Total Pageviews

Tuesday, April 2, 2024

به ترس و ناامیدی و دلسردی مجال ندهید؛ چون پدری فیاض شما را برگزیده که می‌خواهد پادشاهی را به شما عطا کند

دلایل بسیاری برای ناامیدی و دلسردی در این دنیای سقوط کرده وجود دارد. و تعجب برانگیز است که چرا بعضی‌ها خوشحال هستند! سرد شدن ازدواجتان غم‌انگیز است. ناراحت‌کننده است که یک دوست عزیز به شما بی‌وفایی کند. از دست دادن شغلی که با جان و دل برایش تلاش می‌کردید، ناراحت‌کننده است. مواجهه با بیماری که حتی مطمئن نیستید می‌توانید از آن جان سالم به در ببرید یا نه - دشوار است. سرکشی و از دست دادن فرزندان سخت است. دائماً در باب فساد‌های سیاسی و دولتی شنیدن، عذاب‌آور است. طرد و مسخره شدن به خاطر‌ ایمان‌تان سخت است. غم‌انگیزاست که کلیسا به‌جای اینکه محلی از شفا و اتحاد باشد، به مکانی از نفاق و جدل تبدیل گشته است. به نظر می‌رسد که هیچ چیز در زندگی پایدار نیست، و همه چیز رو به زوال است. مردم می‌میرند، رویا‌ها از دست‌می‌روند، گل‌ها پژمرده می‌شوند، زناشویی‌ها، رفاقت‌ها و جماعت کلیسایی محو می‌شوند. اگر به اطراف نگاه کنید، به نظر می‌رسد، این جهان کهن سالی که توسط خدا آفریده شده است، چندان درست پیش نمی‌رود و از هر جهت مکانی دلسرد‌کننده است. سیاه چاله این جهان سقوط کرده شما را به سمت خود می‌کشد و همه چیز در حال فروپاشی است.

  اما ناامیدی و دلسردی به همین جا ختم نمی‌شود. به نظر می‌رسد بشر از ایجاد تغییر اساسی هم ناتوان است. شما تمام تلاش خود را می‌کنید تا زناشویی‌تان را احیا کنید، اما راه به جایی نمی‌برید. آگاه هستید که توانایی کافی برای تغییر دیگران را ندارید و قدرت محدودی برای دگرگون کردن شرایط‌تان دارید. به نظر می‌رسد شما دائماً در حال دست و پنجه نرم کردن با چیز‌هایی هستید که توان کمی برای تغییرشان دارید.

  پس تسلی را در کجا می‌توان یافت؟ تسلی در فیض است و این فیض، در این سخنان زیبا که در لوقا ۳۲:۱۲ مکتوب گشته آشکار می‌شود: «ای گلۀ کوچک، ترسان مباشید، زیرا خشنودی پدر شما این است که پادشاهی را به شما عطا کند.» با این سخنان همه چیز تغییر می‌کند. در این جاست که متوجه می‌شوید که شما درمقابل این جهان تک و تنها نیستید. بله، اگرچه شما شهروند این جهان سقوط کرده هستید واز شکستگی آن متأثر می‌شوید، اما نباید فراموش کنید که به قلمرو دیگری نیز تعلق دارید. شما متعلق به قلمرویی هستید که پادشاه آن بر هر چیز حکم فرماست و فرمانروایی او به جهت جلال خویش و صلاح شما است. آنچه که در حیطه توانایی‌های شما نیست، تحت حکمرانی مطلق او می‌باشد. آنچه که شما از فهمش عاجز هستید، زیر نظر دقیق او قرار دارد. اما چیزی بیشتر از این است؛ با وجود زوال این جهان، پادشاهی او را پایانی نیست. مدت‌ها پس از نابود شدن این قلمرو، شما با آن پادشاه تا به ابد در ملکوتش به سر خواهید برد.

برای تعمق بیشتر لوقا ۲۲:۱۲-۳۴ را بخوانید.

پس به شاگردان خود گفت: «از این جهت به شما می‌گویم که اندیشه مکنید بجهت جان خود که چه بخورید و نه برای بدن که چه بپوشید.

