسیح را احساس نکند. 

شخصیتش در در هر کلمه انجیل می تپد. 

هیچ افسانه ای با چنین زندگی پر نشده است ( آلبرت انیشتن، انتشارات شنبه بعدازظهر، ۲۶ اکتبر ۱۹۲۹).

حتی موقعیکه تازیانه خورد و به صلیب کشیده شد، وی هیچ چیزی نگفت! 

چرا عیسی مسیح در برابر کسانی که کتکش زدند و وی را به کشتن دادند از خویش دفاع نکرد؟ 

فیلسوف فرانسوی روسو با وجود اینکه ملحد بود به طرز عجیبی به پاسخ این سئوال نزدیک شد وقتی که گفت،

اگر سقراط مانند یک فیلسوف زیست و از دنیا رفت، عیسی مسیح مانند خدا زیست و از دنیا رفت ( ژان- ژاک روسو ، فیلسوف فرانسوی ، ۱۷۱۲- ۱۷۷۸).

عیسی مسیح از خودش دفاع نکرد چون تنها دلیل آمدنش به دنیا رنج کشیدن و مردن بر روی صلیب بود.

 یکسال قبل از به صلیب کشیده شدنش ، عیسی مسیح ای موضوع را به طور واضحی بیان کرد.

« و از آن زمان عیسی به شاگردان خود به خبردادن آغاز کرد که رفتن او به اورشلیم و زحمتِ بسیار کشیدن از مشایخ و رؤسای کَهَنه و کاتبان و کشته شدن و در روز سوم برخاستن ضروری است» ( متی ۱۶: ۲۱).

تفسیر کاربردی عهد جدید در این باره می گوید:

پطرس تازه اقرار کرده بود که عیسی همان مسیح موعود ، پسر خداوند ، است [ مرقس ۸: ۲۹]. 

اما [ پطرس ] هنوز نمی دانست که عیسی برای انجام چه کاری به این دنیا آمد.

 او هم مانند بقیه یهودیان فکر می کرد که عیسی برای اینکه پادشاه زمین باشد به این دنیا آمد.

 به همین دلیل وقتی عیسی مسیح به او گفت که باید رنج بکشد و... کشته شود، پطرس نمی توانست آن را قبول کند.

 عیسی حتی گفت که بعد از سه روز زنده خواهد شد.

 عیسی مسیح نه تنها می دانست که کشته خواهد شد ، بلکه می دانست که بعد از سه روز زنده خواهد شد. حواریونش اصلاْ این را نمی فهمیدند. ( توماس هیل، تفسیر کاربردی عهد جدید ، انتشارات کینگزوی ، ۱۹۹۶، صفحات. ۲۶۰- ۲۶۱).

ولی ما باید این را بفهمیم. کتاب مقدس می گوید،

« این سخن امین است و لایق قبول تامّ که مسیح عیسی به دنیا آمد تا گناهکاران را نجات بخشد که من بزرگترین آنها هستم» ( اول تیموتیوس ۱: ۱۵)

با مرگش بر روی صلیب برای گناهان ما و با دوباره زنده شدنش ، عیسی مسیح به ما زندگی دوباره داد. 

عیسی مسیح در برابر تازیانه ها و به صلیب کشیده شدن ، از خودش دفاع نکرد چون همانطور که به پیلاطس گفت، « از این جهت من متولّد شدم و بجهت این در جهان آمدم» ( یوحنا ۱۸: ۳۷).

Sunday, December 1, 2024

آیا مسیح بر روی زمین فقیر بود یا ثروتمند؟

 گاهی مسیحیان درباره این موضوع بحث می کنند که آیا مسیح بر روی زمین فقیر بود یا ثروتمند؟


ابتدا باید بدانیم کتاب مقدس چه گزارشی می دهد:


پولس نوشت:" مسیح قدرت و جلال خود را کنار گذاشت و شبیه انسان ها شد" (فیلیپیان فصل 2 آیه 7).


پولس در جای دیگر نوشت:" عیسی مسیح با این که در آن مقام آسمانی اش ثروتمند بود، برای کمک به شما به این جهان آمد و فقیر شد تا با فقر خود شما را ثروتمند سازد" (دوم قرنتیان فصل 8 آیه 9).


