Total Pageviews

Sunday, October 27, 2024

"شرط پیروی از عیسی"

 در لوقا باب نهم آیه ۵۷ ملاحظه می­کنیم که شخصی به خداوند چنین می‌گوید؛ 


خداوندا هر جا روی تو را متابعت کنم ...


پاسخ خداوند به این شخص حاکی از سختیها و مشقات این متابعت است . عیسی برای آن شخص توضیح می‌دهد که شرط پیروی از وی خروج از امنیت فانی و زود گذری است که به هر وسیله ای می‌توان آنرا بدست آورد 


به عبارت ساده تر  عیسی به آن فرد چنین می‌گوید؛ 

اگر میخواهی از من پیروی کنی ، باید به امنیت حاصل آمده از طریق خودت پشت کنی و تمام امنیت خود را در من جستجو نمایی 


در اینجا لازم است به یک سوال بسیار مهم پاسخ گوییم : 


ما از چه طریقی به امنیت خودساخته خودمان دست می یابیم ؟


پاسخ یک کلمه است : " تلاش و کوشش فردی " 


بله درست است ، در دنیای مادی برای رسیدن به آرامش و امنیت هر چه بیشتر ، باید بیشتر کار کرد . تنها از طریق  تلاش  و  زحمت  بیشتر است که می‌توان به اسباب امنیت دست یافت.


با توجه به این نکته گویی منظور خداوند این است که برای پیروی از من باید از یک چیز دست بکشی ؛


" تلاش و کوشش خود محورانه" 


حال اجازه دهید تا مفهوم فوق را در بستر چالش موجود در بین عیسی و مذهبیون مورد توجه و بررسی قرار دهیم : 


مذهبیون کسانی بودند که در نقطه مقابل عیسی ایستاده و دائما در پی آن بودند که با او به مخالفت برخيزند. آنها درست بر طبق این  خصیصه رفتاری عمل می‌کردند. به این معنا که نجات و رسیدن به امنیت روحانی را در گرو تلاش هر چه بیشتر شریعت مآبانه خود می‌دیدند. به همین دلیل دائما در تکاپو و تلاش بودند تا خود را به امنیت به ظاهر پایدار روحانی برسانند. 


به سخنان یکی از مذهبيون در قصه فریسی و خراجگیر دقت کنید : 

   

فَریسی ایستاد و با خود چنین دعا کرد: ”خدایا، تو را شکر می‌گویم که همچون دیگر مردمان دزد و بدکاره و زناکار نیستم، و نه مانند این خَراجگیرم. دو بار در هفته روزه می‌گیرم و از هر چه به دست می‌آورم، ده‌یک می‌دهم.“ 

لوقا ۱۸ : ۱۱_۱۲


آنچه در اینجا شاهد آنیم روحیه خودمحوری ، طمع و فریب است . او قصد دارد تا با دست آویز قرار دادن تلاش های شریعتی خود ، به شکلی فریبکارانه ، خود را در پشت نقاب روحانیت پر زرق و برق خویش پنهان کند تا بدینوسیله در جایگاهی بالاتر از طرف مقابل خود ایستاده و امنیت روحانی خود را هر چه بیشتر تثبیت نماید . 


آیا متوجه نکات کلیدی این ماجرا شدید ؟


او سعی دارد تا نیاز خود را به فیض و نجات الهی در پشت رنگ و لعابی از اعمال مذهبی پنهان سازد .

باید توجه داشت که وی از خدا رویگردان نشده ، بلکه تنها فیض و نجات او را نادیده گرفته و بر تلاش فردی خود پای می فشرد .


امروزه نیز مسیحیانی وجود دارند که الارغم سر دادن شعار فیض و محبت ، پشت نقابی از اعمال مذهبی بظاهر زیبا پنهان شده و در تلاش اند تا به شکلی آگاهانه و یا ناخودآگاه به امنیت ناشی از کوشش های فردی خود دست یافته و حاصل تلاش هایشان را به معرض نمایش بگذارند .


