Total Pageviews

Thursday, November 22, 2018

روز شکر گذاری

امروز ۲۲ نوامبر در بسیاری از کشورهای جهان روز شکر گذاری است؛ اما کلام خداوند در این باره چه می‌گوید ؟

سرود شکرگذاری:

خداوند را شكر كنيد و نام او را بخوانيد؛ كارهای او را به تمام قومهای جهان اعلام نماييد. در وصف او بسراييد و او را ستايش كنيد؛ از كارهای شگفت‌انگيز او سخن بگوييد. ای طالبان خداوند شادی نماييد و به نام مقدس او فخر كنيد! خداوند و قوت او را طالب باشيد و پيوسته حضور او را بخواهيد. ای فرزندان بندهٔ خدا يعقوب، و ای پسران برگزيدهٔ او اسرائيل، آيات و معجزات او را و فرامينی را كه صادر می‌كند، به ياد آوريد.

او خداوند، خدای ماست، و قدرتش در تمام دنيا نمايان است. عهد او را هميشه به یاد داشته باشيد عهدی كه با هزاران پشت بسته است؛ عهد او را با ابراهيم، و وعدهٔ او را به اسحاق! او با يعقوب عهد بست و به اسرائيل وعده‌ای جاودانی داد. او گفت: «سرزمين كنعان را به شما می‌بخشم تا ملک و ميراثتان باشد.» بنی‌اسرائيل قومی كوچک بودند و در آن ديار غريب؛ ميان قومها سرگردان بودند و از مملكتی به مملكتی ديگر رانده می‌شدند. اما خداوند نگذاشت كسی به آنها صدمه برساند، و به پادشاهان هشدار داد كه بر ايشان ظلم نكنند: «برگزيدگان مرا آزار ندهيد! بر انبيای من دست ستم دراز نكنيد!» ای مردم روی زمين، در وصف خداوند بسراييد! هر روز اعلام كنيد كه او نجات می‌دهد! شكوه و جلال او را در ميان قومها ذكر كنيد، و از معجزات او در ميان قومها سخن بگوييد. خداوند عظيم است، او را ستايش كنيد؛ او برتر از تمام خدايان است، وی را احترام نماييد. خدايان ساير قومها بتهايی بيش نيستند، اما خداوند ما آسمانها را آفريده است. شكوه و جلال در حضور اوست، و قدرت و شادمانی در خانهٔ او. ای تمام قومهای روی زمين، خداوند را توصيف نماييد؛ قدرت و شكوه او را توصيف نماييد؛ عظمت نام خداوند را توصيف نماييد! با هدايا به حضورش بياييد، او را در شكوه قدوسيتش بپرستيد! ای تمام مردم روی زمين، در حضور او بلرزيد، در حضور او كه دنيا را استوار نموده است! آسمان شادی كند و زمين به وجد آيد، تمام قومها بگويند: «اين خداوند است كه سلطنت می‌كند.» دريا و موجوداتش غرش نمايند، صحرا و حيواناتش وجد كنند، درختان جنگل با شادی بسرايند، در حضور خداوند كه برای داوری جهان می‌آيد. خداوند را سپاس گوييد، زيرا او نيكوست و محبتش ابدی. بگوييد: «ای خدای نجات دهندهٔ ما، ما را نجات ده، ما را جمع كن و از ميان قومها برهان، تا نام مقدس تو را سپاس گوييم و با فخر تو را ستايش كنيم.»

Sunday, November 18, 2018

عادل شمرده شدن یعنی_چه؟

عادل شمرده شدن یعنی بی گناه به حساب آمدن یکی از جنبه‌های اصلی نجات ما را تشکیل می‌دهد. شخصی که عادل نیست نمی‌تواند به حضور خداوند بیاید.... تقدسی که به غیر از آن هیچ کس خداوند را نخواهد دید (عبرانیان ۱۲: ۱۴).

با توجه به حقیقت فوق، پس چطور شخص می‌تواند از نظر خدا ” عادل“ شمرده شود؟
هیچ کسی نمی‌تواند از طریق تلاش و انجام اعمال نیکو، خود را عادل بسازد. شخص صرفا می‌تواند با توبه از گناهان و بازگشت بسوی مسیح از روی ایمان، عادل به حساب بیاید. وقتی ما ایمان خود را بر مسیح قرار می‌دهیم، مسیح گناهان و مجازات ما را بر می‌دارد. گناهان ما بر مسیح بی گناه قرار می‌گیرد، و بدینسان ما بخاطر کار مسیح، ” عادل“ شمرده می‌شویم. ما از طریق ایمان از عدالت مسیح برخوردار می‌شویم. مسیح ما را به حضور خداوند می ‌آورد و در نتیجه به خداوند می‌گوید، ” من برای گناهان این شخص مُردم. از اینرو نیازی به مجازات او نیست. او اینک می‌تواند بی گناه در نظر گرفته شود“. و آنگاه خداوند ما را در نظر خود عادل اعلام می‌کند و ما را در خانواده الهی می‌پذیرد (مرقس ۱۰: ۴۵؛ رومیان ۳: ۲۴-۲۶؛ غلاطیان ۲: ۱۵-۱۶).
از اینرو وقتی خداوند ما را تبرئه کرده و عادل اعلام می‌کند، در واقع ما را از مجازات گناه آزاد می‌سازد. او گناهان ما را کاملا می‌بخشد. آنگاه ما در صلح و آشتی با خداوند بسر خواهیم برد (رومیان ۵: ۱)؛ ما دیگر بیش از این در تحت محکومیت قرار نخواهیم داشت (رومیان ۸: ۱).

دقت شود که اگر شخصی بتواند کاملا از شریعت موسی اطاعت کرده و آنرا به انجام برساند، آن شخص نیز عادل اعلام خواهد شد. مشکل این است که بخاطر طبیعت گناه آلود انسان، هیچ کس به غیر از مسیح قادر به پیروی از شریعت در تمامی جنبه‌های آن نیست. و بدینسان اگر یک شخص فقط در انجام یکی از احکام شریعت قصور کند شکننده شریعت شده و دیگر عادل به حساب نمی‌آید (رومیان ۸: ۳-۴؛ یعقوب ۲: ۱۰).... هیچ کس از اعمال شریعت عادل شمرده نمی‌شود (غلاطیان ۲: ۱۶). به همین دلیل خداوند به رحمت خود عیسی را به این جهان فرستاد تا ما بتوانیم از طریق ایمان به او عادل شمرده شده و در نتیجه صاحب حیات ابدی شویم (یوحنا ۳: ۱۶).

ده کلام روحانی

۱- امروز تلافی نخواهم کرد.
اگر کسی با من با بی‌ادبی، کم صبری، نامهربانی رفتار کند به همان روش به او پاسخ نخواهم داد.

۲- امروز از خدا خواهم خواست که دشمن مرا برکت دهد.
اگر با کسی برخورد کنم که با من با خشونت یا غیرمنصفانه رفتار کند به آرامی از خدا درخواست خواهم کرد تا آن شخص را برکت دهد. می‌دانم که دشمن می‌تواند یکی از اعضای خانواده، همسایه، همکار، یا شخصی غریبه باشد.

۳- امروز درباره آنچه که از دهانم بیرون می‌آید مراقب و محتاط خواهم بود.
با دقت کلمات دهانم را برخواهم گزید و از کلماتم محافظت خواهم کرد تا باعث شایعه پراکنی نشوم.

۴- امروز مسافت بیشتری را خواهم پیمود.
طرقی را خواهم یافت که بتوانم در شریک شدن بارهای دیگران آنها را یاری دهم.

۵- امروز خواهم بخشید.
هر آزار یا صدمه‌ای که نصیبم شود را مورد بخشش خود قرار خواهم داد.

۶- امروز کاری نیکو برای کسی انجام خواهم داد.
بطور ناشناس به کسی نزدیک خواهم شد و زندگی او را مبارک خواهم ساخت.

۷- امروز با دیگران همانگونه‌ای رفتار خواهم کرد که دوست دارم با من رفتار شود.
قانون طلایی را نسبت به هرکس که با او برخورد کنم به عمل خواهم آورد.» با دیگران آنچنان رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند».

۸- امروز روحیه شخصی مایوس را بنا خواهم کرد.
لبخندم ، کلماتم ، ابراز یاری من می‌تواند تفاوتی برای کسی که در حال کشمکش با زندگی است ایجاد کند.

۹- امروز بدن خویش را تربیت خواهم کرد.
کمتر خواهم خورد و سعی می‌کنم خوراکی سالم بخورم. خدا را برای بدن خویش شکر خواهم کرد.

۱۰- امروز از لحاظ روحانی رشد خواهم کرد.
امروز  زمان بیشتری را به دعا اختصاص خواهم داد. خواندن مطلبی روحانی و یا الهام بخش را آغاز خواهم کرد، مکانی آرام و ساکت را در وقتی در طی روز خواهم یافت و به صدای خدا گوش فرا خواهم داد.