طبق شریعت یهود، والدین موظف بودند بره یا دو قمری را قربانی کنند. لوقا گزارش می دهد که یوسف و مریم، پرنده قربانی کردند (لاویان فصل 12 آیه . این به آن معناست که آن ها توانایی خرید گوسفند را نداشتند. اگر مجوسیان قبل از تقدیم نوزاد، مسیح کوچک را ملاقات کرده بودند، با توجه به دریافت هدایای گرانقیمت، یوسف و مریم به راحتی قادر بودند گوسفندی بخرند. مسیح در آخور متولد شد و به هنگام تقدیم او به خدا، والدین استطاعت مالی نداشتند تا قربانی گرانقیمت را تهیه کنند. مسیح به خاطر بشر گناهکار، کوچک و حقیر شد، تا انسان ها از قلمرو گناه نجات یافته و فرزند خداوند شوند.


زمانی که مسیح ماموریت خود را شروع کرده بود، به شخصی که می خواست از او پیروی کند، فرمود:" روباه ها برای خود لانه دارند و پرندگان آشیانه، اما من که مسیح هستم، جایی برای استراحت ندارم" (متی فصل 8 آیه 20).


لوقا گزارش می دهد که چند تن از زنان از جمله همسر رئیس دربار هیرودیس، از دارایی شخصی خود، عیسی و شاگردانش را خدمت می کردند (لوقا فصل 8 آیه 3).


از سوی دیگر، "یوسف" شوهر مریم در شهر پر جمعیت ناصره به حرفه نجاری مشغول بود (متی فصل 13 آیه 55). عیسی نیز به عنوان نجار معروف بود (مرقس فصل 6 آیه 3). طبق گزارش مورخان، در نزدیکی ناصره، شهری مجلل به نام "سپ فوریس" در حال ساخت بود که رومی ها و افراد ثروتمند تعطیلات شان را در آن می گذراندند. احتمالا یوسف و عیسی نیز از نجارهایی بودند که از این فرصت بی نظیر استفاده نموده و در این شهر مشغول به کار شدند.


شاگردان مسیح فقیر نبودند. مثلا پطرس ماهیگیر بود و قایق داشت. آن ها قبل از دستگیری عیسی و بعد از مرگ مسیح، خانه ای را اجاره کرده بودند.


آیا نحوه زندگی مسیح بر روی زمین، به آن معنا است که فقر بهتر از ثروت است؟ یا فقط فقیران به بهشت راه می یابند و ثروتمندان راهی جهنم می شوند؟


کتاب مقدس گزارش می دهد که افراد متمول و ثروتمند نقش مهمی در اجرای برنامه خداوند داشتند. به عنوان مثال، ابراهیم (پیدایش فصل 13 آیه 2)، بوعز مرد ثروتمندی بود که با روت که کارگر فقیری بود ازدواج کرد. آن ها جد و نیاکان داود پادشاه بودند (روت فصل 4 آیات 13- 22)، "برزلایی" مرد ثروتمندی بود که از داود و سربازانش پذیرایی کرد (دوم سموئیل فصل 19 آیه 32)، یوسف رامه ای مرد متمولی که قبر خود را وقف عیسی کرد (متی فصل 27 آیه 57).


کتاب مقدس تعلیم می دهد که فقر و تنگدستی مانند راهزن بر تو هجوم می آورند (امثال سلیمان فصل 6 آیه 11). "با دقت از گله و رمه ات مواظبت کن... آنگاه از پشم گوسفندانت لباس تهیه خواهی کرد و از فروش بزهایت زمین خواهی خرید" (امثال سلیمان فصل 27 آیات 24- 26).


عیسی در بسیاری از حکایاتش "مرد ثروتمند" را به کار برده است. مثلا پدر در داستان "پسر گمشده"، مرد ثروتمندی است (لوقا فصل 15 آیات 11- 31). در حکایت "گوسفند گمشده" مرد دولتمندی حضور دارد (لوقا فصل 15 آیات 3- 6). ناظر دوراندیش نیز مرد متمولی است (لوقا فصل 16 آیات 1- . در حکایت "قنطارها" با پادشاه ثروتمندی روبه رو هستیم. در داستان "ضیافت بزرگ" (لوقا فصل 14 آیات 15- 24) مرد ثروتمندی مهمانی مفصلی ترتیب داد. در این مثال ها عیسی با دارایی و ثروت مخالفت نکرد.