طمع افسار گسیخته چنین مسیحیانی را میتوان در حریص بودن آنان برای حفظ جایگاه های مذهبی شان دید ، چنانکه در فریسیان و مذهبیون زمانه عیسی کاملا مشهود بود.

آنانیکه مبتنی بر " ترس  از دست دادن مقام های روحانی شان در سیستم مذهبی معبد " با عیسی و به یک معنا با خود فیض به مخالفت برخواسته و بیرق ستیز و دشمنی خود را با او برافراشتند. اینان کسانی بودند که بخاطر از دست ندادن جایگاه و حفظ " امنیت خود ساخته شان " عیسی را از خود طرد نموده و در نهایت او را مصلوب نمودند.


و چنانچه امروز هم ، چنین ایماندارانی به عیسی بگویند : 


هر جا بروی تو را متابعت کنیم 


عیسی بدیشان خواهد گفت ؛ 


ابتدا همچون پسر انسان باش . پسر انسانی که او را جای سر نهادن نیست ، نه به این دلیل که او آواره و سر بار این و آنست و نه به این دلیل که او دنیا گریز و تارک دنیاست ، همچنین نه بدان علت که او با بهرمندی ما از رفاهیات مخالف است ، بلکه به این دلیل که او  امنیت خود را در هیچ یک از متعلقات دنیوی نمی جوید . نه در مقام و مکنت دنیوی و نه در خدمت و جلوت کلیسایی و نه در اعمال بظاهر خوب روحانی . در واقع دنیا و  متعلقات مختلفش قادر نیست اسباب امنیت و آرامش عیسی را فراهم سازد .

هنگامی که می‌خوانیم؛ پسر انسان را جای سر نهادن نیست ، گویی دلمان برای او به رحم می آید.

یکی از مفسران کتاب مقدس چنین می‌گوید: 


او به ترحم شما نیازی ندارد ، دلتان برای خودتان به رحم آید چرا که اگر عیسی شما را به مکان بلند دنیا فراخواند ، متعلقات مختلفی از جمله ثروت ، قدرت ، خدمت ، الهیات ، مقام ، کلیسا ، اعمال مذهبی ، تایید طلبی و بسیاری از چیزهای دیگر مانع رفتن شما به آن مکان بلند می‌شود...


آیا حاضریم تا امنیت حاصل شده در هر یک از متعلقات دنیوی ، کلیسایی و مذهبی را رها ساخته و به فیض خداوندمان عیسی مسیح اعتماد کنیم ؟؟


او هم اینک منتظر پاسخ ماست...



Sunday, October 13, 2024

بخشیدن چـه مواردی را شامل می‌شود؟

 بخشیدن یعنی باطل کردن صورت حساب های اشخاصی که بما بدهکار هستند. 

بخشیدن یعنی باطل کردن سـنـد حقوقی ای که ما از ضربه زنندگان خود داریم. 

بخشیدن یعنی باطل کردن تمام مـدارکی که ثابت می‌کند طرف مقصر است.

البته این ساده، و مفت و مجانی نیست، چون بخشیدن بدون جبران خسارت های وارد آمده و پرداخت جـریـمه آن اصلا ارزش حقیقی و حقوقی نـدارد. 

بخشیدن افراد مقصر به معنی نادیده گرفتن و ماست مالی کردن رفتار اشتباه آنها نیست. 


در کلام خـدا بخشش، بوسیله فیض خدا در صلیب مسیح آماده شده. 

خدا گناهان مارا نادیده نگرفت و روی گناهان ما سرپوش نگذاشت، بلکه مسیح مزد گناه را پرداخت کرد. 


اما:   

هیچ کس بدون پذیرفتن مسئولیت گناهانش بخشیده نشده.

هیچ کس بدون اعتراف به گناهانش بخشیده نشده. 

هیچ کس بدون توبه و بازگشت از گناهانش بخشیده نشده. 

هیچ کس بدون ایمان آوردن به مـزد پرداخت شـده گناهانش بخشیده نشده.