Wednesday, November 14, 2018

زندگی "بی‌ملامت"

خیلی اوقات از خودم می‌پرسم که خدا از من انتظار چه نوع زندگی‌ای را دارد؟ آیا انتظار دارد در رفتار و کردار و گفتارم، به دور از ملامت و بی‌عیب باشم؟ آیا چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ وقتی خوب فکر می‌کنم، به این پاسخ می‌رسم که اگر رابطه‌ای نزدیک و صمیمی با خدا داشته باشم، قطعاً امکان‌پذیر خواهد بود. اگر آنچه اولویت زندگی‌ام را تشکیل می‌دهد، امور الهی باشد، تا حد زیادی می‌توانم زندگی خداپسندانه‌ای داشته باشم. شاید هیچ‌گاه به مرحله‌ای نرسم که هیچ خطایی در من یافت نشود، اما قطعاً می‌توانم تا حد زیادی، طبق ارادۀ خدا زندگی کنم. پولس رسول یک انسان عادی بود، اما او چنان به خدا نزدیک بود که جرأت می‌کرد بگوید: "برای من قضاوت شما یا قضاوت هر دادگاه انسانی دیگر چندان مهم نیست. من حتی خود نیز دربارۀ خویشتن قضاوت نمی‌کنم. زیرا در خود عیبی نمی‌بینم، امّا این مرا بی‌گناه نمی‌سازد. بلکه خداوند است که دربارۀ من قضاوت می‌کند." (اول قرنتیان ۴: ۳-۴). باز در جایی دیگر، همین جرأت را به خود می‌دهد و می‌فرماید: "پس، از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح سرمشق می‌گیرم." (اول قرنتیان ۱۱: ۱).

وقتی به این نکات فکر می‌کنم، به یاد نوح می‌افتم. کلام خدا دربارۀ او چنین شهادت می‌دهد: "نوح مردی بود پارسا و در روزگار خویش بی‌عیب. نوح با خدا راه می‌رفت." (پیدایش ۶: ۹). اگر نوح پارسا و بی‌عیب بود، به این دلیل بود که "با خدا راه می‌رفت." آیا من و شما که به مسيح‌ آورده‌ايم و به او تعلق داريم، با خدا راه می‌رویم؟

چگونه میتوانم شادی را در زندگی مسیحی ام تجربه کنم؟


شادی چیزی است که همه ما اشتیاقش را داریم اما اغلب اوقات سخت می توان به چنگش آورد. تجربه کردن شادی باید بخشی از زندگی مسیحی هر کسی باشد. شادی، میوه روح القدس است که تنها از طریق کار خدا در ما به ثمر می رسد.
ما می دانیم که حتی در زندگی مسیحیان بالغ نیز زمانهایی است که شادی در آن نیست. مثلاً، ایوب گفت که "ای کاش هرگز به دنیا نیامده بودم
" (ایوب 11:3).
 داود دعا کرد که به مکانی برده شود که دور از واقعیت باشد
(مزمور 6:55-8).
 ایلیا، حتی پس از شکست دادن 450 نفر از انبیای بعل با آتشی که از آسمان نازل شد
 (اول پادشاهان 16:18-46)، به بیابان گریخت و از خدا خواست که به زندگی اش پایان دهد
(اول پادشاهان 3:19-5).
پس چطور می توانیم شادی را در زندگی مسیحی تجربه کنیم؟
اولین چیزی که باید پی ببریم این است که شادی با خوشحالی فرق دارد. خوشحالی بسته به موقعیت است و زودگذر اما شادی یک حالت قلبی است. شادی، هم هدیه ی خداست و هم پاسخی است به هدایای خدا. شادی زمانی می آید که ما از فیض خدا و لطف او آگاه باشیم.

با این گفته ها، روشن می شود که یکی از راههای تجربه کردن شادی، تمرکز بر خداست.

Sunday, November 11, 2018

دعای ربانی چیست و آیا باید آنرا انجام داد؟


دعای ربانی دعایی است که عیسی مسیح به شاگردانش در متی 6 : 9-13 ، و لوقا 11 : 2-4 یاد داد .
متی 6 : 9- 13 می گوید "پس شما به اینطور دعا کنید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده و قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم. و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالاباد از آن تست. آمین".

خیلی از مردم دعای ربانی را اشتباه می فهمند و فکر می کنند که این دعایی است که باید آنرا لغت به لغت تکرار کنیم. بعضی از مردم دعای ربانی را بعنوان یک فرمول سحرآمیز استفاده می کنند، مثل اینکه این لغات خود بخود اثر و قدرت خاصی روی خدا دارند.

کتاب مقدس بر عکس این را به ما یاد می دهد. وقتی دعا می کنیم خدا بیش از هر چیز به قلب ما علاقه دارد تا به لغات ما.
"لیکن تو چون عبادت کنی بحجره خود داخل شو و در را بسته پدر خود را که در نهان است عبادت نما و پدر نهان بین تو ترا آشکارا جزا خواهد داد. و چون عبادت کنید مانند امتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می کنند که بسبب زیاد گفتن مستجاب می شوند" (متی 6 : 6 -7).

در دعا، ما باید قلبمان را بحضور خدا بریزیم (فیلیپیان 4 : 6-7 )، نه اینکه فقط کلمات حفظ کرده را برای خدا تکرار کنیم.

دعای ربانی باید بعنوان نمونه و یک الگو استفاده شود، که چگونه باید دعا کرد. این دعا به ما مواد لازم را می دهد تا با آن به دعا برویم.
این دعا را می توان اینطور تجزیه کرد. "ای پدر ما که در آسمانی" به ما یاد می دهد که دعاهایمان را پیش چه کسی ببریم، پدرمان. " نام تو مقدس باد" به ما می گوید که خدا را بپرستیم، و او را برای آنکسی که هست بستاییم.
این قسمت که "ملکوت تو بیاید، اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود" به ما یادآوری می کند که ما باید برای انجام نقشه خدا در زندگی هایمان و در این دنیا دعا کنیم نه برای انجام نقشه های خودمان.
ما باید برای انجام اراده خدا دعا کنیم، نه برای خواسته های خود. در این قسمت که می گوید "نان کفاف ما را امروز به ما بده" ما تشویق می شویم که از خدا بخواهیم نیازهای ما را به ما بدهد.
" قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم" به ما یادآوری می کند که گناهانمان را به خدا اعتراف کنیم و از آنها برگردیم، و همچنین دیگران را ببخشیم چنانکه خدا ما را بخشیده است.
نتیجه دعای ربانی این است که "و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده" که در خواست کمک برای بدست آوردن پیروزی بر گناه است و درخواستی برای محافظت از حمله دشمن.

پس دوباره، دعای ربانی دعایی نیست که آنرا حفظ کنیم و برای خدا تکرار نماییم.
فقط یک نمونه ایست که چطور باید دعا کنیم. آیا اینکه دعای ربانی را حفظ کنیم، اشکالی دارد ؟ البته که نه!
آیا اشکالی دارد که دعای ربانی را برای خدا بخوانیم؟ نه اگر قلبتان در آن باشد و واقعا منظورتان از کلمات همان باشد.
بیاد داشته باشید، در دعا خدا بیش از هر چیزی علاقمند به ایجاد برقراری رابطه با ماست و اینکه کلمات از ته قلبمان بیرون بیایند نه فقط لغات خاصی که استفاده می کنیم.
فیلیپیان 4 : 6-7 می گوید "برای هیچ چیز اندیشه مکنید بلکه در هر چیز با دعا با شکرگزاری مسئولات خود را بخدا عرض کنید. و سلامتی خدا که فوق از تمامی عقل است دلها و ذهنهای شما را در مسیح عیسی نگاه خواهد داشت."

‍ 👑👑👑" پنج تاج مسیح"👑👑👑


🌹" تاج فخر " :

زیرا چیست امید و شادی و تاج افتخار ما در حضور خداوندمان عیسی به هنگام ظهور او؟ مگر شما نیستید؟
(۱تسالونیکیان ۲:۱۹)
👑👑👑❤️👑👑👑

🌹" تاج جلال " :

تا چون رئیس شبانان ظهور کند، تاج جلالِ غیرفانی را دریافت کنید.
(۱پطرس ۵:۴)
👑👑👑❤️👑👑👑

🌹" تاج حیات " :

خوشا به حال آن که در آزمایشها پایداری نشان می‌دهد، زیرا چون از بوتۀ آزمایش سربلند بیرون آید، آن تاج حیات را خواهد یافت که خدا به دوستداران خویش وعده فرموده است.
(یعقوب ۱:۱۲)
👑👑👑❤️👑👑👑

🌹" تاج عدالت " :

اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، تاجی که خداوند، آن داور عادل، در آن روز به من عطا خواهد کرد - نه تنها به من، بلکه به همۀ آنان که مشتاق ظهور او بوده‌اند
(۲تیموتائوس ۴:۸)
👑👑👑❤️👑👑👑

🌹" تاج غیر فانی " :

هر که در مسابقات شرکت می‌جوید، در هر چیز، تن به انضباطی سخت می‌دهد. آنان چنین می‌کنند تا تاجی فانی به دست آورند؛ ولی ما چنین می‌کنیم تا تاجی غیرفانی به دست آوریم...
(۱قرنتیان ۹:۲۵)

آزادی واقعی چیست؟


بعضی فکر می کنند آزادی واقعی یعنی اینکه هر کاری دلشان بخواهند بتوانند انجام دهند. یعنی آزاد باشی از هر چی دلت می خاد لذت ببری!