کرنلیوس (افسر رومی)، شخصی خداپرست و پرهیزکار بود و خانواده ای خدا ترس داشت. او همیشه با سخاوت به فقرای یهودی کمک می کرد و به درگاه خدا دعا می نمود (اعمال رسولان فصل 10 آیات 1- 2). فرشته خداوند به کرنلیوس ظاهر شد و گفت:" دعاها و نیکوکاری های تو از نظر خدا دور نمانده است" (آیه 4).


در حکایت "ایلعاذر و ثروتمند" مسیح تعلیم داد که مرد ثروتمند به خاطر ثروتش روانه جهنم نشد، بلکه به خاطر عشقی که به ثروت داشت (لوقا فصل 16 آیات 19- 31). کلام خدا می فرماید:" عشق به ثروت، نخستین قدم به سوی سایر گناهان است. بعضی حتی برای پول، از خدا روگردان شده و خود را گرفتار انواع دردها کرده اند" (اول تیموتاوس فصل 6 آیه 10).


او از ثروتش برای کمک به فقرا استفاده نکرد. او نه فقط از ایلعاذر حمایت و پشتیبانی نکرد، بلکه او را به حال خودش رها نموده بود. وضعیت جسمی ایلعاذر اصلا مساعد نبود. بدن او به علت بیماری، زخمی بود. به نظر می آید که ایلعاذر قادر به راه رفتن هم نبود، زیرا دیگران او را به مقابل خانه مرد ثروتمند می بردند (آیه 20).


Sunday, October 27, 2024

"شرط پیروی از عیسی"

 در لوقا باب نهم آیه ۵۷ ملاحظه می­کنیم که شخصی به خداوند چنین می‌گوید؛ 


خداوندا هر جا روی تو را متابعت کنم ...


پاسخ خداوند به این شخص حاکی از سختیها و مشقات این متابعت است . عیسی برای آن شخص توضیح می‌دهد که شرط پیروی از وی خروج از امنیت فانی و زود گذری است که به هر وسیله ای می‌توان آنرا بدست آورد 


به عبارت ساده تر  عیسی به آن فرد چنین می‌گوید؛ 

اگر میخواهی از من پیروی کنی ، باید به امنیت حاصل آمده از طریق خودت پشت کنی و تمام امنیت خود را در من جستجو نمایی 


در اینجا لازم است به یک سوال بسیار مهم پاسخ گوییم : 


ما از چه طریقی به امنیت خودساخته خودمان دست می یابیم ؟


پاسخ یک کلمه است : " تلاش و کوشش فردی " 


بله درست است ، در دنیای مادی برای رسیدن به آرامش و امنیت هر چه بیشتر ، باید بیشتر کار کرد . تنها از طریق  تلاش  و  زحمت  بیشتر است که می‌توان به اسباب امنیت دست یافت.


با توجه به این نکته گویی منظور خداوند این است که برای پیروی از من باید از یک چیز دست بکشی ؛


" تلاش و کوشش خود محورانه" 


حال اجازه دهید تا مفهوم فوق را در بستر چالش موجود در بین عیسی و مذهبیون مورد توجه و بررسی قرار دهیم : 


مذهبیون کسانی بودند که در نقطه مقابل عیسی ایستاده و دائما در پی آن بودند که با او به مخالفت برخيزند. آنها درست بر طبق این  خصیصه رفتاری عمل می‌کردند. به این معنا که نجات و رسیدن به امنیت روحانی را در گرو تلاش هر چه بیشتر شریعت مآبانه خود می‌دیدند. به همین دلیل دائما در تکاپو و تلاش بودند تا خود را به امنیت به ظاهر پایدار روحانی برسانند. 


