Total Pageviews

Saturday, February 22, 2020

سلطنت هزار ساله چیست؟

از آرشیو کلیسای رستاخیز ایرانیان
آخر زمان
سلطنت هزار ساله چیست؟

سلطنت هزار ساله عنوانی است برای هزار سال سلطنت عیسی مسیح بر روی زمین. بعضی هزار سال را سمبلیک حساب می کنند. بعضی می گویند هزار سال یعنی "زمان دراز" و نه حقیقتا هزار سال سلطنت عیسی مسیح بر روی زمین. اما اگر خدا می خواست بگوید "زمان دراز"، این را براحتی می گفت بدون اینکه مرتب مدت زمان دقیقی را بیان کند.

کتاب مقدس به ما می گوید که وقتی عیسی مسیح به زمین برگردد، سلطنتش را بعنوان یک پادشاه در اورشلیم برقرار می کند، و بر تخت داوود می نشیند (لوقا 1:32-33). عهدهای بدون شرط او این را ایجاب می کنند که عیسی مسیح در جسم و عینا برگردد و پادشاهی اش را برقرار کند.
عهد ابراهیمی به قوم اسرائیل وعده یک سرزمین، یک نسل، یک حاکم و یک برکت روحانی را داد (پیدایش 12: 1-3).
عهد فلسطینی به اسرائیل وعده بازسازی و مالکیت سرزمین را داد (تثنیه 30: 1-10).
عهد داوودی به قوم اسرائیل وعده بخششی را داد که قوم بتوانند مبارک باشند (ارمیا 31: 31-34).

در بازگشت ثانوی، این عهد ها تکمیل می شوند و اسرائیل بعنوان یک ملت جمع شده (متی 24 : 31)، بسوی خدا بازگشت می کند (زکریا 12 : 10-14)، و بازسازی شده تحت حکومت مسیح یعنی عیسی مسیح قرار می گیرد. کتاب مقدس از شرایطی در سلطنت هزار ساله صحبت می کند که از نظر جسمانی و روحانی محیطی بی عیب و کامل است.
زمانی خواهد بود پر از صلح (میکا 4: 2-4، اشعیا 32: 17-18),
شادی (اشعیا 61: 7 و 10),
راحتی (اشعیا 40 : 1-2),
و فقر و بیماری نیست (عآموس 9: 13-15 ، یوئیل 2: 28-29).

کتاب مقدس همچنین می گوید که فقط ایمانداران به سلطنت هزار ساله وارد می شوند. به همین دلیل، زمانی خواهد بود:
پر از عدالت کامل (متی 25: 37، مزمور 24: 3-4)، اطاعت (ارمیا 31: 33),
قدوسیت (اشعیا 35: 8),
راستی (اشعیا 65: 16),
و پری روح القدس (یوئیل 2: 28-29).

مسیح بعنوان پادشاه حکومت می کند (اشعیا 9: 3-7، 11 : 1-10),
و تخت و خیمه داوود را استوار می سازد (ارمیا 33: 15-21 ، عاموس 9: 11).
سروران و نجبا حکومت خواهند کرد (اشعیا 32: 1، متی 19: 28),
و اورشلیم مرکز سیاسی دنیا خواهد بود (زکریا 8: 3).

مکاشفه 20: 2-7 دوره زمانی مشخص سلطنت هزار ساله را بیان می کند

جهان بینی مسیحی چیست؟

جهان بینی یک شخص یعنی "تصویر بزرگی" که او از هماهنگی تمام اعتقاداتش درباره دنیا دارد. در واقع روش درک شخص از واقعیتهاست. جهان بینی یک شخص پایه تمام تصمیمات روزانه او و بنابراین بسیار مهم است.
 ما از کجا آمدیم؟ (و چرا اینجا هستیم؟)
 دنیا چه مشکلی دارد؟
ما چطور می توانیم این مشکل را حل کنیم؟
جهان بینی یک مسیحی، به این سوالها اینطور جواب می دهد. ما مخلوق خدا هستیم، آفریده شده ایم که به دنیا حکومت کنیم و با خدا معاشرت داشته باشیم (پیدایش فصل 1 آیه های 27 تا 28، فصل 2 آیه 15). و ما بر ضد خدا گناه کرده ایم و همه دنیا را به لعنت گرفتار کرده ایم (پیدایش فصل 3). وخدا خودش دنیا را بوسیله قربانی کردن پسرش عیسی مسیح و پرداخت تاوان گناه، نجات داده است (پیدایش فصل 3 آیه 15؛ لوقا فصل 19 آیه 10)، و او روزی خلقت را به حالت کامل اولیه اش احیا خواهد کرد (اشعیا فصل 65 آیه های 17 تا 25). جهان بینی مسیحی ما را به ایمان به اصول اخلاقی ثابت، معجزات، شرف انسانی، و امکان نجات هدایت می کند.