امروز در دنیا همه می خواهند آزاد باشند و برای این آزادی خیلی کارها می کنند. ولی آزادی واقعی چیست؟

اینکه من هر کاری دوست داشته باشم بکنم و تا جایی که به دیگران صدمه نمی زنم کسی نباید جلو من را بگیرد آزادی است؟

اینکه من صاحب اختیار فکر و بدن خودم هستم و هر کاری دلم بخواهد باهاشون می کنم آزادی است؟

اینکه من در کشوری هستم که آزادی بیان دارم و می تونم هر چی می خواهم بگم و کسی جلو من را نمی گیرد آزادی است؟

آینکه من در زندان نیستم یعنی آزادی؟

تعریف آزادی در کلام خدا (انجیل) بعد وسیع تری از همه اینها دارد. آزادی مسیحی نتیجه و هدف کار مسیح روی صلیب و انجیل است. این آزادی از گناه و شریعت است. این آزادی از اسارت این دو است. آزادی مسیحی توسط شخص مسیح ایجاد می شود. زمانیکه ما او را که حقیقت است می شناسیم. (یوحنا ۳۲:۸)

امروز در آزادترین کشورهای دنیا افراد زیادی در بند گناه هستند که از دید خدا در حقیقت در اسارت هستند بدون اینکه بدانند. آنها فکر می کنند آزاد هستند ولی عملا اسیر هستند.

آزادی واقعی آزادی است که نتیجه آزاد و خوبی داشته باشد نه اینکه موقتی باشد. یک زندانی که موقت آزاد شده و بعد از مدتی باید دوباره به زندان برگردد نمی تواند در دوران مرخصی خود بگوید آزاد شده است.

شما شخصی را تصور کنید که با چتر از داخل هواپیما به بیرون می پرد. او برای مدتی در آسمان از سقوط لذت می برد و آزادانه تفریح می کند. ولی اگر در زمان احتیاج به چتر نجات، چتر او باز نشود متاسفانه این آزادی را نمی توان آزادی واقعی دانست چون نتیجه آن سقوط و متلاشی شدن خواهد بود.

ازادی واقعی باید در همه جوانب خود آزادی باشد نه فقط برای مدتی.

خیلی از انسانها امروزه فکر می کنند ازاد هستند و اینکه هر کاری بخواهند می کنند را آزادی می دانند. غافل از اینکه این آزادی موقتی است و آزادی واقعی برای کسانی است که از گناه آزاد شدند و در نهایت بجای سقوط به آرامی در ملکوت خدا فرود می آیند.

برای همین آزادی در مسیح آزادی واقعی است. چون فقط مسیح می تواند ما را از گناه آزاد کند و در نهایت وارد ملکوت خدا کند.

آیا شما واقعا آزاد هستید؟

Friday, November 9, 2018

اهمیت غسل تعمید مسیحیان چیست؟

غسل تعمید یکی از دو اصولی می باشد که عیسی مسیح برای کلیسا تعیین نمود. او قبل از صعودش به آسمان گفت:"پس برويد و تمام قومها را شاگرد من سازيد و ايشان را به اسم پدر و پسر و روح القدس غسل تعميد دهيد؛ و به ايشان تعليم دهيد كه تمام دستوراتی را كه به شما داده‌ام، اطاعت كنند. مطمئن باشيد هر جا كه برويد، حتی دورترين نقطه دنيا باشد، من هميشه همراه شما هستم" (متی فصل 28 آیه های 19 تا 20). این دستورات، مشخص می کند که کلیسا مسئول آموزش کلام عیسی مسیح، تربیت شاگردان و تعمید دادن آن شاگردان می باشد. این کارها باید در همه جا بین همه ملت های دنیا و تا آخر زمان انجام شوند. بنابراین، اگر بتوانیم یک دلیل محکم برای اهمیت غسل نام ببریم این است که عیسی مسیح دستور غسل تعمید را صادر کرده است.

غسل تعمید قبل از بوجود آمدن کلیسا نیز انجام می شده است. یهودیان باستان، برای نوکیشان این مراسم را اجرا می کردند تا ذات او را برای ورود به آیین شان تمیز کنند. یحیی تعمید دهنده، غسل تعمید را برای آماده کردن راه عیسی مسیح انجام میداد و همه، چه یهودی و چه غیر یهودی را ملزم به غسل تعمید می دانست چراکه همه نیازمند توبه بودند. با این وجود غسل تعمید یحیی، که نشان دهنده توبه بود، مانند غسل تعمید مسیحیان همانطوری که در اعمال رسولان فصل 18 آیه های 24 تا 26 و فصل 19 آیه های 1 تا 7 عنوان شده، نیست.

غسل تعمید باید در نام پدر، پسر و روح القدس انجام شود که به آن غسل تعمید مسیحی گفته می شود. از طریق این اصل است که یک فرد به عضویت کلیسا پذیرفته خواهد شد. زمانیکه نجات پیدا می کنیم، توسط روح القدس در بدن مسیح که همان کلیسا می باشد، تعمید می گیریم. اول قرنتیان فصل 12 آیه 13 می گوید:" هر يک از ما عضوی از بدن مسيح می‌باشيم. بعضی از ما يهودی هستيم و بعضی غيريهودی؛ بعضی غلام هستيم و بعضی آزاد. اما روح‌القدس همۀ ما را كنار هم قرار داده و بصورت يک بدن درآورده است. درواقع ما بوسيلۀ يک روح، يعنی روح‌القدس، در بدن مسيح تعميد گرفته‌ايم و خدا به همۀ ما، از همان روح عطا كرده است."

غسل تعمید، راهی است که یک فرد توسط آن به صورت عمومی ایمان به مسیح و پیروی از او را اعلام می کند. فرد زمانیکه درون آب برای تعمید فرو میرود درون قلب خویش می گوید،" به عیسی مسیح ایمان می آورم، او روح مرا از گناه پاک نمود و حال من دارای یک زندگی نو و مقدس می باشم."

غسل تعمید در واقع سمبلی ازمرگ مسیح، دفن شدن او و رستاخیزش از مردگان می باشد. و همچنین، نشان دهنده مرگ ما در گناه و زنده شدن ما در مسیح می باشد. زمانیکه یک گناهکار، به ایمان آوردن به عیسی مسیح اعتراف می کند، طبیعت گناه آلودش در گناه می میرد (رومیان فصل 6 آیه 11) و به او یک زندگی نو اعطا می شود (کولسیان فصل 2 آیه 12). فرو رفتن در آب به معنی مردن در گناه است، و بیرون آمدن از آب نشان دهنده بدن پاک و زندگی جدیدی است که بدنبال رستگاری می رود. رومیان فصل 6 آیه 4 اینگونه می گوید که:" هنگامی كه مسيح مرد، طبيعت كهنۀ ما هم كه گناه را دوست می‌داشت، با او در آبِ تعميد دفن شد؛ و زمانی كه خدای پدر با قدرت پر جلال خود، مسيح را به زندگی بازگرداند، ما نيز در آن زندگی تازه و عالی شريک شديم."

بطور ساده می توان گفت که تعمید گرفتن یک شهادت و گواهی بیرونی برای یک تغییر درونی می باشد. غسل تعمید مسیحی نشان دهنده فرمانبرداری از عیسی مسیح پس از نجات می باشد. گرچه غسل تعمید در ارتباط با نجات می باشد اما شرط لازم و تضمین کننده نجات نیست، بلکه نجات واقعی زمانی دریافت می شود که با تمام وجود و از اعماق قلب خود، عیسی مسیح را به عنوان تنها نجات دهنده بپذیریم و به او ایمان بیاوریم. کتاب مقدس ترتیب انجام شدن این کار را به این صورت بیان می کند که ابتدا یک شخص به عیسی مسیح ایمان می آورد سپس غسل تعمید می گیرد (اعمال رسولان فصل 2 آیه 41 و فصل 16 آیه های 14 تا 15).

یک نوکیش مسیحی باید تمایل فوری به انجام غسل تعمید داشته باشد. همانطور که در اعمال رسولان فصل 8 آیه های 35 تا 36 می بینیم:" همچنانكه كالسكه پيش می‌رفت، به يک بركۀ آب رسيدند. مرد حبشی گفت: «نگاه كن! اين هم آب! آيا امكان دارد حالا غسل تعميد بگيرم؟" آنها فورا کالسکه را نگه داشته و فیلیپ، آن مرد را تعمید داد.

غسل تعمید مسیحی نشان دهنده ارتباط ایماندار با مرگ، دفن و رستاخیر عیسی مسیح می باشد. هرجاییکه پیام انجیل موعظه می شود و مردم به مسیح ایمان می آوردند، باید غسل تعمید نیز انجام شود.

چرا مسیحیت دین نیست

اولین موضوعی که در مسیحیت باید به آن اشاره شود کلمه دین یا مذهب است شاید تصور خیلی از انسان ها این باشد که خوب مسیحیت نیز یک دینی مانند بقیه ادیان است اما اگر مفهوم دین را متوجه بشیم این دید اشتباه برداشته خواهد شد. به طور خلاصه دین یا مذهب به مجموعه ای از بایدها و نبایدها و بهتر بگیم شریعت است که یک انسان باید آنها را انجام دهد تا به واسطه اعمال خود با توجه به استانداردهای خدای آن ، مورد قبول واقع شود یا برای خود توشه ای جمع کن که یک روزی در داوری خدا رهایی پیدا کند اما یقین به این رهایی و نجات ندارد چون نمی داند همه قوانین را رعایت کرده یا خیر !!!!
اما مسیحیت می گوید نجات ما به واسطه اعمال خود ما نیست و قرار نیست لیستی از باید ها و نباید ها را انجام دهیم تا یک روزی به خدا برسیم ، انسان الان نیاز به دریافت نجات دارد نه یک روزی که کار از کار گذشته باشد و اگر خودمان بتوانیم خوب باشیم دیگر نیاز به خدا نداریم در مسیحیت نجات فقط و فقط ایمان و فیض عیسی مسیح است و بس، یعنی ایمان به کار عیسی مسیح خداوند روی صلیب ، مرگ و رستاخیز از دنیای مردگان یعنی همه کار را خداوند انجام داده و کافیست به کار خداوند اعتراف کنیم و این ایمان ، ما را تجهیز می کند ما با استانداردهای کلام خدا رفتار کنیم مثل بذری است که کاشته می شود و روز به روز ثمر می آورد.