به سخنان یکی از مذهبيون در قصه فریسی و خراجگیر دقت کنید : 

   

فَریسی ایستاد و با خود چنین دعا کرد: ”خدایا، تو را شکر می‌گویم که همچون دیگر مردمان دزد و بدکاره و زناکار نیستم، و نه مانند این خَراجگیرم. دو بار در هفته روزه می‌گیرم و از هر چه به دست می‌آورم، ده‌یک می‌دهم.“ 

لوقا ۱۸ : ۱۱_۱۲


آنچه در اینجا شاهد آنیم روحیه خودمحوری ، طمع و فریب است . او قصد دارد تا با دست آویز قرار دادن تلاش های شریعتی خود ، به شکلی فریبکارانه ، خود را در پشت نقاب روحانیت پر زرق و برق خویش پنهان کند تا بدینوسیله در جایگاهی بالاتر از طرف مقابل خود ایستاده و امنیت روحانی خود را هر چه بیشتر تثبیت نماید . 


آیا متوجه نکات کلیدی این ماجرا شدید ؟


او سعی دارد تا نیاز خود را به فیض و نجات الهی در پشت رنگ و لعابی از اعمال مذهبی پنهان سازد .

باید توجه داشت که وی از خدا رویگردان نشده ، بلکه تنها فیض و نجات او را نادیده گرفته و بر تلاش فردی خود پای می فشرد .


امروزه نیز مسیحیانی وجود دارند که الارغم سر دادن شعار فیض و محبت ، پشت نقابی از اعمال مذهبی بظاهر زیبا پنهان شده و در تلاش اند تا به شکلی آگاهانه و یا ناخودآگاه به امنیت ناشی از کوشش های فردی خود دست یافته و حاصل تلاش هایشان را به معرض نمایش بگذارند .


طمع افسار گسیخته چنین مسیحیانی را میتوان در حریص بودن آنان برای حفظ جایگاه های مذهبی شان دید ، چنانکه در فریسیان و مذهبیون زمانه عیسی کاملا مشهود بود.

آنانیکه مبتنی بر " ترس  از دست دادن مقام های روحانی شان در سیستم مذهبی معبد " با عیسی و به یک معنا با خود فیض به مخالفت برخواسته و بیرق ستیز و دشمنی خود را با او برافراشتند. اینان کسانی بودند که بخاطر از دست ندادن جایگاه و حفظ " امنیت خود ساخته شان " عیسی را از خود طرد نموده و در نهایت او را مصلوب نمودند.


و چنانچه امروز هم ، چنین ایماندارانی به عیسی بگویند : 


هر جا بروی تو را متابعت کنیم 


عیسی بدیشان خواهد گفت ؛ 


ابتدا همچون پسر انسان باش . پسر انسانی که او را جای سر نهادن نیست ، نه به این دلیل که او آواره و سر بار این و آنست و نه به این دلیل که او دنیا گریز و تارک دنیاست ، همچنین نه بدان علت که او با بهرمندی ما از رفاهیات مخالف است ، بلکه به این دلیل که او  امنیت خود را در هیچ یک از متعلقات دنیوی نمی جوید . نه در مقام و مکنت دنیوی و نه در خدمت و جلوت کلیسایی و نه در اعمال بظاهر خوب روحانی . در واقع دنیا و  متعلقات مختلفش قادر نیست اسباب امنیت و آرامش عیسی را فراهم سازد .

هنگامی که می‌خوانیم؛ پسر انسان را جای سر نهادن نیست ، گویی دلمان برای او به رحم می آید.

یکی از مفسران کتاب مقدس چنین می‌گوید: 


او به ترحم شما نیازی ندارد ، دلتان برای خودتان به رحم آید چرا که اگر عیسی شما را به مکان بلند دنیا فراخواند ، متعلقات مختلفی از جمله ثروت ، قدرت ، خدمت ، الهیات ، مقام ، کلیسا ، اعمال مذهبی ، تایید طلبی و بسیاری از چیزهای دیگر مانع رفتن شما به آن مکان بلند می‌شود...


آیا حاضریم تا امنیت حاصل شده در هر یک از متعلقات دنیوی ، کلیسایی و مذهبی را رها ساخته و به فیض خداوندمان عیسی مسیح اعتماد کنیم ؟؟


او هم اینک منتظر پاسخ ماست...



Sunday, October 13, 2024

بخشیدن چـه مواردی را شامل می‌شود؟

 بخشیدن یعنی باطل کردن صورت حساب های اشخاصی که بما بدهکار هستند. 

بخشیدن یعنی باطل کردن سـنـد حقوقی ای که ما از ضربه زنندگان خود داریم. 