جان از خوراک و بدن از پوشاک بهتر است.

کلاغان را ملاحظه کنید که نه زراعت می‌کنند و نه می‌دروند و نه کاهدان و نه انباری دارند و خدا آنها را می‌پروراند. آیا شما به چند مرتبه از مرغان بهتر نیستید؟

و کیست از شما که به فکر بتواند ذراعی بر قامت خود افزاید.

پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید، چرا برای مابقی می‌اندیشید.

سوسنهای چمن را بنگرید چگونه رشد می‌کنند و حال آنکه نه زحمت می‌کشند و نه می‌ریسند، امّا به شما می‌گویم که سلیمان با همۀ جلالش مثل یکی از اینها پوشیده نبود.

پس هرگاه خدا علفی را که امروز در صحرا است و فردا در تنور افکنده می‌شود چنین می‌پوشاند، چقدر بیشتر شما را ای سست ایمانان.

پس شما جویا مباشید که چه بخورید یا چه بیاشامید و مضطرب مشوید.

زیرا که امّت‌های جهان، همۀ این چیزها را می‌طلبند، امّا پدر شما می‌داند که به این چیزها احتیاج دارید.

بلکه ملکوت خدا را طلب کنید که همهٔ این چیزها برای شما افزوده خواهد شد.

ترسان مباشید ای گلۀ کوچک، زیرا که خشنودی پدر شما است که ملکوت را به شما عطا فرماید.

آنچه دارید بفروشید و صدقه دهید و کیسه‌ها بسازید که کُهنه نشوند و گنجی را که تلف نشود، در آسمان جایی که دزد نزدیک نیاید و بید تباه نسازد.

زیرا جایی که خزانۀ شما است، دل شما نیز در آنجا می‌باشد 

Sunday, March 24, 2024

اهمیت ورود پیروزمندانه عیسی مسیح در روز یکشنبه نخل چیست؟

 ورود پیروزمندانه به ورود عیسی مسیح به اورشلیم گفته می شود و به یکشنبه نخل معروف است (یوحنا فصل 12 آیه های 1، 12). داستان ورود پیروزمندانه یکی از معدود رویدادهایی در زندگی عیسی مسیح است که در هر چهار انجیل عنوان شده است (متی فصل 21 آیه های 1 تا 17، مرقس فصل 11 آیه های 1 تا 11، لوقا فصل 19 آیه های 29 تا 40، یوحنا فصل 12 آیه های 12 تا 19). با کنار هم قرار دادن هر چهار انجیل به این نتیجه می رسیم که رویداد یکشنبه نخل، هم برای مسیحیان آن دوره و هم برای ایمانداران سراسر تاریخ اهمیت زیادی دارد. ما یکشنبه نخل را به یاد آن روز جشن می گیریم.


در آن روز، عیسی مسیح سوار بر کره الاغی که کسی هرگز سوار آن نشده بود وارد اورشلیم شد. شاگردان جامه های خود را روی الاغ انداختند تا عیسی مسیح بنشیند و مردم برای خوش آمدگویی به او، لباسها و شاخه های نخل را جلو پای او قرار دادند. مردم او را ستایش کردند و هلهله کنان می گقتند: «پادشاه با نام خداوند می آید». او سوار بر الاغ به معبد رفت به مردم آموزش داد، آنها را شفا داد، صرافان و فروشندگان که خانه پدر را به لانه دزدان تبدیل کرده بودند بیرون کرد (مرقس فصل 11 آیه 17).