Thursday, November 8, 2018

دعای ربانی چیست و آیا باید آنرا انجام داد؟

دعای ربانی دعایی است که عیسی مسیح به شاگردانش در متی 6 : 9-13 ، و لوقا 11 : 2-4 یاد داد .
متی 6 : 9- 13 می گوید "پس شما به اینطور دعا کنید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده و قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم. و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالاباد از آن تست. آمین".

خیلی از مردم دعای ربانی را اشتباه می فهمند و فکر می کنند که این دعایی است که باید آنرا لغت به لغت تکرار کنیم. بعضی از مردم دعای ربانی را بعنوان یک فرمول سحرآمیز استفاده می کنند، مثل اینکه این لغات خود بخود اثر و قدرت خاصی روی خدا دارند.

کتاب مقدس بر عکس این را به ما یاد می دهد. وقتی دعا می کنیم خدا بیش از هر چیز به قلب ما علاقه دارد تا به لغات ما.
"لیکن تو چون عبادت کنی بحجره خود داخل شو و در را بسته پدر خود را که در نهان است عبادت نما و پدر نهان بین تو ترا آشکارا جزا خواهد داد. و چون عبادت کنید مانند امتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می کنند که بسبب زیاد گفتن مستجاب می شوند" (متی 6 : 6 -7).

در دعا، ما باید قلبمان را بحضور خدا بریزیم (فیلیپیان 4 : 6-7 )، نه اینکه فقط کلمات حفظ کرده را برای خدا تکرار کنیم.

دعای ربانی باید بعنوان نمونه و یک الگو استفاده شود، که چگونه باید دعا کرد. این دعا به ما مواد لازم را می دهد تا با آن به دعا برویم.
این دعا را می توان اینطور تجزیه کرد. "ای پدر ما که در آسمانی" به ما یاد می دهد که دعاهایمان را پیش چه کسی ببریم، پدرمان. " نام تو مقدس باد" به ما می گوید که خدا را بپرستیم، و او را برای آنکسی که هست بستاییم.
این قسمت که "ملکوت تو بیاید، اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود" به ما یادآوری می کند که ما باید برای انجام نقشه خدا در زندگی هایمان و در این دنیا دعا کنیم نه برای انجام نقشه های خودمان.
ما باید برای انجام اراده خدا دعا کنیم، نه برای خواسته های خود. در این قسمت که می گوید "نان کفاف ما را امروز به ما بده" ما تشویق می شویم که از خدا بخواهیم نیازهای ما را به ما بدهد.
" قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم" به ما یادآوری می کند که گناهانمان را به خدا اعتراف کنیم و از آنها برگردیم، و همچنین دیگران را ببخشیم چنانکه خدا ما را بخشیده است.
نتیجه دعای ربانی این است که "و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده" که در خواست کمک برای بدست آوردن پیروزی بر گناه است و درخواستی برای محافظت از حمله دشمن.

پس دوباره، دعای ربانی دعایی نیست که آنرا حفظ کنیم و برای خدا تکرار نماییم.
فقط یک نمونه ایست که چطور باید دعا کنیم. آیا اینکه دعای ربانی را حفظ کنیم، اشکالی دارد ؟ البته که نه!
آیا اشکالی دارد که دعای ربانی را برای خدا بخوانیم؟ نه اگر قلبتان در آن باشد و واقعا منظورتان از کلمات همان باشد.
بیاد داشته باشید، در دعا خدا بیش از هر چیزی علاقمند به ایجاد برقراری رابطه با ماست و اینکه کلمات از ته قلبمان بیرون بیایند نه فقط لغات خاصی که استفاده می کنیم.
فیلیپیان 4 : 6-7 می گوید "برای هیچ چیز اندیشه مکنید بلکه در هر چیز با دعا با شکرگزاری مسئولات خود را بخدا عرض کنید. و سلامتی خدا که فوق از تمامی عقل است دلها و ذهنهای شما را در مسیح عیسی نگاه خواهد

بررسی اسامی خدا قسمت پنجم

یهوه شالوم – خداوند صلح است یا خداوند آرامش است

پنجمین طریقی که خدا خود را آشکار ساخته است بوسیلۀ نام یهوه شالوم می‌باشد. یهوه شالوم یعنی خداوند صلح یا آرامش است. این نام مرکب یهوه در کتاب داوران فصل ششم، آیۀ ۲۴ دیده می‌شود. خدا به دو صورت صلح یا آرامش را به بشر پیشنهاد می‌کند. اول صلح با خود را از طریق قربانی که خودش برای ما فراهم نموده است. وقتی آنچه را که مسیح بخاطر ما انجام داده می‌پذیریم از صلح با خدا بهره‌مند می‌شویم. ولی جنبۀ دیگری از صلح نیز وجود دارد که ما به آن محتاجیم و آن آرامش فکر، قلب و جان است. خدا بر همه چیز تسلط کامل دارد، هیچ چیز نمی‌تواند او را غافلگیر کند و هیچ چیز نمی‌تواند او را تغییر بدهد. بنابراین خدا در خود آرامش کامل دارد. وقتی به او اعتماد می‌کنیم او همان نوع آرامش را در اختیار ما می‌گذارد.

بررسی اسامی خدا قسمت چهارم

یهوه نِسّی – خداوند پرچم نبرد من است

چهارمین طریقی که خدا خود را به ما آشکار کرده است بوسیلۀ نام " یهوه نسی" می‌باشد. این نام مرکب یهوه در کتاب خروج فصل هفدهم، آیۀ ۱۵ یافت می‌شود. آن زمانها در جنگ پرچم نبرد اهمیت بسیاری داشت چونکه سربازان دور آن با هم متحد می‌شدند. اگر پرچم می‌افتاد، شخص دیگری باید بلافاصله آن را بر می‌داشت و آن را بالا نگه می‌داشت تا سربازانی که دورش با هم متحد شده بودند پراکنده نشوند. خداوند پرچم من است یعنی خداوند مدافع، رهاننده و پیروزی من است. این حقیقت ترس را دور می‌سازد چون یقیناً پیروزی از آن خدا است.

بررسی اسامی خدا قسمت سوم

یهوه رافا – من یهوه شفا دهندۀ تو هستم

دومین طریقی که خدا خود را به ما آشکار نموده است بوسیلۀ نام مرکب "یهوه رافا" می‌باشد که به معنی "من یهوه شفا دهندۀ تو هستم". در کتاب خروج فصل پانزدهم، آیۀ ۲۶ می‌بینیم که خدا به بنی‌اسرائیل وعده می‌دهد که اگر او را بشنوند و آنچه را که در نظر او راست است بجا بیارند به هیچ یک از بیماریهای مصریان مبتلا نمی‌شوند. در این آیه خدا اصولاً راجع به شفای جسمانی صحبت می‌کند. در مزمور صد و سوم، داود، خداوند را متبارک می‌خواند زیرا او شفا دهندۀ کسانی است که به او توکل دارند. "ای جان من خداوند را متبارک بخوان، و هر چه در درون من است نام قدوس او را متبارک خواند. ای جان من خداوند را متبارک بخوان و جمیع احسانهای او را فراموش مکن. که تمام گناهت را می‌آمرزد و همۀ مرضهای تو را شفا می‌بخشد." (مزمور صد و سوم، آیات ۱-۳) در سرتاسر کتاب مقدس می‌بینیم که خدا بطور فعال هم از لحاظ روحانی و هم از لحاظ جسمانی شفا می‌بخشد. عیسی مسیح بارها و بارها در واکنش خود نسبت به ایمان اشخاص، و همچنین برای اینکه ثابت کند که پیشگويی‌های عهد عتیق دربارۀ او بوده است، بیماران را شفا می‌بخشد. به لطف خدا این روزها در اثر پیشرفت علم برای بسیاری از بیماریها علاجی وجود دارد. بهرحال مواقعی پیش می‌آید که پزشکان بیماری را ناعلاج تشخیص می‌دهند. اما خدا که حکیم بزرگ ما و شفا دهندۀ ماست قادر است هر نوع بیماری از جمله بیماریهای ناعلاج را شفا بدهد.