بخشیدن یعنی باطل کردن تمام مـدارکی که ثابت می‌کند طرف مقصر است.

البته این ساده، و مفت و مجانی نیست، چون بخشیدن بدون جبران خسارت های وارد آمده و پرداخت جـریـمه آن اصلا ارزش حقیقی و حقوقی نـدارد. 

بخشیدن افراد مقصر به معنی نادیده گرفتن و ماست مالی کردن رفتار اشتباه آنها نیست. 


در کلام خـدا بخشش، بوسیله فیض خدا در صلیب مسیح آماده شده. 

خدا گناهان مارا نادیده نگرفت و روی گناهان ما سرپوش نگذاشت، بلکه مسیح مزد گناه را پرداخت کرد. 


اما:   

هیچ کس بدون پذیرفتن مسئولیت گناهانش بخشیده نشده.

هیچ کس بدون اعتراف به گناهانش بخشیده نشده. 

هیچ کس بدون توبه و بازگشت از گناهانش بخشیده نشده. 

هیچ کس بدون ایمان آوردن به مـزد پرداخت شـده گناهانش بخشیده نشده.


شخص مقصر تا بخود نیامده و نپذیرفته باشد که اشتباه کرده، و تا از کارهای خود توبه و بازگشت نکرده، و اشتباهش را جبران نکرده، حتی اگر شما هم او را ببخشید او هرگز آمرزیده نشده و با ثمره منفی کارش همواره درگیر خواهد بود، و می‌بایست تاوان اشتباهش را پرداخت نماید. 


پس با این حساب چرا ما مقصرین خود را باید حتما ببخشیم؟ 

زیرا ما نمی خواهیم مابقی زندگی خود را در تلخی بگذرانیم. 

بخشیدن مقصرین به نوع زندگی ما مربوط می‌شود ، نه به نوع سرنوشت فرد مقصر. 


بخشیدن تنها راه رهایی از زندان فکری کسانی ست که بما ضربه زنده اند.  هرگز اجازه ندهید خاطره نبخشیدن کسی که زندگی دیروز  و امروز شما را خراب کرده است، زندگی فردای شما را کنترل کند.

Wednesday, September 25, 2024

چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟

 برای دستیابی به یک رابطۀ صحیح با خدا بهتر است ابتدا به آنچه این رابطه را قطع نموده است اشاره کنیم. 

آنچه این رابطه را گسسته است گناه میباشد. "همه رو گردانیده، با هم فاسد شده اند. نیکوکاری نیست؛ یکی هم نی" (مزمور 3:14). ما نسبت به فرمان خدا طغیان ورزیده ایم. مطابق اشعیا 6:53 "جمیع ما مثل گوسفندان، گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود."


خبر بدی که وجود دارد این است که مجازات گناه مرگ میباشد. "... هر کسی که گناه وَرزَد خواهد مُرد" (حزقیال 4:18). 

اما خبر خوش این است که خدای پر مُحبت به دنبال ما آمده است تا ما را نجات بخشد.


 عیسی مسیح هدف آمدن خود را به این جهان اینچنین بیان میدارد: "... پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا 10:19).

 هنگامی که او بر صلیب جان خود را تسلیم مینمود، با گفتن "تمام شد" (یوحنا 30:19) اعلام کرد که مأموریّت خود را به اتمام رسانیده است.


برای داشتن رابطۀ صحیح با خدا ابتدا باید گناهکار بودن خود را بپذیریم.

 سپس، باید با فروتنی گناه خود را به خدا اعتراف کنیم (اشعیا 15:57) و مُصمّم باشیم از آن توبه کنیم.

 "چونکه ... به زبان اعتراف میشود به جهت نجات" (رومیان 10:10).


این توبه و بازگشت از گناهان بایستی به همراه ایمان باشد. 

این ایمان، در واقع، اعتماد به این مطلب است که مرگِ قربانی گونۀ عیسی مسیح بر صلیب و قیام معجزه آسای او از مردگان به او این اقتدار و استحقاق را میدهد که نجات دهندۀ ما باشد (رومیان 9:10).

 لزوم ایمان در آیات بسیاری، از جمله یوحنا 27:20 ؛ اعمال 31:16 ؛ غلاطیان 16:2 ؛ 11:3 ، 26 و افسسیان 8:2، اشاره شده است.