خیلی مهم است که بیاد داشته باشیم یک جهان بینی، کلی و جامع است و در همه ابعاد زندگی اثر می گذارد، از پول گرفته تا اصول اخلاقی، و از سیاست تا هنر. مسیحیت حقیقی چیزی بیشتر از یک مشت عقاید است که برای استفاده در کلیسا بکار می رود. مسیحیت آنطور که در کتاب مقدس درس می دهد خودش یک جهان بینی است. کتاب مقدس هرگز بین زندگی مذهبی و زندگی دنیوی فرقی نمی گذارد، زندگی مسیحی تنها حیاتی است که وجود دارد. عیسی درباره خودش ادعا کرد که او "راه و راستی و حیات" است (یوحنا فصل 14 آیه 6) و با چنین ادعایی، جهان بینی ما شد.

عیسی خداوند، دوست و رفیقی است که در همه شرایط حال دل ما را میفهمد

برادر و خواهر عزیزم در مسیح

اگر از تنهایی رنج میبری، قبل از من ‌و تو او عیسی تنها  بود، در آخرین شب زندگیش از شاگردانش خواست با او فقط یک ساعت بیدار باشند اما همگی او را ترک کرده و خوابیدند.
اگر به تو خیانت شده، او از کسی خیانت دید که هر روز به مدت سال معجزات او را دیده بود.
 اگر مشکلات مالی تاب و توانت را گرفته نباید فراموش کنی که عیسی جای برای سر نهادن نداشت، او در خرابه ها و محله های متروک شهر شب را صبح می‌کرد.

اگر دعای کرده ای و جوابی نگرفتی، او نیز آخرین دعایش بی جواب بود، زمانی که گفت، ای پدر چرا مرا ترک کرده ای، آسمان خاموش بود و برای عیسی نجات دهنده ای نبود.

اگر همه تو را ترک کرده اند حتی نزدیک ترین ها، شاگرد او پطرس نیز او را انکار کرد، قبل از آنکه خروس بخواند.

اگر در رنج هستی، او صلیب را تجربه کرد.
اگر تشنه هستی، او بر صلیب تشنه بود
اگر متهم شده ای، او بی گناهترین بود و به مرگ محکوم گشت.
اگر در ناامید هستی، گویی او هم ناامید بود اما گفت، ای پدر اراده تو بشود.

اگر از آینده با خبر نیستی و نگران فردا هستی ، او هر روز که از کوچه ها جلیل میگذشت  عده ای را بر صلیب میدید و‌ می دانست زندگی او‌ را نیز روزی روی همین دو تکه چوب از او خواهند گرفت. اما همچنان محبت می کرد!

رساله عبرانیان میگوید، در همه چیز شبیه ما بود
و اشعیای نبی مینویسد؛  «حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد، و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛ تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد، و به زخمهای او ما شفا می‌یابیم. همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم، و هر یک از ما به راه خود رفته بود، اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد.»

عیسی خداوند، دوست و رفیقی است که در همه شرایط حال دل ما را میفهمد، کافی فقط بهش اعتماد کنی از میان آتش هم خواهی گذشت و او را در کنار خود خواهی دید.

زندگی یعنی حفظ تـعادل بین احـساس و قانون

محبت را بوسیله پیروی کردن راستی انجام دهید. (افسسیان 4: 15)

محبـت جنبه عاطفی، احساسی و تمایلاتی شخص است.
راســتی جنبه قانونی، ضوابط و معیارها و استاندارهای زندگی است.
در صورت عدم تعـادل بین محبت و راستی ، هر دوی آنها مضر و خطرناک هستند.

راستی و ضوابط، بدون محبت یک مذهب خشک، بی‌روح، بی‌رحم و ظالمی می‌شود که حقوق دیگران را بخاطر تعصب به ضوابطش نادیده می‌گیرد و تلاش میکند همه از ضوابطش اطاعت کنند، و اگر نتوانست آنها را محکوم به نابودی می‌داند.