شخص مقصر تا بخود نیامده و نپذیرفته باشد که اشتباه کرده، و تا از کارهای خود توبه و بازگشت نکرده، و اشتباهش را جبران نکرده، حتی اگر شما هم او را ببخشید او هرگز آمرزیده نشده و با ثمره منفی کارش همواره درگیر خواهد بود، و می‌بایست تاوان اشتباهش را پرداخت نماید. 


پس با این حساب چرا ما مقصرین خود را باید حتما ببخشیم؟ 

زیرا ما نمی خواهیم مابقی زندگی خود را در تلخی بگذرانیم. 

بخشیدن مقصرین به نوع زندگی ما مربوط می‌شود ، نه به نوع سرنوشت فرد مقصر. 


بخشیدن تنها راه رهایی از زندان فکری کسانی ست که بما ضربه زنده اند.  هرگز اجازه ندهید خاطره نبخشیدن کسی که زندگی دیروز  و امروز شما را خراب کرده است، زندگی فردای شما را کنترل کند.

Wednesday, September 25, 2024

چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟

 برای دستیابی به یک رابطۀ صحیح با خدا بهتر است ابتدا به آنچه این رابطه را قطع نموده است اشاره کنیم. 

آنچه این رابطه را گسسته است گناه میباشد. "همه رو گردانیده، با هم فاسد شده اند. نیکوکاری نیست؛ یکی هم نی" (مزمور 3:14). ما نسبت به فرمان خدا طغیان ورزیده ایم. مطابق اشعیا 6:53 "جمیع ما مثل گوسفندان، گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود."


خبر بدی که وجود دارد این است که مجازات گناه مرگ میباشد. "... هر کسی که گناه وَرزَد خواهد مُرد" (حزقیال 4:18). 

اما خبر خوش این است که خدای پر مُحبت به دنبال ما آمده است تا ما را نجات بخشد.


 عیسی مسیح هدف آمدن خود را به این جهان اینچنین بیان میدارد: "... پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا 10:19).

 هنگامی که او بر صلیب جان خود را تسلیم مینمود، با گفتن "تمام شد" (یوحنا 30:19) اعلام کرد که مأموریّت خود را به اتمام رسانیده است.


برای داشتن رابطۀ صحیح با خدا ابتدا باید گناهکار بودن خود را بپذیریم.

 سپس، باید با فروتنی گناه خود را به خدا اعتراف کنیم (اشعیا 15:57) و مُصمّم باشیم از آن توبه کنیم.

 "چونکه ... به زبان اعتراف میشود به جهت نجات" (رومیان 10:10).


این توبه و بازگشت از گناهان بایستی به همراه ایمان باشد. 

این ایمان، در واقع، اعتماد به این مطلب است که مرگِ قربانی گونۀ عیسی مسیح بر صلیب و قیام معجزه آسای او از مردگان به او این اقتدار و استحقاق را میدهد که نجات دهندۀ ما باشد (رومیان 9:10).

 لزوم ایمان در آیات بسیاری، از جمله یوحنا 27:20 ؛ اعمال 31:16 ؛ غلاطیان 16:2 ؛ 11:3 ، 26 و افسسیان 8:2، اشاره شده است.


داشتن رابطۀ صحیح با خدا بستگی به عکس العمل شما نسبت به آن چیزی است که خدا به جای ما انجام داده است.

 او نجات دهنده را فرستاد، او قربانی لازم برای پاک کردن گناهان شما را مُهیّا ساخت (یوحنا 29:1)، و او به شما وعده میدهد که: "... هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد" (اعمال 21:2).


مَثل پسر گمشده (لوقا 11:15ـ32) یک نمونۀ زیبا از "توبه" و "آمرزش" می باشد. پسر کوچکتر ثروت پدر خود را با انجام گناهان شرم آور تلف کرد (آیۀ 13). 

او هنگامیکه به اشتباه خود پی برد، تصمیم گرفت به خانه برگردد (آیۀ 18). 

او تصور می کرد که در خانۀ پدر، دیگر به عنوان پسر پذیرفته نخواهد شد (آیۀ 19)، اما او در اشتباه بود. پدر این یاغی توبه کار را همچنان محبت نمود (آیۀ 20). همۀ گناهان او بخشیده شد، و جشن عظیمی راه افتاد (آیۀ 24).