هدف عیسی مسیح از این نوع ورود به اورشلیم این بود که بر طبق پیشگویی های عهد قدیم، مسیح و پادشاه اسرائیل بودن خود را برای عموم مردم به تصویر بکشاند. متی می گوید که ورود پادشاه سوار بر الاغ محقق شدن پیشگویی زکریا است: «ای قوم من، شادی كنيد و از خوشحالی فرياد برآوريد، چون پادشاهتان نزد شما می‌آيد! او نجات دهنده‌ای پيروزمند است و با فروتنی، سوار بر كرّه الاغی می‌آيد!» (زکریا فصل 9 آیه 9). عیسی مسیح مانند یک پادشاه پیروز وارد پایتخت شد و مردم با شادی و ستایش از او استقبال کردند. خیابانهای شهر پادشاهی اورشلیم برای او باز بود تا مانند یک پادشاه به قصر خود وارد شود، البته نه قصر زمینی بلکه قصر روحانی که همان معبد است؛ چراکه او پادشاه روحانی جهان است. مردم او را ستایش و پرستش کردند، برای اینکه او شایسته آن بود. او دیگر به شاگردان خود نمی گوید که سکوت کنند (متی فصل 12 آیه 16، فصل 16 آیه 20) بلکه از آنها می خواهد با آسودگی خیال و شهامت او را ستاش کنند. پهن کردن ردا نشانه اعلام وفاداری و بیعت است (رجوع کنید به دوم پادشاهان فصل 9 آیه 13). عیسی مسیح آشکارا اعلام کرد که او پادشاه و مسیح موعودی است که منتظرش بودند.


متاسفانه تمجید و ستایش فراوان مردم از عیسی مسیح به این دلیل نبود که آنها او را به عنوان نجات دهنده خود شناختند. بلکه آنها به او به عنوان مسیح نجات دهنده ای خوش آمد گفتند که آمده تا بر ضد امپراطوری روم طغیان کند. عده زیادی بودند که به مسیح به عنوان نجات دهنده اعتقادی نداشتند، بلکه امید داشتند که او می تواند نجات دهنده موقتی باشد. اینها کسانی بودند که هلهله کنان ورود او را به عنوان پسر داوود که در نام خدا به شهر آمده جشن گرفتند. اما وقتی انتظارات آنها برآورده نشد و عیسی مسیح آنها را برای شورش بر ضد رومیان اشغالگر رهبری نکرد، ستایش ها و شادی ها فقط طی چند روز تبدیل شد به عبارت «مصلوبش کن!» (لوقا فصل 23 آیه های 20 تا 21). کسانیکه عیسی مسیح را به عنوان قهرمان ستایش کردند، در نهایت او را رد کرده و تنها گذاشتند.


ورود پیروزمندانه عیسی مسیح داستان بسیار متفاوتی است، اما برای مسیحیان معنی و کاربرد دارد. داستان پادشاهی که متواضعانه در لباس مردم فقیر، سوار بر الاغی وارد شهر شد و خبری از ردای پرزرق و برق پادشاهی و اسب خرامان نبود. عیسی مسیح مانند پادشاهان زمینی با زور و جنگ پیروز نشد بلکه پیروزی او با عشق، محبت، لطف و فدای جان خودش برای انسان بود. او پادشاه سپاهیان نیست، بلکه پادشاه تواضع و خدمت است. او بر ملتها غلبه نمی کند، بلکه بر قلبها و فکرها پیروز می شود. پیام او آرامش ابدی با خداوند است نه آرامش موقت زمینی. اگر عیسی مسیح پیروزمندانه وارد قلبهای ما شده است، با عشق و آرامش در آن حکومت می کند. ما نیز به عنوان ایمانداران همین ویژگی ها را از خود به نمایش می گذاریم تا مردم دنیا پادشاه واقعی قلبهای ما را ببینند.


Saturday, February 3, 2024

دعا و پرستش بخش جدایی ناپذیر و مهمترین بخش زندگی روحانی یک ایماندار است

 دعا و پرستش به معنای حقیقی یعنی تسلیم کامل خودمان به خداوند بنابراین نقشی حیاتی در تداوم حیات روحانی و نیز رشد شخصیت روحانی دارد. در واقع ایمانداری که وقت کافی و زمانی مشخص به دعا وپرستش خداوند  نمی دهد، نمی تواند زندگی پیروزمندانه و شخصیت مسیحی بالغی داشته باشد.