کلام خدا در (اول قرنتیان فصل سیزده) می‌فرماید: هرگونه فعالیتی بدون مـحبت مرده و باطل است.
محبت و عواطف بدون رعایت قانون هم یک نوع نشئه‌گی عرفانی خلسه‌ وارانه است که همه چیز را محدود به احساس لحظه‌ای میکند .
چنین  شخصی خود را به هیچ ضابطه‌ای جوابگو و مسئول نمی‌داند و همه چیز در احساسش خلاصه می‌شود و در برابر هرگونه سوالی بدون هیچ حس مسئولیتی می‌گوید: روح بمـن گفت، روح بمن نشان داد . . .
می‌پرسی چطور روح بتو گفت؟ می‌گوید: احـساس کردم، همین و بس .
در حالیکه روح‌القدس ابتدا ما را به جمیع راستی و ضوابط هدایت می‌کند. (یوحنا 16: 13) و بعد ما را از نظر احساسی و عاطفی تسلی می‌دهد. (یوحنا 14: 26) 

روح‌القدس عامل راستی ادغام شده در محبت و محبت ادغام شده در راستی است. روح‌القدس تعادل دارد او بدون محبت هرگز هدایت نمی‌کند و بدون هدایت هرگز محبت نمی‌کند.
بنابراین خشکه مقدس‌ها نیاز دارند روغن روح خدا بر رویشان ریخته شود تا نرم شـوند و سرمست‌ شدگان در بادۀ احساسات و هیجانات و خلسه روحی هم نیاز دارند الزام روح‌ القدس بر آنها ریخته شود تا روحشان مسئول و جوابگوی اعمالشان باشد و احساساتشان در کنترل ضوابط کلام خدا قرار گیرد و نه فقط آنچه حس می‌کنند.

جلیل سپهر

معنی کلمه شالوم

شالوم کلمه ای عبری است که در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان به فراوانی از آن استفاده شده است و هرگاه عیسی مسیح در عهد جدید خطاب به دوستان یا شاگردان خود می فرماید:
سلام یا سلامتی بر شما باد! در اصل از همین کلمه شالوم استفاده کرده است.
از این کلمه در عهد عتیق نیز استفاده شده است.
کلمه شالوم در اصل زبان عبری معنای بسیار غنی ای در بر دارد.
این کلمه به معنای صلح، آرامش، امنیت، موفقیت، کمال، کامیابی، رفاه و سلامتی می باشد.
در واقع از شالوم برای صلح و آرامش درونی و در ضمن برای صلح و آرامش در روابط فردی و اجتماعی و سیاسی نیز بکار برده شده است.
در کتاب مقدس مسیحیان که عهد عتیق یهودیان را نیز شامل می شود این کلمه ۷۹۸۵ بار به کار گرفته شده است.
خدای کتاب مقدس یهوه شالوم نامیده شده یعنی خدای صلح و آرامش.
مسیحیت تأکید شدیدی بر صلح و آرامش در میان بشریت دارد و صلح و آرامش نامیده می شود.
کلمه سلام به فارسی و السلام به عربی و اشلم به زبان آشوری از همین ریشه کلمه عبری شالوم برگرفته شده است.

آزادی ظاهری درمان اسارت درونی نیست


آیـا می دانیم چرا عیسی مسیح خداوند وقتی مفلوجی را دید که تلاش می کند شفا بیابد هیچ اشاره ای به پاهای فلجـش نکرد بلکه ابتدا گفت گناهان تو آمرزیده شد ؟؟؟ مرقس 2  :  5 

خداوندمان عیسی مسیح با این کار نشان داد "آزادی از درون ما آغاز می گردد و نه از بیرون." چه فایده شخص پاهایش شفا یابد وقتی هنوز اسیر گناهان درونی اش باشد؟ ابتدا باید از اسارت های درونی اش آزاد شود تا وقتی پایش شفا یافت انگیزه و هدف مثبتی برای راه رفتن داشته باشد. و بعد او را با شفای الهی از اسارت مفلوج بودن آزاد کرد.

خیلی از محـرومـین وقتی آزاد می شوند در ظلم و شقاوت و غارت و چپاول دست هیتلر و استالین را از پشت می بندند چون از زندان شخصیت بیمارشان هنوز آزاد نشده اند.

خیلی از مجـرمین پس از اینکه از زندان آزاد می شوند بیشتر از قبل جـرم می کنند. چون نه تنها از دورنشان آزاد نشده اند بلکه در مجاورت با شخصیت های مریض دیگر بیمار تر هم  شده اند و راهها و روش های جدیدتری هم آموخته اند.

قاضی که مجــرم را  باز پروری نکند و بخودش برنگرداند او را خطرناکتر از قبل به اجتماع برمی گرداند. بهمین خاطر مسیح افرادی مثل زن سامری را ابتدا بخود میآورد تا خودش را بازیافت کند و از خودش آزاد شود . همین آزادی باعث می شد که  بروند باعث آزادی دیگران شوند. جالب است که زن سامری وقتی از خود آزاد شد، رفت تمام شهر سامره را به آزادی دعوت کرد.     