خدا آنقدر نیکوست که همیشه نسبت به انجام وعده های خود امین میماند. یکی از این وعده ها، آمرزش گناهان ماست. خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد (مزمور 18:34).


اگر مایل هستید با خدا رابطۀ صحیحی داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید.

 ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود.

 نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود.

 این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم.


 اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم.

 از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای

Sunday, September 1, 2024

نقش روح القدس در زندگی امروز ما

  از تمامی هدایایی که خدا به انسان داده است، هیچ یک بزرگتر از حضور روح القدس نیست. روح دارای عملکردها، نقش ها، و فعالیت‌های بسیاری است. اول اینکه، اودر قلب همه ی مردم در همه جا کار می کند. عیسی به شاگردان گفت که روح را به جهان ارسال می‌کند زیرا : "جهان را مجاب خواهد کرد که به‌ لحاظ گناه و عدالت و داوری، تقصیرکار است" (یوحنا۱۱:۱۶-۷) .هر کسی‌ دارای "ضمیر آگاه از خداست" چه آن را تأیید کند یا نکند. روح حقایق خداوند را در ذهن مردمان اعمال می‌کند تا با دلایل عادلانه و کافی‌ آنها را متقاعد سازد که گناهکارند. واکنش در جواب به آن محکومیت، رستگاری را به بار می‌‌آورد.


هنگامی که ما نجات یافتیم و متعلق به خدا شدیم، روح در قلب ما برای همیشه سکنی می گزیند، ضمانت همیشگی ما به عنوان فرزندانش را تثبیت می‌کند، گواهی می دهد، وما را مطمئن می‌سازد. عیسی مسیح گفت که روح را برای ما ارسال می کند تا یاور، تسلی دهنده، و راهنمای ما باشد."و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد"(یوحنا ۱۶:۱۴) .کلمه ی یونانی که در اینجا " مدافع" ترجمه شده است به معنای "کسی است که خوانده شده است تا پهلو به پهلو باشد" به معنی کسی که تشویق و ترغیب می کند. روح القدس در قلب مؤمنان به صورت دائمی مقیم می گردد (رومیان۹:۸، اول قرنتیان ۲۰:۶-۱۹ ،۱۳:۱۲) .عیسی مسیح روح را به عنوان "جبران" برای عدم وجود خود به ما داد، تا وظایفی را نسبت به ما انجام دهد که اگر او شخصا با ما مانده بود انجام می داد.


از جمله ی آن امور آشکارگری حقیقت است. حضور روح در درون ما، ما را قادر به درک و تفسیر کلام خدا می کند.عیسی به شاگردان خود گفت که: " امّا چون روحِ راستی آید، شما را به‌ تمامی حقیقت راهبری خواهد کرد" (یوحنا ۱۶ : ۱۳) .او مشاوره ی کامل خداوند را تا آنجا که به پرستش، اصول و زندگی‌ مسیحی‌ مربوط می شود، به ذهن ما می‌رساند.او راهنمای نهایی است، که پیش از ما حرکت کرده، راه را نشان می دهد، موانع را از بین می برد، ادراک ما را باز می کند، و همه چیز را ساده و روشن می سازد. او درتمامی راه‌های معنوی که باید طی کنیم راهنمای ماست. بدون چنین راهنمایی، ما مستعد به خطا رفتن خواهیم بود. بخش مهمی از حقیقتی که او آشکار میکند این است که عیسی مسیح همان کسی است که خود او گفت (یوحنا ۲۶:۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۳) .روح ما را در مورد الوهیت عیسی وجسم یافتن او ، اینکه او مسیح موعود است، درد و رنج و مرگ او، رستاخیز و معراج او، ترفیع او در دست راست خدا، و نقش او به عنوان قاضی همه متقاعد می سازد. او مسیح را در همه ی امور جلال می‌دهد (یوحنا ۱۴:۱۶). 