بررسی اسامی خدا قسمت دوم

یهوه یایرِه – خداوند فراهم خواهد نمود

اول، خدا خود را بعنوان یهوه یایره که به معنی "خداوند فراهم خواهد نمود" به ابراهیم آشکار کرد. این مطلب را می‌توانید در آیۀ ۱۴ از فصل بیست و دوم کتاب پیدایش ملاحظه کنید. شما ممکن است بخاطر داشته باشید که خدا به جهت آزمایش کردن ایمان ابراهیم، به او فرمود که اسحق یگانه فرزندی را که از سارِه برای او بدنیا آمده بود را با خود بردارد و او را بر روی مذبحی قربانی کند. کتاب مقدس می‌فرماید که "ابراهیم خاطر جمع بود که خدا قادر است اسحق را حتی بعد از مرگ زنده کند". (عبرانیان فصل یازدهم، آیۀ ۱۹) بنابراین او فرمان خدا را اطاعت کرد و فرزندش اسحق را برداشته به کوه موریا رفت و مذبحی در آنجا بنا کرد. ابراهیم اسحق را بست و بر مذبح گذاشت و در حالی که می‌خواست با کارد پسرش اسحق را قربانی کند، فرشتۀ خداوند از آسمان ابراهیم را صدا زد و او را متوقف کرد. سپس خداوند قوچی را که در بیشه به شاخهای خود گرفتار شده بود را برای قربانی فراهم نمود. (این ماجرا در فصل بیست و دوم کتاب پیدایش یافت می‌شود) می‌بینیم که خدا خود را بعنوان خدايی که قربانی مورد لزوم را فراهم می‌کند به ابراهیم آشکار کرد. در انجیل یوحنا فصل اول آیۀ ۲۹ می‌خوانیم که "وقتی یحیای تعمید دهنده عیسی را دید که بطرف او می‌آید، گفت: "نگاه کنید این است آن برۀ خدا که گناه جهان را برمی‌دارد." خدايی که بر روی کوه موریا قربانی را فراهم کرد تا بجای اسحق پسر ابراهیم ذبح بشود، حدود دو هزار سال بعد، مسیح را فرستاد تا بر روی همان کوه مثل بره‌ای بجای بشر گناهکار ذبح بشود. از این می‌آموزیم که خدا قدم اول را برای رهايی ما از گناه برداشته چون او قربانی را برای گناهان ما فراهم نموده است.

بررسی اسامی خدا قسمت اول


خدا در کتاب مقدس با بکار بردن اسامی مختلف، خود را به ما آشکار و توصیف نموده است. هر یک از این اسامی به نوعی شخصیت خدا را برای ما بیان می‌کند.
نامهای خدا، او را بعنوان خالق همه چیز توصیف می‌کنند، بنابراین او مالک همه چیز در آسمان و زمین است. خدا همچنین بعنوان کسی که سازنده و نگهدارندۀ عهدها می‌باشد به ما معرفی شده، او خدايی است که ما را دوست دارد و به سلامتی ما علاقمند است.

قسمت اول

یَهوَه

نام یَهُوه – من هستم

کلمۀ یهوه، از یک کلمۀ عبری به معنی "بودن" یا "وجود داشتن" گرفته شده است. وقتی که خدا موسی را برای رهبری قوم اسرائیل جهت خروج از مصر خواند، او از خدا درخواست کرد که نام خود را آشکار سازد. موسی این درخواست را کرد تا بتواند به قوم اسرائیل بگوید که چه کسی او را فرستاده است. در پاسخ به درخواست او "خدا به موسی گفت هستم آنکه هستم، و گفت به بنی اسرائيل چنین بگو اَهیَه "یعنی هستم" مرا نزد شما فرستاد". (کتاب خروج فصل سوم، آیۀ ۱۴). اسم "هستم آنکه هستم" نشان می‌دهد که خدا برای بودنش به هیچکس و هیچ چیزی احتیاج ندارد. هیچ چیز قبل از او بوجود نیامده و هیچ چیز مسبب بوجود آمدن او نبوده است. بطور ساده، او هست چونکه او هست. او خدايی است که با قوم خود وارد عهد نجات گردیده است. خدا در رابطه‌اش بعنوان نجات دهنده و رهاننده با بکار بردن حداقل هشت نام مختلف که از ترکیب کلمۀ یَهُوَه و کلمه‌ای دیگر ساخته شده خود را به ما آشکار نموده است. هر یک از این اسامی نکتۀ خاص و متفاوتی را دربارۀ نجات و رهایی به ما نشان می‌دهند.

Sunday, November 4, 2018

مقاومت در برابر شریر

آیات اصلی
خروج ۲۰: ۱۳ – قتل مکن.
خروج ۲۱: ۱۷، ۲۲: ۱۸-۲۰ – مجازات مرگ برای برخی گناهان مقرر می‌شود.
یوشع ۸: ۱-۸ – خدا بر نابودی توسط جنگ صحه می‌گذارد.
اول سموئیل ۱۵: ۲-۳ - خدا بر مجازات توسط جنگ صحه می‌گذارد.
متی ۵: ۳۸-۴۸۸ - با شریر مقاومت مكنید بلكه هر كه به رخساره راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان... دشمنان خود را محبت نمایید.
لوقا ۶: ۳۰ – هر که از تو سوال کند بدو بده و هر که مال تو را گیرد از وی باز مخواه.
رومیان ۱۳: ۱-۷ – حکومت توسط خدا مستقر شده تا شرارت و بدی را مجازات کند.
اول پطرس ۲: ۱۳-۱۴ – مقامات حکومتی توسط خدا مقرر شده‌اند تا بدکاران را مجازات کنند.

راه داشتن یک زندگی موفق در مسیحیت چیست؟

اين سوال در حال سادگي خيلي كلي است كه به چند نكته اشاره مي كنم:

زندگي موفق مسيحي بر خلاف تصور دنيوي مي تواند سختي، جفا و آزمايشات گوناگون باشد. پس ملاك نبايد معيارهاي دنيوي باشد.

از نظر روحاني يك زندگي موفق مسيحي:
- همواره خدا و كلام او را در نظر داشتن
- آماده بودن براي توبه و تبديل
- زندگي پر از دعا

در كل تو يك جمله راه داشتن يك زندگي موفق در مسيحيت "زندگي در اطاعت مسيح است".

يعني مسيح در راس باشد.

اين اطاعت قداست، فروتني و غيره مياره و در نهايت خوشي مياره

*هفت سلاح برای مقابله با ترس:* خدا حقیقت است. خدا نزدیک است. خدا رحیم است. خدا حاکم است. خدا می‌شنود. خدا امین است. خدا نقشه‌ای دارد.

زمانی که ترس دزدکی وارد می‌شود و این جمله که «اگر چنین شود، چه کنم؟» «اگر چنان شوم، چه کنم؟» همۀ فکر و ذهنتان را به خود مشغول می‌سازد و آرام و قرار را از شما می‌گیرد، این هفت حقیقت را به یاد آورید:

۱. حقیقت خدا. یا همۀ این چیزهایی که ذهنم را مشغول کرده‌اند واقعاً اتفاق می‌افتند یا فقط زاییدۀ تخیلات خودم هستند؟ پولس به ما یادآور می‌شود که بر هرچه راست باشد و هرچه مجید و هرچه عادل و هرچه پاک و هرچه جمیل و هرچه نیک‌نام است و هر فضیلت و هر مدحی که بوده باشد، در آنها، تفکر کنید (فیلیپیان ۴:‏۸).

۲. حضور خدا. می‌توانیم با این حقیقت تسلی یابیم که تنها نیستیم. خدا با ما است. «خدا ملجا و قوت ما است و مددکاری که در تنگیها فوراً یافت می‌شود» (مزمور ۴۶:‏۱).

۳. فیض خدا. خدا وعده می‌دهد در همۀ آزمایشها و سختیهایی که سر راهمان قرار می‌گیرند فیضِ بسنده‌اش را به ما عطا نماید. عیسی به پولس فرمود: «فیض من تو را کافی است، زیرا که قوت من در ضعف کامل می‌گردد.» از این‌رو، ما هم می‌توانیم همراه با پولس بگوییم: «پس به شادیِ بسیار از ضعفهای خود بیشتر فخر خواهم نمود تا قوت مسیح در من ساکن شود» (دوم قرنتیان ۱۲:‏۹).

۴. حاکمیت خدا. خدا بر همۀ موقعیتهای زندگی‌مان حاکم است. «جمیع ساکنان جهان هیچ شمرده می‌شوند و با جنود آسمان و سَکنۀ جهان بر وفق ارادۀ خود عمل می‌نماید و کسی نیست که دست او را بازدارد یا او را بگوید که چه می‌کنی؟» (دانیال ۴:‏۳۵).

۵. گوش شنوای خدا. در دعا، دل خود را به حضور خدا بگشایید. «انتظار بسیار برای خداوند کشیده‌ام و به من مایل شده، فریاد مرا شنید» (مزمور ۴۰:‏۱).

۶. قابل اعتماد بودن خدا. «هنگامی که ترسان شوم، من بر تو توکل خواهم داشت. در خدا کلام او را خواهم ستود. بر خدا توکل کرده، نخواهم ترسید. انسان به من چه می‌تواند کرد؟» (مزمور ۵۶:‏۳-‏۴).

۷. طرح و تدبیر خدا. هر قدر هم آزمایشها و سختیها ترسناک به نظر رسند، خدا وعده می‌دهد به جهت آنانی که خدا را دوست می‌دارند و به حسب ارادۀ او خوانده شده‌اند، همۀ چیزها برای خیریت ایشان با هم در کار می‌باشند (رومیان ۸:‏۲۸). شاید، در این لحظه، در اوضاع و شرایطی که در آن به سر می‌بریم خیریتی نبینیم. اما می‌توانیم به خدا اعتماد نماییم و مطمئن باشیم که ابرهای سیاه کنار خواهند رفت و آفتاب رخ می‌نماید.

