Total Pageviews

Wednesday, August 20, 2025

رمز شکرگزارى چیست؟

 عیسی مسیح در برابر پنج هزار شکم گرسنه شکرگزاری می کند ولی شاگردانش نمی توانند شکرگزاری کنند.

عیسی مسیح در شام آخر نان را به دست می گیرد و شکرگزاری می کند ولی شاگردان نمی توانند شکرگزاری کنند.

عیسی مسیح در برابر قبر ایلعازر مرده شکرگزاری می کند ولی خواهران ایلعازر نمی توانند شکرگزاری کنند.

مشکل آنها چیست که نمی توانند؟

آنها چیزی را که مسیح می تواند ببیند را نمی توانند ببینند.

شکرگزاری انگیزه و دلیل می خواهد نه احساس به هیجان آمده و تقلیدی.

شاگردان پنج هزار شکم گرسنه می بینند، عیسی مسیح دوازده سبد نان و ماهی، و بعد از سیر شدن پنج هزار شکم گرسنه را می بیند.

شاگردان در شام آخر، آخرین شام قبل از مرگ را می بینند، عیسی قبر شکافته شده در صبح قیام از مردگان را می بیند.

خواهران ایلعازر برادر مرده خود را می بینند، عیسی ایلعازر زنده شده ای که چند لحظه دیگر در حال راه رفتن است را می بیند .

رمـز شکرگزاری همین است:

هرگاه بتوانیم در بدی ها نیکویی ها را، در تمام شدن ها آغاز شدن ها را، در تاریکی ها نور و در طوفانها آرامش را ببینیم آنگاه شکرگزاری ساده، خالص، و بدون تمنای بهشت و ترس از جهنم خواهد شد و همچون نهـری جوشـان بدون نیاز به تحریک و تهییج شدن از درونمان سرازیر می گردد.

کلید دیدن چیزهای غیر ممکن ایمان به خدای است که کارهای غیر ممکن می کند.

همواره با دلیل و انگیزه شکرگزاری کنید تا شکرگزاریتان تقلید دیگران و تکرار مراسم نباشد.

رابطه " عهد عتیق و عهد جدید " چیست؟

 بطورخلاصه بايد گفت عهدعتيق پايه واساسى است كه عهدجديد برروى آن بنا شده است.

معمارى كه مى‌خواهد ساختمان زيبايى بنا كند، بايد اول پايه را بسازد، ولى تا سقف ساخته نشده نمى‌توان كاررا كامل دانست. ديوارها وسقف ارزش واهميت پايه را ازبين نمى‌برد بلكه ساختمان كاملا روى پايه متكى است.

به همين طريق عهدعتيق پايه تاريخى نژاد بشرى را پى ريزى مى‌كند وگناهان وشكستهاى بنى نوع بشررا درطى قرون ظاهرمى‌نمايد و كلام خدا را بوسيله پيغمبران مقدس اعلام مى‌كند وروشن مى‌سازد كه بشر نمى‌تواند با تلاشهاى خود، خود را ازچنگ گناه نجات دهد ومژده مى‌دهد كه خدا فرموده كه نجات دهنده‌اى بفرستد تا وعده‌هاى عهدعتيق راعملى سازد.

عهدجديد نشان مى‌دهد كه چگونه خدا وعده خود راعملى ساخت وچطورنجات دهنده موعود آمد و به چه نحومژده نجات به تمام جهانيان  مى‌رسد.

اولی، كتاب وعده است و دومى انجام وعده.


مسيحی شدن، انجام يک سری مراسم خاص مذهبی و يا پيوستن به يک دين جديد نمی‌باشد

 رفتن به کليسا و انجام يک سری مراسم و تشريفات خاص مذهبی، بخودی خود، باعث مسيحی شدن کسی نمی‌شود.

 مسيحی شدن، به معنای برقرار گشتن يک رابطه و مشارکت حقيقی و خالص و شخصی، با خدا می‌باشد که خالق کل کائنات و ما انسانها است.


برطبق کلام خدا درانجيل شريف، رساله به روميان، فصل سوم، آيه ٢٣ "همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند،". 

