مَرقُس ۱:۲۹-۳۱ - مَتّی ۸:۱۴ و ۱۵؛ لوقا ۴:۳۸ و ۳۹
مَرقُس ۱:۳۲-۳۴ - مَتّی ۸:۱۶ و ۱۷؛ لوقا ۴:۴۰ و ۴۱
۲۹چون عیسی کنیسه را ترک گفت، بیدرنگ بهاتفاق یعقوب و یوحنا به خانۀ شَمعون و آندریاس رفت.۳۰مادرزن شَمعون تب داشت و در بستر بود. آنها بیدرنگ عیسی را از حال وی آگاه ساختند.۳۱پس عیسی به بالین او رفت و دستش را گرفت و کمک کرد تا برخیزد. تب او قطع شد و مشغول پذیرایی از آنها گشت.
۳۲شامگاهان، پس از غروب آفتاب، همۀ بیماران و دیوزدگان را نزد عیسی آوردند.۳۳مردمان شهر همگی در برابر دَر گرد آمده بودند!۳۴عیسی بسیاری را که به بیماریهای گوناگون دچار بودند، شفا داد و نیز دیوهای بسیاری را بیرون راند، امّا نگذاشت دیوها سخنی بگویند، زیرا او را
No comments:
Post a Comment