اگر هدف آفرینش انسان را مشارکت با خدا بدانیم، دعا به این هدف تحقق می بخشد. ولی باید بخاطر داشت که با خواندن بهترین کتابها در مورد دعا نمی توان دعا کردن را یاد گرفت و تنها با وارد شدن در گفتگوی صمیمانه با خدا می توان دعا را آموخت.

در دعا باید بیاد داشته باشیم که نه با وجودی ناشناخته و اسرارآمیز بلکه با خدایی که در کتاب مقدس و عیسی مسیح خود را آشکار کرد سخن می گوییم و مشارکت داریم. 

 کتاب مقدس شرح آشکارسازی خدا به انسان است و پیش از شروع دعا بیاد آوریم که  می خواهیم با خدایی که در کتاب مقدس خود را آشکار کرده و خود را پدر آسمانی معرفی می کند سخن بگوییم.

پرستش 

واژۀ پرستش به‌معنای ابراز تشکر و قدرشناسی قلبی است. در عهدعتیق پرستش در قالب "حمد و ثنا"، "عرض حال"، "تقدیم قربانی"، "نذر کردن" (نه به‌معنای معامله با خدا بلکه ابرازِ عملی تشکر) و "کلاً تقدیم خود"، بیان می‌شد. عهدعتیق به‌کرات بر لزوم پرستشی تأکید می‌ورزید که در آن برگزاری مراسم و آیین جایگزین حالت وجودی شخصی نگردد. اگر فرد صادقانه با تمام قلب خود در حضور خدا حاضر نمی‌شد، پرستش او مقبول نبود (مزمور ۴۰:‏۶-۸؛ عاموس ۵:‏۲۱-۲۴). در واقع پرستش، پاسخ انسان به عملکرد سرشار از فیض و رحمت خداست.


پرستش واکنش انسان به کنش خداست (عبرانیان ۱۳:‏۱۵ و انجیل مرقس ۱۰:‏۴۵) و هر چه این واکنش آگاهانه‌تر صورت گیرد، پرستش با محتواتر می‌گردد. عهدجدید نیز به‌صراحت تقدیم همۀ وجود و زندگی خود به خدا را پرستش قلمداد می‌کند (رومیان ۱۲:‏۱). به یک معنا، عملکرد غیر از آن در نقطۀ مقابل پرستش قرار می‌گیرد. عهدجدید نیز همچون عهدعتیق پرستشی که ما را نسبت به نیازهای نیازمندان بی‌تفاوت می‌کند، مزمت می‌نماید چرا که ابراز لطف و محبت به خدا می‌باید در خود شخص چنین رویکردهایی را نسبت به دیگران ایجاد کند.

Tuesday, December 12, 2023

چرا عیسی پس از رستاخیزش آن تکه پارچه کتان را تا کرد؟

 در انجیل یوحنا باب ۲۰ آیه ۷ می خوانیم که آن دستمالی که با آن سر و صورت عیسی مسیح را پوشانده بودند، به کناری همراه با پارچه های کفن انداخته نشده بود، بلکه کلام خدا در یک آیه کامل برای ما توضیح می دهد که آن پارچه خیلی مرتب و جداگانه تا شده و در جایی دیگر گذاشته شده بود. روز یکشنبه، صبح خیلی زود، وقتی هنوز هوا تاریک بود، مریم مجدلیه به سر قبر عیسی آمد و دید که سنگ قبر به کناری غلطانده شده است. پس دوان دوان رفت و شمعون پطرس و دیگر شاگرد را که عیسی او را خیلی دوست داشت را پیدا کرد و به آنها گفت که آنها بدن خداوند را برده اند، عیسی در قبر نیست، و من نمی دانم او را کجا برده اند. پطرس و آن شاگرد دیگر دویدند تا قبر خالی را با چشمان خودشان ببینند... آن شاگرد دیگر زودتر از پطرس سر قبر عیسی رسید. او آنجا ایستاد و به داخل قبر نرفت ولی آن دستمال را دید. 