یکی دیگر از نقش های روح القدس هدیه دهندگی است. اول قرنتیان ۱۲ هدایای معنوی را که به ایمان داران داده شده است توصیف می‌کند، به منظور این که ما به عنوان بدن مسیح بر روی زمین عمل کنیم. همه ی این هدایا، بزرگ و کوچک، توسط روح داده شده است تا ما سفیران او در جهان باشیم، جلوه ی فضل او را نشان دهیم و او را جلال دهیم. روح هم چنین در زندگی ما میوه به بار می آورد. هنگامی که او در ما سکنی گزید، کارکاشت محصول خود را: شادی، صلح، صبر، مهربانی، خوبی، وفاداری، نجابت و کنترل بر نفس ( غلاطیان ۲۳:۵-۲۲ ) در ما زندگی شروع می کند. این ها آثار جسم ما، که ناتوان از تولید چنین میوه ها ایست نیست، بلکه آنها محصولات حضور روح در زندگی ما هستند.


علم به این که روح القدس خدا در زندگی ما اقامت گزیده است، و او تمام این اعمال معجزه آسا را انجام می دهد، که اوتا ابد در ما ساکن است، و او هرگزما را ترک و یا رها نخواهد کرد دلیلی برای شادی زیاد و آسایش است. خدا را برای این هدیه ی ارزشمند یعنی روح القدس و کارهای او در زندگی ما شک

Tuesday, April 2, 2024

به ترس و ناامیدی و دلسردی مجال ندهید؛ چون پدری فیاض شما را برگزیده که می‌خواهد پادشاهی را به شما عطا کند

دلایل بسیاری برای ناامیدی و دلسردی در این دنیای سقوط کرده وجود دارد. و تعجب برانگیز است که چرا بعضی‌ها خوشحال هستند! سرد شدن ازدواجتان غم‌انگیز است. ناراحت‌کننده است که یک دوست عزیز به شما بی‌وفایی کند. از دست دادن شغلی که با جان و دل برایش تلاش می‌کردید، ناراحت‌کننده است. مواجهه با بیماری که حتی مطمئن نیستید می‌توانید از آن جان سالم به در ببرید یا نه - دشوار است. سرکشی و از دست دادن فرزندان سخت است. دائماً در باب فساد‌های سیاسی و دولتی شنیدن، عذاب‌آور است. طرد و مسخره شدن به خاطر‌ ایمان‌تان سخت است. غم‌انگیزاست که کلیسا به‌جای اینکه محلی از شفا و اتحاد باشد، به مکانی از نفاق و جدل تبدیل گشته است. به نظر می‌رسد که هیچ چیز در زندگی پایدار نیست، و همه چیز رو به زوال است. مردم می‌میرند، رویا‌ها از دست‌می‌روند، گل‌ها پژمرده می‌شوند، زناشویی‌ها، رفاقت‌ها و جماعت کلیسایی محو می‌شوند. اگر به اطراف نگاه کنید، به نظر می‌رسد، این جهان کهن سالی که توسط خدا آفریده شده است، چندان درست پیش نمی‌رود و از هر جهت مکانی دلسرد‌کننده است. سیاه چاله این جهان سقوط کرده شما را به سمت خود می‌کشد و همه چیز در حال فروپاشی است.

  اما ناامیدی و دلسردی به همین جا ختم نمی‌شود. به نظر می‌رسد بشر از ایجاد تغییر اساسی هم ناتوان است. شما تمام تلاش خود را می‌کنید تا زناشویی‌تان را احیا کنید، اما راه به جایی نمی‌برید. آگاه هستید که توانایی کافی برای تغییر دیگران را ندارید و قدرت محدودی برای دگرگون کردن شرایط‌تان دارید. به نظر می‌رسد شما دائماً در حال دست و پنجه نرم کردن با چیز‌هایی هستید که توان کمی برای تغییرشان دارید.

