بطورخلاصه بايد گفت عهدعتيق پايه واساسى است كه عهدجديد برروى آن بنا شده است.
معمارى كه مىخواهد ساختمان زيبايى بنا كند، بايد اول پايه را بسازد، ولى تا سقف ساخته نشده نمىتوان كاررا كامل دانست. ديوارها وسقف ارزش واهميت پايه را ازبين نمىبرد بلكه ساختمان كاملا روى پايه متكى است.
به همين طريق عهدعتيق پايه تاريخى نژاد بشرى را پى ريزى مىكند وگناهان وشكستهاى بنى نوع بشررا درطى قرون ظاهرمىنمايد و كلام خدا را بوسيله پيغمبران مقدس اعلام مىكند وروشن مىسازد كه بشر نمىتواند با تلاشهاى خود، خود را ازچنگ گناه نجات دهد ومژده مىدهد كه خدا فرموده كه نجات دهندهاى بفرستد تا وعدههاى عهدعتيق راعملى سازد.
عهدجديد نشان مىدهد كه چگونه خدا وعده خود راعملى ساخت وچطورنجات دهنده موعود آمد و به چه نحومژده نجات به تمام جهانيان مىرسد.
اولی، كتاب وعده است و دومى انجام وعده.
No comments:
Post a Comment