پس وقتی کودکتان به سرطان مبتلا می‌شود یا به شما خبر می‌دهند عزیزتان تصادف کرده است یا همسرتان با این خبر به خانه می‌آید که شغلش را از دست داده است، یا هر اتفاق دیگری روی می‌دهد، خودتان را برای نبرد آماده کنید. اجازه ندهید دشمن شما را در ترس محاصره و اسیر کند. با تکیه به وعده‌های کلام خدا و شخصیت تغییرناپذیر خدا با دشمن بجنگید.

🔸 نقل‌قول از اِستاسی ری‌اوچ: نویسندۀ کتابهای مسیحی

بدنیا آمدن عیسی برای چه بود ؟


کسانی که در مغرب زمین زندگی می کنند می بینند که هر سال از ماه اکتبر کوچه و بازار و بویژه خیابانهای معروف و فروشگاههای معتبر بطرز باشکوهی تزئین می شوند .
این همه در ظاهر برای استقلال از عید میلاد مسیح یا کریسمس می باشد که مصادف است با ۲۵ دسامبر تزئین کلیساها و منازل در این روزها انگیزه مذهبی دارد اما تزئین مغازه ها و فروشگاه ها بیشتر برای جلب مشتری و محرک آن سود بازرگانی است تولد عیسی مسیح را کسی دقیقاً نمی داند .
اما چرا تولد عیسی مسیح را در روز ۲۵ دسامبر جشن می گیرند؟



پیروان آئین مهر پرستی یا میترائیسم که گویا از ایران شروع شده بود و قبل از مسیحیت در روم و بطور کلی در اروپای غربی شیوع داشت روز ۲۵ دسامبر را زاد روز مهر می دانستند و آنرا جشن می گرفتند.
وقتی مسیحیت در غرب منتشر شد ، پرستیدن مهر یا خدای خورشید نوعی بت پرستی محسوب می شد . مسیحیان به سر چشمه نور رسیده بودند و خدای یگانه را بطور تازه ای شناخته بودند . زمستان تاریک وجودشان از نور و حرارت وجود مسیح روشن و گرم شده بود ، اینست که صلاح دیدند همان روز ۲۵ دسامبر را که قلب زمستان است به یاد بود بدنیا آمدن عیسی و تغییر زندگی ایشان از سردی به گرمی و از تاریکی به نور حفظ نمایند.

مسیح کیست و اعتقاد مسیحیان نسبت به او چیست ؟ باید دانست که عیسی نه کتابی آورد و نه روز مخصوصی را برگزید که ادعای رسمی خود را به جهانیان معرفی کند و نه شریعتی مدوّن به دست پیروان خود داد .
شناخت پیروان عیسی از وی مانند پیدا شدن سپیده دم به تدریج صورت گرفت .
اینطور نبود که یک روز عیسی اعلام کند که وجودش جنبه ای است از وجود الهی و باصطلاح مسیحیان پسر خداست و هر کس که ادعای او را قبول کرد نامش جزو پیروان وی ثبت گردد.
شناسایی واقعی اینطور صورت نمی گیرد ، میزان شناختن ، نسبت مستقیم با مقدار محبت دارد . تا محبت در میان نباشد شناسائی واقعی ممکن نیست ، بخصوص شناسائی باری تعالی . خدا موضوعی نیست که ما بتوانیم با عقل و منطق خود او را بشناسیم . خدا خالق کائنات و آفریننده ی ماست.
اگر به او دل بستیم و محبت وی را در قلب پروراندیم و ارادۀ خود را به او تسلیم کردیم کم کم به شناسایی او نایل خواهیم آمد.
اینطور نبود که پیروان ( شاگردان )عیسی تصمیم بگیرند که او را به درجه خدایی برسانند و شروع کنند وی را بپرستند . اول با او دوست شدند ، محبت وی را در دل پروراندند و دیدند که شخصیت وی ماوراء شخصیت های دیگر است.
پس از سلوک در راه و روشهای او درک کردند که وجود او با وجود سایر افراد بشر فرق دارد. پیروان اولیه عیسی ، یهودی بودند و یهودیان یکتاپرستانی سخت و جدی بودند و برای آنها شرک از بزرگترین گناهان بشمار می آمد و لی پس از بودن با عیسی ، احساس کردند که یهوه یا خدای یگانه خواسته است که کیفیت و چگونگی حیات خود را به بشر آشکار سازد تا آدمیان بتوانند با او تماس مستقيم داشته باشند ، بتوانند نوع زندگی الهی را ببینند و آنرا لمس کنند . از قدرت مطلق خدا با خبر بودند ولی از محبت عمیق و بی پایان وی اطلاع چندانی نداشتند.
در نتیجه دوستی با عیسی دریافتند که قدرت واقعی خدا همان محبت کامل وی است که با حلم و فروتنی و درعین ضعف و تسلیم آشکار می شود و نه با تحکم و فشار و جبر .
دیدند که عیسی خود را به دست اشخاص خود پرست و گناهکار سپرد و در برابر نفرت تا به آخر به آنها محبت کرد و بالاخره جان خود را در آن راه فدا ساخت . پیروان مسیح کم کم دریافتند که نوع برخورد عیسی با گناهکاران نوع برخورد خداست با مردم گناهکار و آن زمان بود که شاگردان معنی سخن عیسی را فهمیدند که فرمود : « من و پدر ( خدا ) یک هستیم ».
سالیان دراز طول کشید تا مسیحیان توانستند عیسی مسیح را با هدایت روح القدس بشناسند و بالاخره ۲۵ دسامبر را به یاد  ورود او به دنیا ، جشن گرفتند .

عیسی برای شما کیست؟


عیسی کلمه است، توسط او خداوند با شما صحبت می کند.

عیسی پسر خداست، کسی که به شما نشان داد خدا ازچه چیز خوشنود می گردد.

عیسی بره خداست، کسی که مرد تا ما را از گناهانمان آزاد سازد.

عیسی راه آسمان است، او را پیروی کنید هرگز گم نخواهید شد.

عیسی نور جهان است و شما مجبور نیستید که در ظلمت و تاریکی راه بروید.

عیسی نان حیات است، کسی است که گرسنگی روح شما را برطرف می کند.

عیسی حقیقتی است که شما را از جهالت و اشتباه حفظ می کند.

عیسی پسر انسان است که شما را می شناسد و آنچه را که نیاز دارید می فهمد.

عیسی شبان نیکویی است که از شما مواظبت می کند.

عیسی قیامت و حیات است که به شما زندگی وافر ، پیروزی بر مرگ و زندگی جاودانی عطا می کند.

عیسی خیلی بیشتر از اینهاست.او منجی شماست،

خداوند و پادشاه شما که شما را دوست دارد.

او می خواهد شما او را دوست داشته باشید و از او اطاعت کنید.

از شما می خواهد که از او پیروی کنید و تابه ابد در خانه آسمانی اش با او باشید.

عیسی به زور از شما نمی خواهد که از او پیروی کنید،

او به شما حق انتخاب داده است.

ما امیدواریم شما او را پیروی کنید و از زندگی شگفت انگیزی که به شما میدهد
لذت ببرید.
در خداوند شاد باشيد و باز هم ميگويم شاد باشيد

عید پِسَح یا فصح چیست؟


عید پِسَح هر ساله به یادگاری رهایی یهودیان (اسرائیلیها) از اسارت در مصر جشن گرفته می‏شد.
این عید برای مدت یک هفته بطول می‏ کشید و اسرائیلیها در طی آن فقط باید نان فطیر می ‏خوردند.
از اینرو عید پِسَح، عید فطیر نیز نامیده می‏شد.
بره پِسَح باید در اولین روز عید قربانی می‏شد و خوراک پِسَح خورده می‏شد (خروج ۱۲: ۱۴-۱۷؛ لاویان ۲۳: ۴-۸).
واژه ”‏پِسَح“ به معنی ”‏گذر کردن“ است.
در آخرین شبی که اسرائیلیها در مصر بودند، خداوند بر آن شد تا تمامی نخست زادگان موجودات زنده در مصر را به هلاکت برساند، زیرا فرعون حکمران مصریها از آزاد ساختن اسرائیلیها برای ترک مصر امتناع کرده بود.
اما خداوند اول به اسرائیلیها فرمان داد تا بره‏ای را قربانی کرده و مقداری از خون آنرا بر چهار چوب درب منازل خود بمالند.
و زمانی که فرشته هلاک کننده بیاید و خون را ببیند، خواهد دانست که نباید نخست زادگان این خانه‏ ها ‏را هلاک سازد (خروج ۱۲: ۱-۱۴، ۲۱-۳۰؛ عبرانیان ۱۱: ۲۸).


به همین شکل مسیح نیز همانند یک بره پِسَح است (اول قرنتیان ۵: ۷).
از طریق خون مسیح یعنی مرگ وی بر صلیب ما از اسارت گناه و مرگ آزاد شده‏ایم. ‏
از اینرو کاملا بجا بود که خود مسیح درست در هنگام عید پِسَح قربانی شود (مرقس ۱۴: ۱، ۱۲).
مسیحیان عید پِسَح یهودیان را جشن نمی‏گیرند یعنی مراسم نان فطیر را برگزار نمی ‏کنند.
اما مسیحیان در عوض آن، مرگ و رستاخیز مسیح را جشن می‏گیرند.
روز مرگ عیسی مسیح به نام جمعة‏الصلیب و روز رستاخیز وی از مردگان به نام عید پاک، جشن گرفته می‏ شود.