  پس تسلی را در کجا می‌توان یافت؟ تسلی در فیض است و این فیض، در این سخنان زیبا که در لوقا ۳۲:۱۲ مکتوب گشته آشکار می‌شود: «ای گلۀ کوچک، ترسان مباشید، زیرا خشنودی پدر شما این است که پادشاهی را به شما عطا کند.» با این سخنان همه چیز تغییر می‌کند. در این جاست که متوجه می‌شوید که شما درمقابل این جهان تک و تنها نیستید. بله، اگرچه شما شهروند این جهان سقوط کرده هستید واز شکستگی آن متأثر می‌شوید، اما نباید فراموش کنید که به قلمرو دیگری نیز تعلق دارید. شما متعلق به قلمرویی هستید که پادشاه آن بر هر چیز حکم فرماست و فرمانروایی او به جهت جلال خویش و صلاح شما است. آنچه که در حیطه توانایی‌های شما نیست، تحت حکمرانی مطلق او می‌باشد. آنچه که شما از فهمش عاجز هستید، زیر نظر دقیق او قرار دارد. اما چیزی بیشتر از این است؛ با وجود زوال این جهان، پادشاهی او را پایانی نیست. مدت‌ها پس از نابود شدن این قلمرو، شما با آن پادشاه تا به ابد در ملکوتش به سر خواهید برد.

برای تعمق بیشتر لوقا ۲۲:۱۲-۳۴ را بخوانید.

پس به شاگردان خود گفت: «از این جهت به شما می‌گویم که اندیشه مکنید بجهت جان خود که چه بخورید و نه برای بدن که چه بپوشید.

جان از خوراک و بدن از پوشاک بهتر است.

کلاغان را ملاحظه کنید که نه زراعت می‌کنند و نه می‌دروند و نه کاهدان و نه انباری دارند و خدا آنها را می‌پروراند. آیا شما به چند مرتبه از مرغان بهتر نیستید؟

و کیست از شما که به فکر بتواند ذراعی بر قامت خود افزاید.

پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید، چرا برای مابقی می‌اندیشید.

سوسنهای چمن را بنگرید چگونه رشد می‌کنند و حال آنکه نه زحمت می‌کشند و نه می‌ریسند، امّا به شما می‌گویم که سلیمان با همۀ جلالش مثل یکی از اینها پوشیده نبود.

پس هرگاه خدا علفی را که امروز در صحرا است و فردا در تنور افکنده می‌شود چنین می‌پوشاند، چقدر بیشتر شما را ای سست ایمانان.

پس شما جویا مباشید که چه بخورید یا چه بیاشامید و مضطرب مشوید.

زیرا که امّت‌های جهان، همۀ این چیزها را می‌طلبند، امّا پدر شما می‌داند که به این چیزها احتیاج دارید.

بلکه ملکوت خدا را طلب کنید که همهٔ این چیزها برای شما افزوده خواهد شد.

ترسان مباشید ای گلۀ کوچک، زیرا که خشنودی پدر شما است که ملکوت را به شما عطا فرماید.

آنچه دارید بفروشید و صدقه دهید و کیسه‌ها بسازید که کُهنه نشوند و گنجی را که تلف نشود، در آسمان جایی که دزد نزدیک نیاید و بید تباه نسازد.

زیرا جایی که خزانۀ شما است، دل شما نیز در آنجا می‌باشد 

Sunday, March 24, 2024

اهمیت ورود پیروزمندانه عیسی مسیح در روز یکشنبه نخل چیست؟

 ورود پیروزمندانه به ورود عیسی مسیح به اورشلیم گفته می شود و به یکشنبه نخل معروف است (یوحنا فصل 12 آیه های 1، 12). داستان ورود پیروزمندانه یکی از معدود رویدادهایی در زندگی عیسی مسیح است که در هر چهار انجیل عنوان شده است (متی فصل 21 آیه های 1 تا 17، مرقس فصل 11 آیه های 1 تا 11، لوقا فصل 19 آیه های 29 تا 40، یوحنا فصل 12 آیه های 12 تا 19). با کنار هم قرار دادن هر چهار انجیل به این نتیجه می رسیم که رویداد یکشنبه نخل، هم برای مسیحیان آن دوره و هم برای ایمانداران سراسر تاریخ اهمیت زیادی دارد. ما یکشنبه نخل را به یاد آن روز جشن می گیریم.