داشتن رابطۀ صحیح با خدا بستگی به عکس العمل شما نسبت به آن چیزی است که خدا به جای ما انجام داده است.

 او نجات دهنده را فرستاد، او قربانی لازم برای پاک کردن گناهان شما را مُهیّا ساخت (یوحنا 29:1)، و او به شما وعده میدهد که: "... هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد" (اعمال 21:2).


مَثل پسر گمشده (لوقا 11:15ـ32) یک نمونۀ زیبا از "توبه" و "آمرزش" می باشد. پسر کوچکتر ثروت پدر خود را با انجام گناهان شرم آور تلف کرد (آیۀ 13). 

او هنگامیکه به اشتباه خود پی برد، تصمیم گرفت به خانه برگردد (آیۀ 18). 

او تصور می کرد که در خانۀ پدر، دیگر به عنوان پسر پذیرفته نخواهد شد (آیۀ 19)، اما او در اشتباه بود. پدر این یاغی توبه کار را همچنان محبت نمود (آیۀ 20). همۀ گناهان او بخشیده شد، و جشن عظیمی راه افتاد (آیۀ 24).


خدا آنقدر نیکوست که همیشه نسبت به انجام وعده های خود امین میماند. یکی از این وعده ها، آمرزش گناهان ماست. خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد (مزمور 18:34).


اگر مایل هستید با خدا رابطۀ صحیحی داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید.

 ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود.

 نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود.

 این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم.


 اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم.

 از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای

Sunday, September 1, 2024

نقش روح القدس در زندگی امروز ما

  از تمامی هدایایی که خدا به انسان داده است، هیچ یک بزرگتر از حضور روح القدس نیست. روح دارای عملکردها، نقش ها، و فعالیت‌های بسیاری است. اول اینکه، اودر قلب همه ی مردم در همه جا کار می کند. عیسی به شاگردان گفت که روح را به جهان ارسال می‌کند زیرا : "جهان را مجاب خواهد کرد که به‌ لحاظ گناه و عدالت و داوری، تقصیرکار است" (یوحنا۱۱:۱۶-۷) .هر کسی‌ دارای "ضمیر آگاه از خداست" چه آن را تأیید کند یا نکند. روح حقایق خداوند را در ذهن مردمان اعمال می‌کند تا با دلایل عادلانه و کافی‌ آنها را متقاعد سازد که گناهکارند. واکنش در جواب به آن محکومیت، رستگاری را به بار می‌‌آورد.


هنگامی که ما نجات یافتیم و متعلق به خدا شدیم، روح در قلب ما برای همیشه سکنی می گزیند، ضمانت همیشگی ما به عنوان فرزندانش را تثبیت می‌کند، گواهی می دهد، وما را مطمئن می‌سازد. عیسی مسیح گفت که روح را برای ما ارسال می کند تا یاور، تسلی دهنده، و راهنمای ما باشد."و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد"(یوحنا ۱۶:۱۴) .کلمه ی یونانی که در اینجا " مدافع" ترجمه شده است به معنای "کسی است که خوانده شده است تا پهلو به پهلو باشد" به معنی کسی که تشویق و ترغیب می کند. روح القدس در قلب مؤمنان به صورت دائمی مقیم می گردد (رومیان۹:۸، اول قرنتیان ۲۰:۶-۱۹ ،۱۳:۱۲) .عیسی مسیح روح را به عنوان "جبران" برای عدم وجود خود به ما داد، تا وظایفی را نسبت به ما انجام دهد که اگر او شخصا با ما مانده بود انجام می داد.