وقتی شمعون پطرس به آنجا رسید وارد قبر شد. او هم پارچه کفن را دید و همچنین پارچه ای که با آن سر مسیح را پوشانده بود در کناری گذاشته شده بود. 

آیا این موضوع مهم بود؟ حتما! بله این نکته ای بسیار مهم است. 

اگر بخواهیم اهمیت آنرا بدانیم خوب است که کمی در باره آداب و رسوم یهودیان آن زمان بدانیم. دستمال تا شده رسم و آدابی بود بین ارباب و خدمتکار و این را هر جوان یهودی می دانست. 

رد و می خواهد آماده کند...

سفره شام خیلی مرتب چیده می شد و خدمتکار باید دور از چشم اربابش در کناری منتظر می ماند تا اربابش شامش را تمام کند. خدمتکار حق اینرا نداشت که تا قبل از تمام شدن غذای اربابش دست به چیزی بزند. حالا اگر ارباب غذایش تمام شده و دیگر تمایلی به خوردن نداشت با دستمالی که در کنارش بود دستها و دهان و ریشش را پاک می کرد و دستمال را در سفره می انداخت و می رفت. 

و آنموقع خدمتکار می دانست که می تواند میز را پاک و سفره را جمع کند. در آن زمان دستمال مچاله شده به معنی "تمام شده" بود. 

اما اگر ارباب دستمالش را تا می کرد و در کنار بشقابش می گذاشت، آن‌وقت خدمتکار می دانست که نباید دست به سفره یا میز بزند، چون دستمال تا شده به این معنی بود که "بر میگردم". 

او بر می گردد!

Sunday, October 22, 2023

نجات پیدا کنیم

 "زیرا او می‌فرماید: «در زمان مطلوب به تو گوش دادم، و در روز نجات تو را كمک كردم» گوش بدهید! این زمان، زمان مطلوب است و امروز، روز نجات!"

دوم قرنتیان 6:2 


چه رحمت غیر قابل توصیفی است که در چنین زمانی زندگی کنیم! ما گناهکارانی بیچاره،‌ گمگشته و بی‌ارزشیم اما الان روزی است که نجات بدون بها و رایگان -از راه ایمان به عیسی مسیح- بخشیده می‌شود. خداوند ما را از عشق و علاقه و از زیر سلطه و پی‌ آمدهای گناه نجات داده و روح قدوسش را به ما می‌دهد. 


او شریعت را بر دلهای ما حک نموده و گامهای ما را به راه صلح و آرامش هدایت می‌کند. او مسیح را به ما می‌دهد؛ که نجات‌ دهنده است، به ما فیض می‌بخشد؛ که بر گناه غلبه می‌کند و بهشت را به ما هدیه می‌کند تا وقتی که سفرمان در این دنیا به پایان رسید از آن لذت ببریم. 


الان روزی است که او در کار رها ساختن قوم خویش است؛ خداوند قدرت، حکمت، کلام، گردش روزگار و فرشتگان خود را برای رهایی ما به کار می‌گیرد. پس دیگر چه جای ترس است؟ از چه کسی هراس داشته باشیم؟ 


بیائیم تا به سوی تخت فیض بشتابیم و به یاد داشته باشیم که اکنون روز نجات است. بیائیم تا برای نجات از تمامی چیزهایی که آرامش ما را به هم ریخته، جلو شادی و خوشی درونی ما را گرفته و یا مانعی است بر سر راه زندگی مسیحی دست به دعا برداریم. 


بگذاریم تا هیچ جایی برای نا امیدی و سر‌خوردگی نباشد زیرا الان روز مژده نیک است؛ یعنی ایمان بیاوریم و رستگار شویم، دعا کنیم و نجات پیدا کنیم٬‌ منتظر خداوند زنده و حقیقی بمانیم و او دلمان را قوی خواهد گردانید. 


"زیرا به‌سبب فیض خداست كه شما از راه ایمان نجات یافته‌اید و این كار شما نیست بلكه بخشش خداست."