آزادی به معنی آزادانه در اسارت های درونی خود قــدم زدن نیست، بلکه آزادی یعنی در زندان محدودیت های فیلیپی که برای مان ساخته اند بتوانیم مانند پولس و سیلاس بـا روحی آرام و روانی آسوده و فکری راحت و رویایی آزاد خدا را پرستش کنیم. آنوقت همین روح آزاد ما دیوار بسته زندان هایی که ناجوانمردانه برایمان ساخته اند را چنان در هم خواهد شکست که زندانبان فیلیپی به لرزه خواهد افتاد.

Friday, February 21, 2020

شکرگزار بودن

در هیچ قسمت کلام خدا نمی خوانیم که یوسف تسبیحی بدست  گرفته در گوشه ای نشسته و از صبح  تا شب مشغول تسبیح انداختن، انجام مراسم مذهبی، ذکر آیات، یا حفظ  کردن حدیث و روایت باشد و  زیر  لب ورد بخواند و به چپ و راست فوت کند.     اما بطور خیلی دقیق، شفاف، مشخص و واضح می خوانیم که یوسف با اقتدار تسخیرناپذیری در برابر وسوسه جنسی ، طمع، خشم، کینه، نفرت و حس انتقام مقاومت و ایستادگی کرد و در امانت خیانت  نکرد و از دشمنانش هم انتقام نگرفت.
او به زن فوطیفار گفت: “شوهرت  بمن اعتماد کـرده  چگونه  می توانم بـه او خیانت‌ کنم و به خداوند خطا بورزم.” (پیدایش ۳۹: ۹)
او به برادرانش گفت:“نه شما بلکه خدا اجازه داده بوسیله این شرایط تا به اینجا برسم.” (پیدایش ۴۵: ۵)

شکرگزار بودن، انجام مراسم مذهبی و گفتن الهی شکر، الهی شکر نیست بلکه نـق نـزدن و ننالیدن از زندگی و رضامندی از بهایی است که برای حفظ ارزش های خودمان پرداخت می کنیم حتی اگر آن، بهایی گزاف باشد.   
شکر گزاری حالت روحانی بخود گرفتن، چشم ها را خمار کردن ‌و نرم و آهسته آیات کلام خدا را  بلغور  کردن نیست، بلکه در امانت خیانت نکردن و در چهارچوبه اراده دل ‌خدا ماندن و رعایت حــریم  دیگران  است. شکرگزاری لذت بردن سالم و پاک و بی  ضرر از طبیعت و مزه مزه کردن همه لحظه های زندگیست.
جلیل سپهر

Thursday, February 20, 2020

بزرگی در پادشاهی آسمان

در آن هنگام ، شاگردان نزد عیسی آمدند و پرسیدند : "چه کسی در پادشاهی آسمان بزرگتر است؟"
عیسی کودکی را فرا خواند و او را در میان ایشان قرار داد  و گفت : "آمین ، به شما می گویم ، تا دگرگون نشوید و همچون کودکان نگردید ، هرگز به پادشاهی آسمان راه نخواهید یافت . پس ، هر که خود را همچون این کودک فروتن سازد ، در پادشاهی آسمان بزرگتر خواهد بود . و هر که چنین کودکی را به نام من بپذیرد ، مرا پذیرفته است.
ّ" اما هر که سبب شود یکی از این کوچکان که به من ایمان
َدارند ، لغزش خورَد ، او را بهتر آن می بود که ســنگ آسیابی بزرگ به گردنش بسته، در اعماق دریا غرق شود!
وای بر این جهان به سبب لغزشها! زیرا هرچند لغزشها اجتناب ناپذیرند ، اما وای بر آن که آنها را سبب گردد!
« پس اگر دستت یا پایت تو را می لغزاند ، آن را قطع کن و
َ دور انداز ، زیرا تو را بهتر آن است که لنگ یا شَل به حیات راه یابی تا آنکه با دو دست یا دو پا در آتش ابدی افکنده شوی .  و اگر چشــمت تو را می لغزاند ، آن را به در آر و دور انداز ، زیرا تو را بهتر آن است که با یک چشم به حیات راه یابی تا آنکه با دو چشم در آتش دوزخ افکنده شوی .