از جمله ی آن امور آشکارگری حقیقت است. حضور روح در درون ما، ما را قادر به درک و تفسیر کلام خدا می کند.عیسی به شاگردان خود گفت که: " امّا چون روحِ راستی آید، شما را به‌ تمامی حقیقت راهبری خواهد کرد" (یوحنا ۱۶ : ۱۳) .او مشاوره ی کامل خداوند را تا آنجا که به پرستش، اصول و زندگی‌ مسیحی‌ مربوط می شود، به ذهن ما می‌رساند.او راهنمای نهایی است، که پیش از ما حرکت کرده، راه را نشان می دهد، موانع را از بین می برد، ادراک ما را باز می کند، و همه چیز را ساده و روشن می سازد. او درتمامی راه‌های معنوی که باید طی کنیم راهنمای ماست. بدون چنین راهنمایی، ما مستعد به خطا رفتن خواهیم بود. بخش مهمی از حقیقتی که او آشکار میکند این است که عیسی مسیح همان کسی است که خود او گفت (یوحنا ۲۶:۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۳) .روح ما را در مورد الوهیت عیسی وجسم یافتن او ، اینکه او مسیح موعود است، درد و رنج و مرگ او، رستاخیز و معراج او، ترفیع او در دست راست خدا، و نقش او به عنوان قاضی همه متقاعد می سازد. او مسیح را در همه ی امور جلال می‌دهد (یوحنا ۱۴:۱۶). 


یکی دیگر از نقش های روح القدس هدیه دهندگی است. اول قرنتیان ۱۲ هدایای معنوی را که به ایمان داران داده شده است توصیف می‌کند، به منظور این که ما به عنوان بدن مسیح بر روی زمین عمل کنیم. همه ی این هدایا، بزرگ و کوچک، توسط روح داده شده است تا ما سفیران او در جهان باشیم، جلوه ی فضل او را نشان دهیم و او را جلال دهیم. روح هم چنین در زندگی ما میوه به بار می آورد. هنگامی که او در ما سکنی گزید، کارکاشت محصول خود را: شادی، صلح، صبر، مهربانی، خوبی، وفاداری، نجابت و کنترل بر نفس ( غلاطیان ۲۳:۵-۲۲ ) در ما زندگی شروع می کند. این ها آثار جسم ما، که ناتوان از تولید چنین میوه ها ایست نیست، بلکه آنها محصولات حضور روح در زندگی ما هستند.


علم به این که روح القدس خدا در زندگی ما اقامت گزیده است، و او تمام این اعمال معجزه آسا را انجام می دهد، که اوتا ابد در ما ساکن است، و او هرگزما را ترک و یا رها نخواهد کرد دلیلی برای شادی زیاد و آسایش است. خدا را برای این هدیه ی ارزشمند یعنی روح القدس و کارهای او در زندگی ما شک

Tuesday, April 2, 2024

به ترس و ناامیدی و دلسردی مجال ندهید؛ چون پدری فیاض شما را برگزیده که می‌خواهد پادشاهی را به شما عطا کند

دلایل بسیاری برای ناامیدی و دلسردی در این دنیای سقوط کرده وجود دارد. و تعجب برانگیز است که چرا بعضی‌ها خوشحال هستند! سرد شدن ازدواجتان غم‌انگیز است. ناراحت‌کننده است که یک دوست عزیز به شما بی‌وفایی کند. از دست دادن شغلی که با جان و دل برایش تلاش می‌کردید، ناراحت‌کننده است. مواجهه با بیماری که حتی مطمئن نیستید می‌توانید از آن جان سالم به در ببرید یا نه - دشوار است. سرکشی و از دست دادن فرزندان سخت است. دائماً در باب فساد‌های سیاسی و دولتی شنیدن، عذاب‌آور است. طرد و مسخره شدن به خاطر‌ ایمان‌تان سخت است. غم‌انگیزاست که کلیسا به‌جای اینکه محلی از شفا و اتحاد باشد، به مکانی از نفاق و جدل تبدیل گشته است. به نظر می‌رسد که هیچ چیز در زندگی پایدار نیست، و همه چیز رو به زوال است. مردم می‌میرند، رویا‌ها از دست‌می‌روند، گل‌ها پژمرده می‌شوند، زناشویی‌ها، رفاقت‌ها و جماعت کلیسایی محو می‌شوند. اگر به اطراف نگاه کنید، به نظر می‌رسد، این جهان کهن سالی که توسط خدا آفریده شده است، چندان درست پیش نمی‌رود و از هر جهت مکانی دلسرد‌کننده است. سیاه چاله این جهان سقوط کرده شما را به سمت خود می‌کشد و همه چیز در حال فروپاشی است.