در آن روز، عیسی مسیح سوار بر کره الاغی که کسی هرگز سوار آن نشده بود وارد اورشلیم شد. شاگردان جامه های خود را روی الاغ انداختند تا عیسی مسیح بنشیند و مردم برای خوش آمدگویی به او، لباسها و شاخه های نخل را جلو پای او قرار دادند. مردم او را ستایش کردند و هلهله کنان می گقتند: «پادشاه با نام خداوند می آید». او سوار بر الاغ به معبد رفت به مردم آموزش داد، آنها را شفا داد، صرافان و فروشندگان که خانه پدر را به لانه دزدان تبدیل کرده بودند بیرون کرد (مرقس فصل 11 آیه 17).


هدف عیسی مسیح از این نوع ورود به اورشلیم این بود که بر طبق پیشگویی های عهد قدیم، مسیح و پادشاه اسرائیل بودن خود را برای عموم مردم به تصویر بکشاند. متی می گوید که ورود پادشاه سوار بر الاغ محقق شدن پیشگویی زکریا است: «ای قوم من، شادی كنيد و از خوشحالی فرياد برآوريد، چون پادشاهتان نزد شما می‌آيد! او نجات دهنده‌ای پيروزمند است و با فروتنی، سوار بر كرّه الاغی می‌آيد!» (زکریا فصل 9 آیه 9). عیسی مسیح مانند یک پادشاه پیروز وارد پایتخت شد و مردم با شادی و ستایش از او استقبال کردند. خیابانهای شهر پادشاهی اورشلیم برای او باز بود تا مانند یک پادشاه به قصر خود وارد شود، البته نه قصر زمینی بلکه قصر روحانی که همان معبد است؛ چراکه او پادشاه روحانی جهان است. مردم او را ستایش و پرستش کردند، برای اینکه او شایسته آن بود. او دیگر به شاگردان خود نمی گوید که سکوت کنند (متی فصل 12 آیه 16، فصل 16 آیه 20) بلکه از آنها می خواهد با آسودگی خیال و شهامت او را ستاش کنند. پهن کردن ردا نشانه اعلام وفاداری و بیعت است (رجوع کنید به دوم پادشاهان فصل 9 آیه 13). عیسی مسیح آشکارا اعلام کرد که او پادشاه و مسیح موعودی است که منتظرش بودند.


متاسفانه تمجید و ستایش فراوان مردم از عیسی مسیح به این دلیل نبود که آنها او را به عنوان نجات دهنده خود شناختند. بلکه آنها به او به عنوان مسیح نجات دهنده ای خوش آمد گفتند که آمده تا بر ضد امپراطوری روم طغیان کند. عده زیادی بودند که به مسیح به عنوان نجات دهنده اعتقادی نداشتند، بلکه امید داشتند که او می تواند نجات دهنده موقتی باشد. اینها کسانی بودند که هلهله کنان ورود او را به عنوان پسر داوود که در نام خدا به شهر آمده جشن گرفتند. اما وقتی انتظارات آنها برآورده نشد و عیسی مسیح آنها را برای شورش بر ضد رومیان اشغالگر رهبری نکرد، ستایش ها و شادی ها فقط طی چند روز تبدیل شد به عبارت «مصلوبش کن!» (لوقا فصل 23 آیه های 20 تا 21). کسانیکه عیسی مسیح را به عنوان قهرمان ستایش کردند، در نهایت او را رد کرده و تنها گذاشتند.


ورود پیروزمندانه عیسی مسیح داستان بسیار متفاوتی است، اما برای مسیحیان معنی و کاربرد دارد. داستان پادشاهی که متواضعانه در لباس مردم فقیر، سوار بر الاغی وارد شهر شد و خبری از ردای پرزرق و برق پادشاهی و اسب خرامان نبود. عیسی مسیح مانند پادشاهان زمینی با زور و جنگ پیروز نشد بلکه پیروزی او با عشق، محبت، لطف و فدای جان خودش برای انسان بود. او پادشاه سپاهیان نیست، بلکه پادشاه تواضع و خدمت است. او بر ملتها غلبه نمی کند، بلکه بر قلبها و فکرها پیروز می شود. پیام او آرامش ابدی با خداوند است نه آرامش موقت زمینی. اگر عیسی مسیح پیروزمندانه وارد قلبهای ما شده است، با عشق و آرامش در آن حکومت می کند. ما نیز به عنوان ایمانداران همین ویژگی ها را از خود به نمایش می گذاریم تا مردم دنیا پادشاه واقعی قلبهای ما را ببینند.