متّی ۱۸ : ۱ - ۹

پادشاهی آسمان همچون ده باکره خواهد بود

در آن روز، پادشاهی آسمان همچون ده باکره خواهد بود که چراغهای خود را برداشته، به استقبال داماد بیرون رفتند.پنج تن از آنان دانا و پنج تن دیگر نادان بودند. باكره‌های نادان چراغهای خود را برداشتند، امّا روغن با خود نبردند.ولي دانایان، با چراغهای خود ظرفهای پر از روغن نیز بردند.چون آمدن داماد به درازا کشید، چشمان همه سنگین شده، به خواب رفتند.در نیمه‌های شب، صدای بلندی به گوش رسید که می‌گفت: ”داماد می‌آید! به پیشواز او بروید!“آنگاه همۀ باکره‌ها بیدار شدند و چراغهای خود را آماده کردند.نادانان به دانایان گفتند: ”قدری از روغن خود به ما بدهید، چون چراغهای ما رو به خاموشی است.“اما دانایان پاسخ دادند: ”نخواهیم داد، زیرا روغن برای همۀ ما کافی نخواهد بود. بروید و از فروشندگان برای خود بخرید.“اما هنگامی که آنان برای خرید روغن رفته بودند، داماد سر رسید و باکره‌هایی که آماده بودند، با او به ضیافت عروسی درآمدند و در بسته شد.پس از آن، باکره‌های دیگر نیز رسیدند و گفتند: ”سرور ما، سرور ما، در بر ما بگشا!“اما او به آنها گفت: ”آمین، به شما می‌گویم، من شما را نمی‌شناسم.“پس بیدار باشید، چون از آن روز و ساعت خبر ندارید.

چرا شرکت در جلسات کلیسا مهم است؟

✨بخش دوم✨

زمانیکه یک فرد، عیسی مسیح را به عنوان تنها نجات دهنده خود می پذیرد، عضوی از بدن مسیح می شود (اول قرنتیان فصل 12 آیه 27). برای اینکه بدن مسیح (کلیسا) به خوبی کار خود را انجام دهد، تمامی اعضای آن باید حاضر باشند و بخوبی کار کنند (اول قرنتیان فصل 12 آیه های 14 تا 20). تنها شرکت کردن در کلیسا کافی نیست؛ بلکه باید در کلیسا فعال باشیم و با استفاده از هدایای معنوی که به ما داده است، به دیگران خدمت کنیم (افسسیان فصل 4 آیه های 11 تا 13). یک ایماندار تا زمانیکه که از هدایای معنوی برای خدمت به کلیسا حداکثر استفاده را نکند، به بلوغ روحانی نخواهد رسید و در این راه همه آن چیزی که نیاز داریم، تشویق و ترغیب از سوی دیگر ایمانداران است (اول قرنتیان فصل 12 آیه های 21 تا 26).

برای همه این دلایلی که گفته شد، شرکت در کلیسا، همکاری و معاشرت باید به یک بُعد ثابت زندگی هر ایمانداری تبدیل شوند. شرکت هفتگی در کلیسا یک امر واجب و یک قانون نیست، اما کسی که به مسیح تعلق دارد باید به پرستش خدا، دریافت کلا خدا و معاشرت با دیگر ایمانداران نیز اشتیاق داشته باشد.

مسیح سنگ زاویه کلیسا است (اول پطرس فصل 2 آیه 6)، و ما " نيز مانند سنگهای زنده در دست خدا، در بنای آن عمارت و عبادتگاه روحانی بكار رويد. مهم‌تر اينكه شما در اين عبادتگاه، كاهن مقدس نيز می‌باشيد. پس قربانی‌های مقبول و مورد پسند خدا را توسط عيسی مسيح تقديم كنيد" (اول پطرس فصل 2 آیه 5). ما به عنوان مصالح ساختمانی که برای ساخت "خانه معنوی" استفاده می شوند باید با یکدیگر در ارتباط باشیم و این ارتباط زمانی دیده خواهد شد که در جلسات کلیسایی شرکت نماییم.

چرا شرکت در جلسات کلیسا مهم است؟


✨بخش اول✨

کتاب مقدس به ما می گوید که ما نیاز داریم در کلیسا شرکت کنیم تا بتوانیم با ایمانداران دیگر، خدا را پرستش کنیم و از کلام خدا برای رشد روحانی خود درس بگیریم. ایمانداران اولیه " در تعليمی كه رسولان می‌دادند و در آیين شام خداوند و دعا با ساير ايمانداران مرتب شركت می‌كردند" (اعمال رسولان فصل 2 آیه 42). ما نیز باید این نوع مشارکت در کلیسا را انجام بدهیم. آنها یک ساختمان مشخص به اسم کلیسا نداشتند اما " هر روز مرتب در خانۀ خدا باهم عبادت می‌كردند، در خانه‌ها برای شام خداوند جمع می‌شدند، و با خوشحالی و شكرگزاری هر چه داشتند با هم می‌خوردند" (اعمال رسولان فصل 2 آیه 46). هر زمانیکه جلسات کلیسایی تشکیل میشد، ایمانداران از معاشرت با یکدیگر و تعلیمات کلام خدا لذت می بردند.