  اما ناامیدی و دلسردی به همین جا ختم نمی‌شود. به نظر می‌رسد بشر از ایجاد تغییر اساسی هم ناتوان است. شما تمام تلاش خود را می‌کنید تا زناشویی‌تان را احیا کنید، اما راه به جایی نمی‌برید. آگاه هستید که توانایی کافی برای تغییر دیگران را ندارید و قدرت محدودی برای دگرگون کردن شرایط‌تان دارید. به نظر می‌رسد شما دائماً در حال دست و پنجه نرم کردن با چیز‌هایی هستید که توان کمی برای تغییرشان دارید.

  پس تسلی را در کجا می‌توان یافت؟ تسلی در فیض است و این فیض، در این سخنان زیبا که در لوقا ۳۲:۱۲ مکتوب گشته آشکار می‌شود: «ای گلۀ کوچک، ترسان مباشید، زیرا خشنودی پدر شما این است که پادشاهی را به شما عطا کند.» با این سخنان همه چیز تغییر می‌کند. در این جاست که متوجه می‌شوید که شما درمقابل این جهان تک و تنها نیستید. بله، اگرچه شما شهروند این جهان سقوط کرده هستید واز شکستگی آن متأثر می‌شوید، اما نباید فراموش کنید که به قلمرو دیگری نیز تعلق دارید. شما متعلق به قلمرویی هستید که پادشاه آن بر هر چیز حکم فرماست و فرمانروایی او به جهت جلال خویش و صلاح شما است. آنچه که در حیطه توانایی‌های شما نیست، تحت حکمرانی مطلق او می‌باشد. آنچه که شما از فهمش عاجز هستید، زیر نظر دقیق او قرار دارد. اما چیزی بیشتر از این است؛ با وجود زوال این جهان، پادشاهی او را پایانی نیست. مدت‌ها پس از نابود شدن این قلمرو، شما با آن پادشاه تا به ابد در ملکوتش به سر خواهید برد.

برای تعمق بیشتر لوقا ۲۲:۱۲-۳۴ را بخوانید.

پس به شاگردان خود گفت: «از این جهت به شما می‌گویم که اندیشه مکنید بجهت جان خود که چه بخورید و نه برای بدن که چه بپوشید.

جان از خوراک و بدن از پوشاک بهتر است.

کلاغان را ملاحظه کنید که نه زراعت می‌کنند و نه می‌دروند و نه کاهدان و نه انباری دارند و خدا آنها را می‌پروراند. آیا شما به چند مرتبه از مرغان بهتر نیستید؟

و کیست از شما که به فکر بتواند ذراعی بر قامت خود افزاید.

پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید، چرا برای مابقی می‌اندیشید.

سوسنهای چمن را بنگرید چگونه رشد می‌کنند و حال آنکه نه زحمت می‌کشند و نه می‌ریسند، امّا به شما می‌گویم که سلیمان با همۀ جلالش مثل یکی از اینها پوشیده نبود.

پس هرگاه خدا علفی را که امروز در صحرا است و فردا در تنور افکنده می‌شود چنین می‌پوشاند، چقدر بیشتر شما را ای سست ایمانان.

پس شما جویا مباشید که چه بخورید یا چه بیاشامید و مضطرب مشوید.

زیرا که امّت‌های جهان، همۀ این چیزها را می‌طلبند، امّا پدر شما می‌داند که به این چیزها احتیاج دارید.

بلکه ملکوت خدا را طلب کنید که همهٔ این چیزها برای شما افزوده خواهد شد.

ترسان مباشید ای گلۀ کوچک، زیرا که خشنودی پدر شما است که ملکوت را به شما عطا فرماید.

آنچه دارید بفروشید و صدقه دهید و کیسه‌ها بسازید که کُهنه نشوند و گنجی را که تلف نشود، در آسمان جایی که دزد نزدیک نیاید و بید تباه نسازد.

زیرا جایی که خزانۀ شما است، دل شما نیز در آنجا می‌باشد 

چرا عیسی از خودش در مقابل کسانی که شکنجه اش دادند و کشتنش ، دفاع نکرد؟ چرا؟

 او مظلوم شد امّا تواضع نموده، دهان خود را نگشود؟» ( اشعیا ۵۳: ۷) .  دانشمند بزرگ ، آلبرت انیشتن با وجود آنکه مسیحی نبود، گفت، هیچکس نمی توا...