افسسیان 2:8

Friday, August 25, 2023

امید به دنبال دو هدف است

 امید به دنبال دو هدف است . یک هدف زمینی و دیگری آسمانی. موضوع این نیست که یکی شیطانی و دیگری نیکو است. هر دو می توانند نیکو باشند، اما امید آسمانی باید امید زمینی را در برگیرد تا به آن ارزش ببخشد. امید زمینی یا افقی، اعتماد و اشتیاقی است که اوضاع در این زندگی بهتر خواهد شد. امید آسمانی رویای رهایی از فساد است و منشا آن از خداوند است و تمرکز آن امید این است که ما داریم به شباهت او در می آییم و همیشه همراه با خداوند خواهیم بود. امید آسمانی حتی مرگ را پشت سر می گذارد، چون ما می دانیم مرگ رابطه ما را با او قطع نمی کند.  جدا از امید آسمانی، امید زمین فقط یک مقصد دارد، نا امیدی بی قید و شرط. اما امید آسمانی ابزار و عناصری دراختیار ما قرار می دهد که به ما اجازه امیدواری بر زمین را هم می دهد. 

وقتی که واقع گرایانه به دنیا نگاه کنیم یعنی همان طوری که هست، بیش از دو انتخاب برای ما باقی نمی ماند. ناامیدی یا خداوند. خوشبختانه نا امیدی گذرا و مقطعی است. رحمت سخت گیرانه خداوند برای یک زمان محدودی است نه شرایطی مزمن برای تمامی لحظات زندگی. زمانی برای نا امیدی وجود دارد، همان طور هم زمانی برای شادی. 

امید آسمانی به ما اطمینان می بخشد که اگر چه شب را با اشک ها سپری می کنیم، ولی سحرگاه وجد و شادی انتظار ما را می کشد. این حقیقت به روشنی در پسر خداوند به تصویر کشیده شده است.


Thursday, June 1, 2023

عید پنطیکاست

 هفت هفته پس از قیام مسیح است و یادگار روزی که روح القدس بر شاگردان مسیح نزول کرد.


پنطیکاست! این کلمه برای هر مسیحی، در هر جا، یادآور منظرۀ پرشکوه قرارگیری زبانه‌های آتش بر سر مسیحیان اولیه و حلول عطای شگفت‌انگیز زبان‌ها به‌عنوان نشانۀ حلول روح‌القدس می‌باشد.


این رویدادها در باب دوم کتاب اعمال رسولان ثبت شده است.


” چون روز پِنتیکاست فرارسید، همه یکدل در یکجا جمع بودند که ناگاه صدایی همچون صدای وزش تندبادی از آسمان آمد و خانه‌ای را که در آن نشسته بودند، به تمامی پر کرد آنگاه، زبانه‌هایی دیدند همچون زبانه‌های آتش که تقسیم شد و بر هر یک از ایشان قرار گرفت.


سپس همه از روح‌القدس پُر گشتند و آنگونه که روح بدیشان قدرت تکلّم میبخشید، به زبانهای دیگر سخن گفتن آغاز کردند.


در آن روزها، یهودیان خدا ترس، از همۀ ممالک زیر آسمان، در اورشلیم به‌ سر میبردند.


چون این صدا برخاست، جماعتی گرد ‌آمده، غرق شگفتی شدند، زیرا هر یک از ایشان می‌شنید که آنان به زبان خودش سخن می‌گویند.”


پنطیکاست در اصل واژه‌ای است یونانی به معنی پنجاه. این کلمه در ترجمۀ یونانی تورات، نام یکی از سه عید بزرگ یهودیان بود.


در زبان عبری، این عید را “عید هفته‌ها” می‌نامیدند که شرح آن در لاویان باب ۲۳ و تثنیه باب ۱۶ آمده است

به ترس و ناامیدی و دلسردی مجال ندهید؛ چون پدری فیاض شما را برگزیده که می‌خواهد پادشاهی را به شما عطا کند

دلایل بسیاری برای ناامیدی و دلسردی در این دنیای سقوط کرده وجود دارد. و تعجب برانگیز است که چرا بعضی‌ها خوشحال هستند! سرد شدن ازدواجتان غم‌ان...