شرکت در کلیسا فقط یک "پیشنهاد خوب" نیست؛ بلکه خواست خداوند برای ایمانداران می باشد. عبرانیان فصل 10 آیه 25 به ما می گوید:" و نيز چنانكه برخی را عادت است، از حضور در مجالس عبادت كليسايی غافل نشويد، بلكه يكديگر را تشويق كنيد، بخصوص در اين روزها كه بازگشت مسيح نزديک می‌شود". همانطور که می بینیم، حتی در کلیسای اولیه نیز برخی عادت کرده بودند که از شرکت در جلسات کلیسایی غافل شوند. نویسنده کتاب عبرانیان می گوید این راهی نیست که یک ایماندار باید در پیش بگیرد. ما به تشویقها و ترغیب هایی که در کلیسا برای ما بوجود می آورد، نیاز داریم. مخصوصا که هر لحظه ممکن است "زمان آخر" فرا رسد و به همین دلیل ما باید تعهد و اشتیاق بیشتری برای شرکت در کلیسا داشته باشیم.

کلیسا جایی است که ایمانداران می توانند یکدیگر را دوست بدارند (اول یوحنا فصل 4 آیه 12)، یکدیگر را تشویق کنند (عبرانیان فصل 3 آیه 13)، یکدیگر را به دوست داشتن و انجام کارهای خوب ترغیب کنند (عبرانیان فصل 10 آیه 24)، به یکدیگر خدمت کنند (غلاطیان فصل 5 آیه 13)، یکدیگر را راهنمایی کرده و تعلیم دهند (رومیان فصل 15 آیه 14)، به یکدیگر احترام بگذارند ( رومیان فصل 12 آیه 10)، با یکدیگر مهربان باشند و نسبت به هم دلسوز باشند (افسسیان فصل 4 آیه 32)

رژیم فکری مسیحی

رومیان ۱۲: ۲
۲- رفتار و کردار و شیوه زندگی مردم دنیا را تقلید نکنید، بلکه بگذارید خدا افکار و طرز فکرتان را دگرگون کند تا به انسانی جدید تبدیل شوید. آنگاه قادر خواهید شد اراده خدا را درک کرده ، آنچه را که خوب و کامل و موردپسند اوست ، کشف کنید.

بهترین روش تغییر زندگی، تغییر دادن در روش فکر کردنمان می‌‌باشد.
بهترین روش تغییر فکرمان، تغییر رژیم فکری مان می‌‌باشد.

اما براستی رژیم فکری مسیحی شامل چیست؟
کلام خدا در مزمور ۳۷: ۱ تا ۹ می‌‌فرماید:
۱- بسبب‌ بدكاران‌ خود را آزرده‌ خاطر مكن‌ و بر آدمهای‌ شرور حسد مبر.
۲- آنها مانند علف‌ بی‌دوام‌، بزودی‌ پژمرده‌ شده‌، از بین‌ خواهند رفت‌.
۳- بر خداوند توكل‌ نما و نیكویی‌ كن‌ تا در زمین‌ خود در كمال‌ امنیت‌ زندگی‌ كنی‌.
۴- با خدا خوش‌ باش‌ و او آرزوی‌ دلت‌ را به‌ تو خواهد داد.
۵- خودت‌ را به‌ خداوند بسپار و بر او تكیه‌ كن‌ و او تو را یاری‌ خواهد داد؛
۶- او از حق‌ تو دفاع‌ خواهد كرد و خواهد گذاشت‌ حقانیت‌ تو مانند روز روشن‌ بر همه‌ آشكار شود.
۷- در حضور خداوند سكوت‌ نما و با صبر و شكیبایی‌ منتظر عمل‌ او باش‌. به‌ كسانی‌ كه‌ با نیرنگ‌ و حیله‌ در زندگی‌ موفق‌ می‌شوند، حسادت‌ مورز.
۸- خشم‌ و غضب‌ را ترك‌ كن‌. خاطر خود را آزرده‌ مساز تا گناه‌ نكنی‌.
۹- كسانی‌ كه‌ انتظار خداوند را می‌كشند از بركات‌ او برخوردار خواهند شد.

همینطور، در ارمیا ۱۵: ۱۶ می‌‌خوانیم که:
۱۶- آنچه‌ به‌ من‌ تاب‌ و تحمل‌ می‌دهد، كلام‌ توست‌ كه‌ خوراك‌ روح‌ گرسنه‌ من‌ است‌؛ كلام‌ تو دل‌ اندوهگین‌ مرا شاد و خرم‌ می‌سازد. ای‌ خداوند قادرمتعال‌، چه‌ افتخار بزرگی‌ است‌ كه‌ نام‌ تو را بر خود دارم‌!