Saturday, February 3, 2024

دعا و پرستش بخش جدایی ناپذیر و مهمترین بخش زندگی روحانی یک ایماندار است

 دعا و پرستش به معنای حقیقی یعنی تسلیم کامل خودمان به خداوند بنابراین نقشی حیاتی در تداوم حیات روحانی و نیز رشد شخصیت روحانی دارد. در واقع ایمانداری که وقت کافی و زمانی مشخص به دعا وپرستش خداوند  نمی دهد، نمی تواند زندگی پیروزمندانه و شخصیت مسیحی بالغی داشته باشد.

اگر هدف آفرینش انسان را مشارکت با خدا بدانیم، دعا به این هدف تحقق می بخشد. ولی باید بخاطر داشت که با خواندن بهترین کتابها در مورد دعا نمی توان دعا کردن را یاد گرفت و تنها با وارد شدن در گفتگوی صمیمانه با خدا می توان دعا را آموخت.

در دعا باید بیاد داشته باشیم که نه با وجودی ناشناخته و اسرارآمیز بلکه با خدایی که در کتاب مقدس و عیسی مسیح خود را آشکار کرد سخن می گوییم و مشارکت داریم. 

 کتاب مقدس شرح آشکارسازی خدا به انسان است و پیش از شروع دعا بیاد آوریم که  می خواهیم با خدایی که در کتاب مقدس خود را آشکار کرده و خود را پدر آسمانی معرفی می کند سخن بگوییم.

پرستش 

واژۀ پرستش به‌معنای ابراز تشکر و قدرشناسی قلبی است. در عهدعتیق پرستش در قالب "حمد و ثنا"، "عرض حال"، "تقدیم قربانی"، "نذر کردن" (نه به‌معنای معامله با خدا بلکه ابرازِ عملی تشکر) و "کلاً تقدیم خود"، بیان می‌شد. عهدعتیق به‌کرات بر لزوم پرستشی تأکید می‌ورزید که در آن برگزاری مراسم و آیین جایگزین حالت وجودی شخصی نگردد. اگر فرد صادقانه با تمام قلب خود در حضور خدا حاضر نمی‌شد، پرستش او مقبول نبود (مزمور ۴۰:‏۶-۸؛ عاموس ۵:‏۲۱-۲۴). در واقع پرستش، پاسخ انسان به عملکرد سرشار از فیض و رحمت خداست.


پرستش واکنش انسان به کنش خداست (عبرانیان ۱۳:‏۱۵ و انجیل مرقس ۱۰:‏۴۵) و هر چه این واکنش آگاهانه‌تر صورت گیرد، پرستش با محتواتر می‌گردد. عهدجدید نیز به‌صراحت تقدیم همۀ وجود و زندگی خود به خدا را پرستش قلمداد می‌کند (رومیان ۱۲:‏۱). به یک معنا، عملکرد غیر از آن در نقطۀ مقابل پرستش قرار می‌گیرد. عهدجدید نیز همچون عهدعتیق پرستشی که ما را نسبت به نیازهای نیازمندان بی‌تفاوت می‌کند، مزمت می‌نماید چرا که ابراز لطف و محبت به خدا می‌باید در خود شخص چنین رویکردهایی را نسبت به دیگران ایجاد کند.

"شرط پیروی از عیسی"

 در لوقا باب نهم آیه ۵۷ ملاحظه می­کنیم که شخصی به خداوند چنین می‌گوید؛  خداوندا هر جا روی تو را متابعت کنم ... پاسخ خداوند به این شخص حاکی ا...