سالگرد صعود عیسی مسیح به آسمان

عیسی مسیح بعد از برخاستن از مردگان چهل ‌روز را با شاگردانش گذراند و بعد به آسمان صعود نمود. (لوقا ۲۴:‏۵۱ و اعمال رسولان ۱:‏۹) طبق تقویم مسیحی تاریخ این حادثه مثل روز عید قیام‌، سال به سال عوض می‌شود ولی همیشه چهل روز بعد از یکشنبه عید قیام است و به روز پنجشنبه می‌افتد. ده روز بعد از صعود، همانطوری که مسیح وعده داده بود، روز پنطیکاست فرا رسید و روح‌القدس نازل شد (اعمال رسولان ۲:‏۱-۴).
اما اهمیت صعود در چیست‌؟ بدون شک شاگردان از رفتن مسیح خیلی ناراحت و متأسف بودند. پس چرا لازم بود که مسیح آنها را ترک کند و الان کجاست و چه کار می‌کند؟

👈امروز  می خواهیم در مورد دلایلی از کتاب مقدس در مورد صعود یا عروج خداوندمان عیسی مسیح به آسمان صحبت کنیم.

۱. مسیح به آسمان صعود کرد تا نشان دهد که بالاتر از هر چیز زمینی است

🔸کلام خدا در مورد عیسی مسیح می گوید : " و چون در شکل انسان یافت شد، خویشتن را فروتن ساخت و تا به موت بلکه تا به موت صلیب مطیع گردید. از این جهت خدا نیز او را بغایت سرافراز نمود و نامی را که فوق از جمیع نامها است، بدو بخشید. تا به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین وزیر زمین است خم شود ، و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح ، خداوند است برای تمجید خدای پدر." (فیلیپیان ۲ آیات ۱۱-۸ )

⚡️صعود مسیح نشان می دهد که او که سر کلیسا است و از هر چیزی بالاتر است ، او از قوتها ، افراد ، سلطنتها ، نامها ، اسارتها ، گناهان ، انواع بیماریهای لاعلاج ، انواع سرطانها ، انواع مخالفتها و ... بالاتر است . در نتیجه کلیسا هم بوسیله مسیح دارای اقتدار می باشد.

۲. مسیح به آسمان صعود کرد تا در دست راست پدر نشسته و برای ما شفاعت کند.

🔸کلام خدا میگوید: مسیح عیسی کسی است که مرد و حتّی دوباره زنده شد و اکنون در دست راست خدا از ما شفاعت می‌کند!( رومـیـان ۸ آیه ۳۴ )

⚡️خدا را شکر برای تنها شفیع گناهان ما، او طبق وعده اش همیشه حاضر است ما را ببخشد و از هر ناراستی پاک سازد. مسیح دقیقا بر ضد شیطان که همیشه بر ضد ما سخن می گوید ، بعنوان مدافع و شفیع با خونش در جایگاه دست راست پدر همیشه برای شفاعت می کند.

۳. مسیح به آسمان صعود کرد تا ما را از اسارتها آزاد کرده و به ما بخششها بدهد.

🔸کلام خدا می گوید : «چون او به اعلي عليّيّن صعود نمود، اسيري را به اسيري برد و بخششها به مردم داد.» (افسسیان ۴:۸)
⚡️صعود مسیح ۲ کار برای ما می خواهد انجام دهد که هر دوی آنها مهم است
الف- اسیری را به اسیری بردن: یعنی ما را از همه اسارتهایمان آزاد کند ، لباس کهنه (انسانیت کهنه) را در بیاورد (رومیان ۱۳:۱۲) ، ما را از گناهانمان خالی سازد.
ب- بخششها بدهد: یعنی ما را از روح القدس پر سازد ، انسانیت جدید را بپوشیم و به شباهت خالق ، او شویم. (کولسیان ۳:۱۰)

۴. مسیح به آسمان صعود کرد تا نشان دهد که وطن اصلی ما هم آسمان است.