عزیزان، ما ایمانداران به عیسی مسیح، می‌‌توانیم همیشه از خداوندمان در خواست کنیم تا به ما فرزندانش خوراک فکری مناسب را بدهد.
خود او در انجیل یوحنا ۱۰: ۹ به ما قولِ رسانیدنمان به چراگاه خوب را داده است.
۹- بلی ، من در هستم . کسانی که از این در وارد می شوند، نجات پیدا می کنند و در داخل و بیرون می گردند و چراگاه سبز وخرم می یابند.

اگر یک متخصص تغذیهٔ روحانی - رژیم فکری شما را تجزیه و تحلیل کند، چه چیز هایی در گزارش او دیده خواهد شد؟
چه سهمیه‌ای از تغذیهٔ فکری شما مطابق با کلام خدا و خواست و رضایت او خواهد بود؟

دوست عزیز، مادامی که کنترل کامل این که، چه افکاری به ذهن ما راه پیدا می‌‌کنند گاهی مشکله، ولی‌ کنترل این که ما چه ‌چیزی را به مغزمان راه می‌‌دهیم و در آن‌ ذخیره می‌‌نمأییم آسان است.
بهبود رژیم فکری، افکار ما را ارزشمند می‌‌سازد.
بهبود رژیم فکری، نحوه رفتار ما را بر می‌‌افرازد.
بهبود رژیم فکری، روح و جان ما را تازه می‌‌سازد.

بیأید از همین لحظه، آت و آشغال را از فکر خود بیرون و به جای آنها همان گونه که کلام خدا در فیلیپیان ۴: ۸ می‌‌فرماید عمل نمائیم.
۸- در خاتمه ای برادران ، در بارۀ هر آنچه راست ، شریف ، درست ، پاک ، دوست داشتنی ، نیکنام و هر چه عالی و قابل ستایش است بیندیشید .

آرامش عیسی مسیح با شما باشد

بزرگترین نیاز ما داشتن دل تازه ای ست که مساعد ثمرآوردن باشد

تصور کنید کشاورزان مناطق گرمسیر خط استوا به مناطق سرد سیر قطب شمال بروند و درآنجا نهال درختان موز را در شرایط محیطی سرمای زیر صفر درجه  بکارند و بعد بنشینند دعا کنند و انتظار داشته باشند که خدا محصولشان را برکت بدهد تا  بتوانند دائم به فراوانی موز تولید  و حتی صادر کنند.
این نوع تصور کسانی است که بـذر تعالیم مناسب و استانداردهای خوب را در قلب های کهنه، سرد، منجمد و شخصیت های تبدیل نشده خود می کارند و توقع برداشت محصول نیکو و فراوان دارند.
آنها وقتی ثمره ای نیافتند ابتدا معلم، بعد کلاس درس، سپس همکلاسی ها و در نهایت خود درس را زیر سئوال می برند و با انتقاد می گویند: “مگر کلام خدا نگفته است که ‘آنچه بکارید همان را درو می کنید.’ پس کجاست ثمره نیکوی این‌ قدر خواندن، شنیدن و کلیسا رفتن های من؟”

دوست عزیز کلام خدا قبل از این که با یک آیه در غلاطیان ۶: ۷ بگوید “آنچه بکارید همان را درو می کنید.” بوسیله بیست و سه آیه در متی ۱۳: ۱-۲۳ پیرامون کاشتن در زمین نیکو برای برداشتن ثمرات نیکو صحبت کرده است. مسیح بوضوع میگوید بـذر نیکو تنها در زمین نیکو ثـمر می آورد، نه در زمین نامساعد کناره راه و سنگلاخ  و پر از بوته های خار.

بنابرین بزرگترین نیاز ما داشتن دل تازه ای ست که مساعد ثمرآوردن باشد. کلام خدا در حزقیال فصل سی و شش آیه بیست و شش میگوید : اینک دل تازه به شما خواهم داد و روح تازه در اندرون شما خواهم نهاد. و دل سنگی را از جسم شما دور کرده، دل گوشتین به شما خواهم داد.