Thursday, November 1, 2018

شفای مرد جذامی

مَرقُس ۱:‏۴۰-‏‏۴۴ -‏‏ مَتّی ۸:‏۲-‏‏۴؛ لوقا ۵:‏۱۲-‏‏۱۴



۴۰مردی جذامی نزد عیسی آمده، زانو زد و لابهکنان گفت: «اگر بخواهی، می‌توانی پاکم سازی.»۴۱عیسی با شفقت دست خود را دراز کرده، آن مرد را لمس نمود و گفت: «می‌خواهم، پاک شو!»۴۲در‌دم، جذامْ ترکش گفت و او پاک شد.۴۳عیسی بی‌درنگ او را مرخص کرد و با تأکید بسیار۴۴به وی فرمود: «آگاه باش که در این‌باره به کسی چیزی نگویی؛ بلکه برو و خود را به کاهن بنما و برای تطهیر خود، قربانیهایی را که موسی امر کرده است، تقدیم کن تا برای آنها گواهی باشد.»۴۵امّا آن مرد چون بیرون رفت، آزادانه در این‌باره سخن گفت و خبر آن را پخش کرد. از این‌رو عیسی دیگر نتوانست آشکارا به شهر درآید، بلکه در جاهای دورافتادهِ بیرون از شهر می‌ماند. با اینحال، مردم از همه‌جا نزد او می‌آمدند.

دعای عیسی در خلوت

مَرقُس ۱:‏۳۵-‏‏۳۸ -‏‏ لوقا ۴:‏۴۲ و ۴۳

۳۵بامدادان که هوا هنوز تاریک بود، عیسی برخاست و خانه را ترک کرده، به خلوتگاهی رفت و در آنجا به دعا مشغول شد.۳۶شَمعون و همراهانش به جستجوی او پرداختند.۳۷چون او را یافتند، به وی گفتند: «همه در جستجوی تو هستند!»۳۸عیسی ایشان را گفت: «بیایید به آبادیهای مجاور برویم تا در آنجا نیز موعظه کنم، زیرا برای همین آمده‌ام.»۳۹پس روانه شده، در سراسر جلیل در کنیسه‌های ایشان موعظه می‌کرد و دیوها را بیرون می‌راند.

آیا می‌دانستید که مسیح به ما بر نیروهای شيطانی اقتدار داده است؟

خوب به‌یاد دارم که سالها پیش، شب‌هنگام، من و همسرم در خواب بودیم که ناگهان، ساعت ۳ صبح، با وحشت از خواب بیدار شدم. ترس وجودم را فراگرفته بود. احساس می‌کردم نیرویی شيطانی در اتاق خواب ما هست. در همین وضع بودم که به‌طرز عجیبی احساس کردم همسرم نیز بیدار است. آهسته او را صدا زدم و دیدم که حدسم درست بوده. او نیز بیدار بود و همان احساس ترس را داشت و حس می‌کرد نیرویی در اتاق هست. بلافاصله به نام "خداوند عیسای مسیح" شروع کردم به دستور دادن به نیروهای شیطانی و ظلمت و آنها را بیرون راندم. بی‌درنگ آرامش بر من و همسرم حکمفرما شد و به خواب رفتیم.

این چیز تعجب‌آوری نیست. یک بار، عیسی به هفتاد تن از پیروان خود قدرت بخشید تا بیماران را شفا دهند و ارواح خبیث را از افراد اخراج کنند. چون ایشان از مأموریت خود بازگشتند، به عیسی عرض کردند: "سرور ما، حتی دیوها هم به نام تو از ما اطاعت می‌کنند." عیسی در پاسخ فرمود: "اینک شما را اقتدار می‌بخشم که ماران و عقربها و تمامی قدرت دشمن را پایمال کنید، و هیچ چیز به شما آسیب نخواهد رسانید." (لوقا ۱۰: ۱۷ تا ۱۹). بله، خداوندگار ما عیسی مسيح، به ایمانداران خود بر نیروهای تاریکی قدرت بخشیده است. پس اين قدرت را به‌کار گيريم. آمین!

قدرت دعا #چیست؟


این عقیده که قدرت در ذات دعاست، عقیده پرطرفداری است. بر اساس کتاب مقدس، قدرت دعا، صرفاً قدرت خدا است، که دعا را می شنود و جواب می دهد. نکات زیر را در نظر داشته باشید.

1) خداوند، خدای قادر مطلق می تواند هر کاری انجام دهد، هیچ چیز برای او غیر ممکن نیست (لوقا فصل 1 آیه 37)

2) خداوند قادر مطلق ، مردمش را دعوت می کند که به سوی او دعا کنند. دعا به سوی خدا باید با سماجت (لوقا فصل 18 آیه 1)، و با شکرگزاری (فیلیپیان فصل 4 آیه 6)، با ایمان (یعقوب فصل 1 آیه 5)، مطابق با خواست خدا (متی فصل 6 آیه 10)، برای جلال خدا (یوحنا فصل 14 آیه های 13 تا 14)، و با صداقت با خدا (یعقوب فصل 5 آیه 16) صورت گیرد.

3) خداوند قادر مطلق ، دعاهای فرزندانش را می شنود. او به ما دستور می دهد که دعا کنیم، و قول می دهد که به دعایمان گوش کند. «اما من در اين پريشانی بسوی خداوند فرياد برآوردم و از خدايم كمک خواستم. فرياد من به گوش او رسيد و او از خانۀ مقدسش نالۀ مرا شنيد» (مزامیر فصل 18 آیه 6).

4) خداوند قادر مطلق ، جواب دعای ما را می دهد. «ای خدا، من تو را می‌خوانم زيرا يقين دارم كه مرا اجابت خواهی نمود پس دعای مرا بشنو» (مزامیر فصل 17 آیه 6). «نيكان فرياد برآوردند و خداوند صدای ايشان را شنيد و آنها را از تمام سختيهايشان رهانيد» (مزامیر فصل 34 آیه 17).

عقیده پرطرفدار دیگر این است که میزان ایمانی که داریم تعیین می کند که آیا خدا به دعاهایمان جواب خواهد داد یا خیر. اما گاهی اوقات، خداوند علی رغم ایمان کم به دعاهایمان جواب می دهد. در اعمال رسولان فصل 12، کلیسا برای رهایی پطرس از زندان دعا می کند (آیه 5)، و خدا به دعایشان جواب می دهد (آیه های 7 تا 11). پطرس به محلی که ایمانداران برای دعا جمع شدند می رود و در را می زند، اما آنانیکه در حال دعا بودند، در وهله اول نخواستند باور کنند که واقعاً پطرس پشت در است. آنها دعا کردند که پطرس رها شود، اما انتظار نداشتند که دعایشان جواب داده شود.

قدرت دعا از ما جاری نمی شود؛ قدرت دعا به کلمات خاصی که می گوییم یا طرز خاصی که بیان می کنیم یا اینکه چند بار می گوییم بستگی ندارد. قدرت دعا بر مبنای جهت ایستادنمان یا طرز قرار گرفتمان نیست. قدرت دعا از طریق استفاده از تسبیح و شمع و تمثال و شمایل پدید نمی آید. قدرت دعا از سوی خدای قادر مطلق می آید، خدایی که دعاهایمان را می شنود و پاسخ می دهد. دعا ما را در تماس با خدای قادر قرار می دهد، و ما باید نتایج باشکوهی را انتظار داشته باشیم، خواه او بخواهد با درخواستهای ما موافقت کند، یا خواه تقاضاهایمان را رد کند. جواب دعاهایمان هر چه باشد، خدایی که به سوی او دعا می کنیم، سرچشمه قدرت دعا است، و او می تواند به دعاهایمان مطابق با اراده کامل و زمانبندی خود پاسخ دهد و البته پاسخ خواهد داد

آیا خدا واقعیت دارد؟ چگونه می توانم مطمئن شوم که خدا واقعیت دارد؟


ما می دانیم که خدا واقعیت دارد چراکه او به سه روش خودش را بر ما آشکار ساخته است: در خلقت، در کلامش، و در پسرش عیسی مسیح.

اساسی ترین دلیل برای اثبات وجود خدا، خلقت کل هستی است:" انسان از ابتدا، آسمان و زمين و چيزهايی را كه خدا آفريده، ديده است و با ديدن آنها می‌تواند به وجود خدا و قدرت ابدی او كه ناديدنی هستند پی ببرد. پس وقتی در روز داوری در حضور خدا می‌ايستد، برای بی‌ايمانی خود هيچ عذر و بهانه‌ای ندارد" (رومیان فصل 1 آیه 20)." آسمان از شكوه و عظمت خدا حكايت می‌كند و صنعت دستهای او را نشان می‌دهد" (مزامیر فصل 19 آیه 1).

اگر یک ساعت مچی را در وسط یک مزرعه پیدا کنم، هرگز این تصور را نخواهم کرد که آن، از ناکجا آباد ناگهان روی زمین جلوی پای من در این مزرعه سبز شده است و یا اینکه این ساعت مچی همیشه وجود داشته است. بلکه با دیدن ساعت و طراحی آن، حتما این حقیقت در ذهن من شکل می گیرد که طراح و سازنده ای برای خلق این ساعت وجود داشته است. طراحی و دقت بسیار بیشتر و دقیق تری در دنیای اطراف ما وجود دارد. مقیاس ما از زمان ساعت های مچی نمی باشند، بلکه بر اساس چرخش زمین که ساخته دست خدا می باشد، است. جهان هستی، طراحی عظیمی را به نمایش گذاشته که دلالت بر وجود یک طراح بزرگ دارد.