🔸مسیح خداوند گفت :" در خانه پدر من منزلهاي بسياري هست. اگر چنين نبود، به شما مي گفتم. من مي روم تا مكاني براي شما آماده سازم. پس از اينكه رفتم و مكاني براي شما آماده ساختم، دوباره مي آيم و شما را پيش خود مي برم تا جايي که من هستم شما نيز باشيد." (یوحنا ۱۴ آیات ۲ و ۳)

⚡️خانه ابدی ما آسمان است و ما باید آسمانی فکر کنیم. چنانکه کلام خدا در کولسیان باب ۳ آیات ۱ تا ۳ می گوید: " پس چون با مسيح برخيزانيده شديد، آنچه را كه در بالا است بطلبيد در آنجايي كه مسيح است، به دست راست خدا نشسته. در آنچه بالا است تفكّر كنيد، نه در آنچه بر زمين است. زيرا كه مرديد و زندگي شما با مسيح در خدا مخفي است.”

۵. مسیح به آسمان صعود کرد تا ما منتظر بازگشت ثانویه او باشیم.

🔸کلام خدا در اعمال ۱:۱۱ می گوید: " همين عيسي كه از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد به همين طوري كه او را به سوي آسمان روانه ديديد."
⚡️مسیح از آسمان آمد (یوحنا ۶:۵۱)، به آسمان رفت و دوباره از آسمان خواهد آمد و ما را هم با خود به آسمان خواهد برد. بنابرین چشمان خود را به آسمان بدوزیم و منتظر بازگشت منجی و خداوندمان عیسی مسیح باشیم.

۶. مسیح به آسمان صعود کرد تا بدانیم ما هم یکروز به آسمان صعود خواهیم کرد.

🔸کلام خدا در اول تسالونیکیان باب ۴ آیات ۱۵ تا ۱۷ چنین می گوید : " زيرا اين را به شما از كلام خدا مي گوييم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقي باشيم، بر خوابيدگان سبقت نخواهيم جست. زيرا خود خداوند با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اوّل خواهند برخاست. آنگاه ما كه زنده و باقي باشيم، با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با خداوند خواهيم بود. "

⚡️صعود مسیح به آسمان تضمین کننده صعود و ربوده شدن ما به آسمان می باشد.
۷. مسیح به آسمان صعود کرد تا روح القدس را از پدر برای ما بفرستد.

🔸مسیح خداوند در یوحنا ۱۶:۷ گفت : " و من به شما راست مي‌گويم كه رفتن من براي شما مفيد است، زيرا اگر نروم تسلّي‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. امّا اگر بروم او را نزد شما مي‌فرستم. "
مسیح به آسمان رفت تا روح القدس بیاید ، تا بتواند در همه جا با پیروانش باشد و مسیحیت بصورت تصاعدی گسترش پیدا کند. روح القدس به ما قوت ، آزادی ، شادی ، محبت ، امید ، قدرت دعا و بشارت موثر ، پرستش پر از روح ، عطایا و ثمرات و .... می بخشد و اینها همه ثمرات صعود مسیح خداوند می باشد.

⚡️صعود مسیح پیوند "زنجیره نجات" بین قیام و نزول روح القدس می باشد ، ما باید یاد بگیریم بیشتر روی آسمان تفکر کنیم و خود را برای حیاتی که تا ابد در آسمان خواهیم داشت آماده سازیم.
دعا کنیم که خدا فکرها و قلبهای ما را اسمانی تر بسازد تا بهتر بتوانیم به مردمان زمینی خدمت کنیم.