جلیل سپهر

Monday, February 17, 2020

واژه ” جان“ در کتاب مقدّس

واژه ” جان“ در کتاب مقدّس معمولا به معنی ” زندگی“ است یعنی در بر گیرنده گذران زندگی شخص و خود زندگی است. وقتی سراینده مزمور می‌گوید، جان مرا بر می‌گرداند (مزمور ۲۳: ۳)، منظور وی این است که ” خداوند زندگی مرا احیا و تازه می‌کند“. این عامیانه ترین مفهوم ” جان“ است.
گرچه در کتاب مقدّس برخی از آیات وجود دارند که مفهوم آنها بسیار خاص به نظر می‌رسد. موسی گفت: پس یهُوَه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما، یعنی با تمام وجودیت و نفس خود وی را محبت کن (تثنیه ۶: ۵). پولس می‌نویسد: روح و نفس و بدن شما (کل موجودیت شما) تماما بی عیب محفوظ باشد (اول تسالونیکیان ۵: ۲۳). این آیات حاکی از این است که جنبه‌های متمایزی در زندگی انسان وجود دارد: جنبه‌های روحانی و اخلاقی که به روح مربوط می‌شود؛ جنبه‌های احساسی و ذهنی که به جان یا شخصیت مربوط می‌شود؛ و سرانجام جنبه‌های جسمانی که شامل بدن می‌شود. این جنبه‌ها در طی حیات نمی‌توانند به آسانی از هم جدا شوند؛ اما در هنگام مرگ، چنین اتفاقی خواهد افتاد. بدن جسمانی خواهد مُرد، اما جان و روح همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد.
در کتاب مقدّس بجای واژه جان اغلب از دو واژه دیگر نیز استفاده شده است: ” قلب“ یا دل، و ” ذهن“ یا فکر. همه این واژه‌ها یعنی قلب، ذهن، و جان نشان دهنده زندگی باطنی و اساس شخصیت یک شخص است. خداوند به زندگی باطنی ما یعنی به انگیزه ها، تمایلات، و نیت ما بیشتر از رفتارهای ظاهری ما علاقه مند است. اگر باطن ما درست باشد، رفتار و واکنش‌های بیرونی ما نیز درست خواهد بود.
✝️✝️

Wednesday, February 12, 2020

چگونه کوه های مشکلاتم را منتقل کنم؟

وقتی مشکلاتت مانند کوهی در برابرت قرار گرفته عقب نشینی نکن. سعی هم نکن آن را دور  بزنی یا نهیب بدهی کنار برود. زیرا همه کوه ها برای به دریا انداختن نیست، بعضی کوه ها برای اینست که از آنها بالا بروی و فرصتی جدید برای به تحقق رسیدن رویاهایت بسازی.

دبوره در همکاری با خدا کوه مشکلاتش را، به فرصتی برای رسیدن به مقام رهبری قومش تبدیل کرد. او در مقام اولین زنی که رهبر یک ملت بود، قوم را بعد از بیست سال اسارت از خواب ترس و انجماد و خمودگی بیدار کرد.

یوسف در همکاری با خدا، از کوه مشکلاتش راهی بوجود آورد برای نشستن بر دست راست تخت فرعون، و انگشتر اقتدار فرعون از دستش بیرون آمده و در دست یوسف قرار گرفت و شخص دوم مصر شد.

مـوسـی در همکاری با خدا، کوه مشکلاتش را وسیله ای برای تحقق رویاهایش ساخت و از مصر بردگی و دریای بستگی و صحرای سرگردانی مقتدرانه عبور کرد.

داوود در همکاری با خدا، کوه مشکلاتش را پلکانی برای رسیدن از چوپانی به پادشاهی ساخت و تاثیر طرز تفکرش بر فرهنگ شرقی و غربی ابدی شد.

اگر تا بحال با غصه خوردن و نالیدن وانتقادکردن و نق زدن از کوه مشکلاتمان هنوز بجایی نرسیده ایم، یعنی هیچ وقت دیگر هم از این طریق ها بجایی نخواهیم رسید.
شاید همه کوه های مشکلات را نتوانی از سر راهت برداری ولی با قدرت ایمانت می توانی همه کوه ها را به وسیله ای، برای بالاتر رفتن از سطحی که هستی تبدیل کنی و آن وقت که در قله آنها ایستادی تازه متوجه می شوی که با همت و ایمان به باورهایت کوه ها را از بالای سرت به زیر پاهایت منتقل کرده ای.

مسیح گفت:
“اگر به اندازه دانه خردلی ایمان داشته باشید و بدین کوه بگویید از اینجا بدانجا منتقل شو، البته منتقل می‌شود.”
(متی ۱۷ :  ۲۰ )

نقش روح القدس در زندگی امروز ما

  از تمامی هدایایی که خدا به انسان داده است، هیچ یک بزرگتر از حضور روح القدس نیست. روح دارای عملکردها، نقش ها، و فعالیت‌های بسیاری است. اول ...