آدم و حوا، اجداد انسان، متأسفانه از خدا نافرمانی کرده و مرتکب گناه شدند و بهمين علت، گناه وارد نسل بشر شد وهمه را آلوده ساخت.

 اين موضوع را می‌توانيم در همه انسان‌ها مشاهده کنيم چون ما ذات و طبيعتی گناه‌آلود داريم و در افکار و سخنان و اعمال خود گناه می‌کنيم. کلام خدا، در رساله به روميان، فصل ششم، آيه ٢٣ می‌فرمايد: "زيرا مزدی که گناه می‌دهد موت است، . . ."

 و موت يعنی جدايی از خدا. چون خدا قدوس و پاک است و نمی‌تواند گناه را تحمل کند، با وجود عشق و محبتی که او نسبت به انسان دارد، رابطه و مشارکت و دوستی با انسان را رد می‌کند.

 انسان گناهکار، با وجود گناهان خود، نمی‌تواند به حضور خدای قدوس و پاک راه يافته و با او رابطه و مشارکت داشته باشد. ضمناً، انسان گناهکار با اعمالش که از ذات و دل آلوده به گناه او بيرون می‌آيد، نمی‌تواند خدا را خشنود بسازد مگر اينکه گناهانش آمرزيده شده و دل و وجودش از گناه پاک گردد.


خدا همچنين عادل است و گناه را بدون مجازات نمی‌گذارد. گناهکار به خاطر گناه، هرچه که باشد، خواه آنچه که اراده و خواست خدا بوده وانجام نداده و يا آنچه خواست خدا نبوده و انجام داده، در داوری به حق خدا محکوم و مجازات خواهد شد. 

بله، گناه، رابطه ما را با خدا از بين برده و مثل دره‌ای که در ميان دو کوه قرار دارد، جدايی در بين خدا و انسان بوجود آورده است.

 انسان گناهکار و محکوم به هلاکت، برای برقرار شدن رابطه‌اش با خدا، احتياج به نجات دهنده دارد يعنی شخصی که انسان را از گناه و نتايج شوم آن نجات داده و مثل پلی او را به خدا متصل کند.


در مورد نجات دهنده، خوب است بدانيم که اولاً، او بايستی کاملاً بی‌گناه و پاک باشد يعنی هم در ذات و هم در فکر و کلام و عمل، بدون گناه باشد. پس، نجات دهنده انسان، نمی‌تواند از نسل بشری باشد که آلوده به گناه است. بايد توجه داشت که نطفه عيسی مسيح، نجات دهنده بشريت، از انسان گناهکار در رحم مريم باکره قرار نگرفت بلکه براساس کتابمقدس: "مريم، مادر عيسی، از روح القدس حامله شد" (متی ١: ١٨ و ٢٠).

 عيسی مسيح، نجات دهنده بشر، نه فقط ذات و طبيعتی مقدس و بدون گناه داشت، بلکه هيچگاه در زندگی خود مرتکب گناهی نشد. 

در انجيل عيسی مسيح، در باره اين نجات دهنده بی‌همتا می‌خوانيم: "او هيچ گناه نکرد، و فريبی بر زبانش يافت نشد" (اول پطرس ٢: ٢٢). 

"ما به چنين کاهن اعظمی نياز داشتيم، کاهنی قدوس، بی‌عيب، پاک، جدا از گناهکاران، و فراتر از آسمانها" (عبرانيان ٧: ٢٦).

 دوماً، نجات دهنده انسان، بايد بتواند جريمه گناه ما را با خون و مرگ خود بپردازد، يعنی او بجای ما انسان‌ها مجازات گناهان ما را قبول کرده و بعوض ما بميرد. براساس کتاب مقدس، " زيرا جان هر موجودی در خون اوست و من خون را به شما داده‌ام تا برای کفاره جانهای خود، آن را بر روی قربانگاه بپاشيد. خون است که برای جان کفاره می‌کند" (لاويان ١٧: ١١). 

" . . . خود مسيح يک بار برای هميشه به خاطر گناه بشر مرد، يعنی يک شخص بی‌گناه در راه گناهکاران مرد تا ما را به حضور خدا بياورد . . ." (اول پطرس ٣: ١٨). 