خدا روح است و هر‌که او را پرستش کند می‌باید به روح و راستی بپرستد

خدا روح است

"خدا روح است و هر‌که او را پرستش کند می‌باید به روح و راستی بپرستد." يوحنا٤: ٢٤
وقتيكه خداوند انسان را از خاك آفريد و در بينى او روح حيات بخش خود را دميد، انسان نفس (جان) زنده شد. نفس ميان روح و جسم انسان قرار گرفت. نفس اگر خود را تسليم و مطيع روح مى كرد، به خدا پيوند داده مى شد و اگر تسليم و مطيع جسم مى شد، شهوت او را فرو مى گرفت. وقتيكه آدم در باغ عدن گناه كرد، او از تسليم شدن به روح خود امتناع ورزيد و بنابراين روح او برده جسم وى گرديد. بنابراين از آن به بعد روح انسان تمامأ تاريك گشت.
هنگاميكه انسان تولد دوباره مى يابد، اين روح مرده و تاريك انسان است كه زنده مى شود و روح القدس را در خود دريافت مى كند و نور خدا را بدست مى آورد. روح انسان است كه بايد بطور پيوسته تسليم و مطيع روح القدس شود. روح انسان عميق ترين قسمت بطن انسان است. كلام خدا مى فرمايد، "اینک براستی در قلب راغب هستی. پس حکمت را در باطن من به من بیاموز" (مزامير٥١: ٦). خداوند در كتاب ارمياى نبى فرمود، "شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت" (ارميا٣١: ٣٣). اشعياى نبى نيز در اين باره فرمود، "شبانگاه به‌ جان خود مشتاق تو هستم. و بامدادان به روح خود در اندرونم تو را می طلبم." (اشعيا ٢٦: ٩). نفس و يا جان انسان بايد در عمق روح غرق شود و خود را به چالش بكشد تا جوياى خدا گردد.
خدا روح است. او بسيار مقدس و پرجلال است. او به يك دليل عمده به ما روح عطا كرد و آن اينست كه با او بتوانيم در ارتباط باشيم و با او مشاركت كنيم. اما به دليل پيدايش گناه آن هدف خداوند از بين رفت و روح انسان در بطن انسان مرد. هيچ راهى ديگرى نيست كه روح انسان بتواند زنده شود مگر اينكه روح خدا (روح القدس) وارد بطن انسان شود و روح او را زنده گرداند. و روح خدا هرگز در بطن انسان حاضر نخواهد شد مگر اينكه شخص اول پسر خدا را به عنوان نجات دهنده و خداى خود بپذيرد. سپس خداوند به آن شخص ياد خواهد داد كه چگونه او را در روح و راستى پرستش كند. "زیرا که پدر مثل این پرستندگان خود را طالب است" (يوحنا٤: ٢٣). خداوند از طريق روح القدس به ما تعليم خواهد داد كه چگونه او را بپرستيم اگر مطيع او شويم. 
مطيع او شويد و نفس خود را مطيع روح خود كنيد و تمامى وجود خود را مطيع روح القدس كنيد تا او بتواند از طريق شما كارهاى بزرگى را به ثمر رساند. آنگاه قادر خواهيد بود كه خدا را در روح و راستى پرستش كنيد و او را جلال دهيد.
خدايا تو را شكر مى كنم كه تو روح هستى و روح حيات بخش خود را از طريق ايمان به عيسى مسيح به ما عطا مى كنى تا روح ما زنده شده، بتوانيم با تو ارتباط تازه اى را آغاز كنيم. تو را امروز در روح و راستى مى پرستم. در نام عيسى مسيح، آمين

نتیجه صعود عیسی مسيح

پنج دليل اصلي و نتيجه صعود مسيح :

١- نشان دهنده سلطنت ازلی و ابدی اوست که خدای پدر به حرمت و عزت او را سرافراز نمود
صعود مسیح نشان دهنده این است که نجات تکمیل شده و آن پیروزی قاعی خواهد آمد
و ما نیز با او سلطنت می کنیم و ما را بخاطر اتحادی که با او دارم در جاهایی آسمانی نشانیده است.
زیرا در پنهان،او در ما و ما در او هستیم

بله کاهن اعظم ما به آسمان رفته
٢- علت و مزیت دیگر صعود عیسی مسیح اینست که او برای ما مانند وکیل و وصی شفاعت می کند