اگر من یک پیام رمزی را دریافت کنم، برای رمزگشایی آن بدنبال یک رمزنگار خواهم گشت. من حتما تصور خواهم کرد که بوجودآورنده و فرستنده این پیام باید زیرک باشد. کدهای ژنتیکی موجود در دی ان ای تک تک سلول های بدن ما، تا چه اندازه پیچیده اند؟ آیا پیچیدگی و هدف این کدهای ژنتیکی دلالت بر یک کدنویس زیرک و باهوش ندارد؟

خداوند، نه تنها یک دنیای فیزیکی پیچیده وبسیار هماهنگ را آفریده، بلکه حس ابدیت را نیز در قلب هر انسانی قرار داده است (جامعه فصل 3 آیه 11 ). انسان دارای یک احساس درونی می باشد که به او می گوید در زندگی مفهومی بیشتر از آنچه چشم ها می بینند، دارد و وجودی بالاتر از این امور زمینی در کار می باشد. احساس درونی ما نسبت به ابدیت، حداقل دو شکل خود را نشان می دهد: قانون گذاری و پرستش.

همه تمدن ها در طول تاریخ دارای اصول اخلاقی خاص خود بودند، و شگفت آور این است که در فرهنگ های مختلف، این اصول شبیه یکدیگر بودند. به عنوان مثال عشق در همه فرهنگ ها مورد احترام قرار می گیرد در حالیکه دروغ گفتن در همه فرهنگ ها، ناپسند تلقی می شود. این اصول کلی اخلاقی ( درک جهانی از عمل خوب و بد) اشاره به یک موجود اخلاق مدار بزرگ دارد که چنین اصول اخلاقی را به ما داده است.

به همین منوال، مردم سرتاسر با هر فرهنگی همیشه یک سیستم پرستشی را بوجود آورده اند. هدف پرستش ممکن است که فرق کند اما این حس وجود یک "قدرت بزرگ" قسمت انکار نشدنی بشر بوده است. گرایش ما به پرستش با این حقیقت که خداوند ما را به شکل خودش آفرید، منطبق است (پیدایش فصل 1 آیه 27).

خدا همچنین از طریق کتاب مقدس خودش را بر ما آشکار ساخته است. وجود خدا در سرتاسر کتاب مقدس یک امر مسلم تلقی شده است (پیدایش فصل 1 آیه 1، خروج فصل 3 آیه 14). زمانیکه بنیامین فرانکلین، زندگینامه خود را نوشت، وقت خود را برای اثبات وجود خودش تلف نکرد. به همین صورت، خدا نیز زمان زیادی در کتاب مقدس صرف نکرده تا وجود خویش را به اثبات برساند. طبیعت تحول ساز کتاب مقدس، صحت آن و معجزاتی که نگارش آن را همراهی کردند این تضمین و اطمینان را می دهد که ارزش نگاه دقیق تری را دارد.

سومین راهی که خدا از آن طریق خودش را بر ما آشکار ساخت، پسرش، عیسی مسیح بود (یوحنا فصل 14 آیه های 6 تا 11)." در ازل، پيش از آنكه چيزی پديد آيد، «كلمه» وجود داشت و نزد خدا بود. او همواره زنده بوده، و خود او خداست. كلمه‌‌ء خدا انسان شد و بر روی اين زمين و در بين ما زندگی كرد. او لبريز از محبت و بخشش و راستی بود. ما بزرگی و شكوه او را به چشم خود ديديم، بزرگی و شكوه فرزند بی‌نظير پدر آسمانی ما، خدا." ( یوحنا فصل 1 آیه 1و آیه 14؛ کولسیان فصل 2 آیه 9).

عیسی مسیح در دوران شگفت انگیز زندگی اش، تمامی شریعت عهد قدیم را نگه داشت و پیش گویی عهد قدیم در مورد مسیح را به سرانجام رسانید (متی فصل 5 آیه 17). او بارها در بین مردم معجزات زیادی انجام داد تا صحت پیام خود را تایید کند و بر الوهیت خویش شهادت دهد (یوحنا فصل 21 آیه های 24 تا 25). سپس، سه روز بعد از به صلیب کشیده شدنش دوباره زنده شد، حقیقتی که صدها نفر شاهد آن بودند (اول قرنتیان فصل 15 آیه 6). تاریخ اسناد بسیاری مبنی بر اینکه عیسی مسیح که بود، به ثبت رسانده است و همانطور که پولس رسول گفت "هیچیک در خلاء صورت نگرفته است" (اعمال رسولان فصل 26 آیه 26).

ما درک می کنیم که همیشه شک گرایانی وجود دارند که نظریه های خودشان را در رابطه با خدا دارند، پس این اسناد را با توجه به نظریه های خود مورد بررسی
قرار خواهند داد. و کسانی نیز هستند و خواهند بود که هیچ مدرکی آنان را قانع نخواهد ساخت (مزامیر فصل 14 آیه 1 ). همه چیز به ایمان بستگی دارد (عبرانیان فصل 11 آیه 6).

درسهایی از زندگی نوح از کتاب فاتحان نبرد ایمان


زمان بندي خداوندي چیست؟
نکته ارزشمند دیگري از داستان نوح، شرح زمان بندي خداوند است. خداوند تقویمی دقیق در دست دارد همانگونه که داود در مزمور می گوید:
"همۀ روزهایی که برایم رقم زده شد، در کتاب تو ثبت گردید، پیش از آنکه هیچ یک هنوز پدید آمده باشد. (مزمور 139:16")
اما صبر یکی از طعم هاي تشکیل دهنده میوه روح القدس است (غلاطیان 5:22) و این یکی از سخت ترین تجربه هایی است که در زندگی ایمانی همه ما اعم از نبی، رسول، کشیش، معلم، پادشاه و حتی ایمانداران مسیح وجود دارد.
در زندگانی نوح، متوجه می شویم که خداوند، زمانبندي بسیار دقیقی دارد. وقتی نوح پانصد ساله بود، خداوند به او دستور داد تا کشتی نجات را بسازد. نوح، آنقدر به خداوندش اعتماد و باور داشت که در طول زمان انتظار یکصد و بیست ساله بین ساخت کشتی تا آمدن سیلاب، از او نپرسید که چه زمانی سیلاب رخ خواهد داد. ما باید این را بدانیم که تنها یک چیز کاملا" درست است که خود خداوند آن را می گوید:
" افکار من افکار شما نیست، و نه راههاي من، راههاي شما. زیرا چنانکه آسمان از زمین بلندتر است، راههاي من نیز از راههاي شما و افکار من از افکار شما بلندتر است.(اشعیا8:55-9)
بنابراین، اگر دعاهاي ما توسط خداوند بزعم ما پاسخ داده نمی شود، فراموش نکنیم که زمان بندي او همیشه عالی است، هرگز زود یا هرگز دیر نمی کند. خداوند درست سر وقت عمل می نماید و از راه می رسد. بنابراین باید همچون نوح، به زمان تحقق وعده هاي خداوند ایمان داشته باشیم و زندگی خود را به او تسلیم کنیم.
آموزه اي دیگر از همین زمانبندي خداوند در داستان نوح به ما اینگونه می آموزد که خداوند در مورد داوري نهایی آدمیان، بسیار بردبار است. خداوند صبورانه نوح را می نگریست، در حالی که نوح در حال ساخت کشتی بود (اول پطرس 3 :20؛ دوم پطرس 2 :5). خداوند براي انجام وعده نجات تاخیر نمی کند. این حقیقت به صراحت در دوم پطرس 3 :9-8 بیان شده است، همانگونه که می آموزیم، خداوند داوري نهایی اش را به تعویق خواهد انداخت تا زمانی که همگان به توبه بیایند.
سرانجام، زندگی نوح به ما یادآوري می نماید که قضاوت در مورد گناهکاران و شرارت پیشگان بوقوع می پیوندد.
"روز خداوند خواهد آمد (دوم پطرس 3:10 "). عیسی مسیح از زندگی نوح به عنوان یک پیش بینی از آنچه در آینده بوقوع خواهد پیوست یاد می کند و آن، زمانی است که پسر انسان براي قضاوت نهایی همگان باز می گردد (متی 24 :38-34، لوقا 27:17-26)
به همین ترتیب، ما باید از نوح پیروي کنیم تا پارسا شمرده شویم و به سخنان پولس توجه کنیم:
 پس سفیران مسیح هستیم، به گونه اي که خدا از زبان ما شما را به آشتی میخواند. ما از جانب مسیح از شما استدعا میکنیم که با خدا آشتی کنید.( دوم قرنتیان 5 :20").
همانند نوح، ما در این عصر خادمان مسیح خداوند هستیم. داوري خداوند روزي فرا خواهد رسید، اما تنها از طریق عیساي مسیح و با پنهان شدن در صخره او، می توان رستگار گشت و حیات جاودان یافت. تمام اختیارات آسمان و زمین به او سپرده شده، پس ما از چه بیم و هراس داریم. ما موظفیم تا این پیام خوش و مژده فیض نجات را با دیگران قسمت کنیم. پس متوجه زمانبندي خداوند از بدو تولد تا زمان حضور در تخت داوري او باشیم.

نقش روح القدس در زندگی امروز ما

  از تمامی هدایایی که خدا به انسان داده است، هیچ یک بزرگتر از حضور روح القدس نیست. روح دارای عملکردها، نقش ها، و فعالیت‌های بسیاری است. اول ...