" خون مسيح چقدر بيشتر انسان را پاک می‌گرداند، او خود را به عنوان قربانی کامل و بدون نقص به وسيله روح جاودانی به خدا تقديم کرد. 

خون او وجدان ما را از اعمال بيهوده پاک خواهد کرد تا ما بتوانيم خدای زنده را عبادت و خدمت کنيم" (عبرانيان ٩: ١٤).

واژه ” جهنم“ به چه مفهومی است؟

 جهنم معمولا به عنوان مکانی در نظر گرفته می‌شود که غیر ایمانداران تا ابد در آنجا مورد مجازات قرار می‌گیرند، در صورتیکه عالم اموات یا برزخ یک زندان موقتی است.

 اما مترجمین کتاب مقدّس گاهی اوقات برای ترجمه چندین واژه از جمله واژه ” برزخ“ از واژه ” جهنم“ استفاده کرده‌اند. 

برخی از این واژه‌های گیج کننده چه چیزی هستند؟ 


ابدون، هاویه - از آنجاییکه این نامها در آیاتی با نظم شعری دیده می‌شوند که در آنها از واژه ” عالم اموات“ نیز استفاده شده است، پس هم ابدون به هلاکت ترجمه شده (مزمور ۸۸: ۱۱؛ امثال ۱۵: ۱۱)، و هم هاویه (مزمور ۳۰: ۳) نیز به سادگی نامی تمثیلی برای برزخ و دوزخ یا گور است و نامهای مورد استفاده قرار گرفته به مفهوم جهنم نهایی نیستند. 

چاه هاویه چاه هاویه یا چاه بی انتها، مکانی است که شیطان بدرون آن انداخته شده است، بوضوح یک زندان موقت برای ارواح شریر است (مکاشفه ۹: ۱-۱۱؛ ۲۰: ۱-۳، ۷). 

از اینرو این مکان نیز جهنم نهایی نیست. 

از آنجاییکه نام عبری پادشاه چاه هاویه ابدون است (متن بالا مشاهده شود)، چاه هاویه ممکن است اسم دیگری برای برزخ یا دوزخ نیز باشد. 

جهنا این واژه عبری نام یک وادی در نزدیکی اورشلیم بود که در آنجا کودکان را برای بتها بر روی آتش قربانی می‌کردند (دوم پادشاهان ۱۶: ۳؛ ۲۱: ۶).

 این واژه تبدیل به مفهوم ” مکان مجازات با آتش غیر قابل اطفاء“ گردید، و عیسی بطور حتم از این واژه برای دریاچه آتش در ایام آخر استفاده کرده است (متی ۵: ۲۲؛ مرقس ۹: ۴۳).

 از اینرو تقریبا جهنا همواره به جهنم ترجمه شده است. 

دریاچه آتش مکاشفه ۲۰: ۱۳-۱۴ بوضوح یک مکان نهایی مجازات بوسیله آتش را توصیف می‌کند؛ حتی برزخ نیز به دریاچه آتش افکنده خواهد شد.

 این معمولا بخوبی درخور تعریف جهنم است. منظور از آتش جاودانی در متی ۱۳: ۴۲ و ۲۵: ۴۱ مطمئنا همین دریاچه آتش است. 

عالم اموات، برزخ این واژه‌های عبری و یونانی به نظر می‌رسد که نام یک محل باشند، در واقع محلی موقتی برای مجازات باشند.

 آنها نباید با مکان مجازات نهایی جهنم اشتباه گرفته شوند. 

اسفل سافلین مکانی است که یونانی‌ها معتقد بودند که شریرترین روح مردگان در بند شده و در اسفل سافلین شکنجه خواهند شد، اسفل سافلین ممکن است خود دوزخ یا مکانی عمیق تر از دوزخ باشد.

 زنجیرهای ظلمتی که در دوم پطرس ۲: ۴ به عنوان یک زندان موقتی برای فرشتگان سقوط کرده توصیف شده، شبیه همان چاه هاویه است.

رمز شکرگزارى چیست؟

 عیسی مسیح در برابر پنج هزار شکم گرسنه شکرگزاری می کند ولی شاگردانش نمی توانند شکرگزاری کنند. عیسی مسیح در شام آخر نان را به دست می گیرد و ش...