«کیست که برگزیدگان خدا را متهم کند؟ خداست که آنها را پارسا می‌شمارد! کیست که محکومشان کند؟ مسیحْ عیسی که مرد، بلکه برخیزانیده نیز شد و به دست راست خداست، اوست که برای ما شفاعت می‌کند!»
  رومیان فصل ٨ آيات ٣٣-٣٤

مسیح حتی در جلالش هم به فکر ماست و براي ضعفهاي ما شفاعت می کند

۳- مسیح عطایای مخصوص می بخشد که همان روح القدس است
صعود عیسی باعث شد که با نزول روح خدا و قوت روح القدس موعظه کلام نه تنها برای قوم یهود که به ((همه ملیتها)) موعظه شود و نجات شامل حالشان گردد

مسیح صعود کرده ( مزمور ۶۸) به کلیسا عطایا و هدایا می بخشد تا کلیسا را مجهز کند و مقدسین را برای خدمت و بنای بدن مسیح آماده سازد

۴- مسیح خداوندِ، زمان و مکان هست پس یکی از ثمرات و نتایج صعودش اینست که او الحال می تواند در هر زمان، همه جا باشد و کار جهانی خود را تکمیل کند

توجه فرمایید: 👈قیام واقعی مسیح بعد از صعودش، کلید حضور واقعی او با شاگردانش بوده است.

زیرا او بایدجسمأ می رفت تا شخصی دیگر روحن براي ما بفرستد تا 👈(  در ما ) ساکن شود
پس زمان و مکان دیگر نمی تواند کار گسترش ملکوت خدا را بتوسط روح او بر زمین
متوقف کند.

📌 ۵- نتيجه ديگر صعود عيسي اينست كه : مسیح دوباره بر می گردد
پس آماده و بیدار باشید زیرا نمی دانید سرور شما، کی می آید و پسر انسان مانند دزد، ساعاتی می آید که انتظارش را ندارید

«پس حال، ای فرزندان، در او بمانید تا آنگاه که او ظهور کند اطمینان داشته باشیم و هنگام آمدنش از وی شرمنده نشویم.

اول یوحنا فصل ۲ آیه ۲۸

چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟

جواب: برای دستیابی به یک رابطۀ صحیح با خدا بهتر است ابتدا به آنچه این رابطه را قطع نموده است اشاره کنیم. آنچه این رابطه را گسسته است گناه میباشد. "همه رو گردانیده، با هم فاسد شده اند. نیکوکاری نیست؛ یکی هم نی" (مزمور 3:14).
ما نسبت به فرمان خدا طغیان ورزیده ایم. مطابق اشعیا 6:53 "جمیع ما مثل گوسفندان، گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود."
خبر بدی که وجود دارد این است که مجازات گناه مرگ میباشد. "... هر کسی که گناه وَرزَد خواهد مُرد" (حزقیال 4:18).
اما خبر خوش این است که خدای پر مُحبت به دنبال ما آمده است تا ما را نجات بخشد. عیسی مسیح هدف آمدن خود را به این جهان اینچنین بیان میدارد: "... پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا 10:19). هنگامی که او بر صلیب جان خود را تسلیم مینمود، با گفتن "تمام شد" (یوحنا 30:19) اعلام کرد که مأموریّت خود را به اتمام رسانیده است.
برای داشتن رابطۀ صحیح با خدا
ابتدا باید گناهکار بودن خود را بپذیریم. سپس، باید با فروتنی گناه خود را به خدا اعتراف کنیم (اشعیا 15:57) و مُصمّم باشیم از آن توبه کنیم. "چونکه ... به زبان اعتراف میشود به جهت نجات" (رومیان 10:10).
این توبه و بازگشت از گناهان بایستی به همراه ایمان باشد. این ایمان، در واقع، اعتماد به این مطلب است که مرگِ قربانی گونۀ عیسی مسیح بر صلیب و قیام معجزه آسای او از مردگان به او این اقتدار و استحقاق را میدهد که نجات دهندۀ ما باشد (رومیان 9:10). لزوم ایمان در آیات بسیاری، از جمله یوحنا 27:20 ؛ اعمال 31:16 ؛ غلاطیان 16:2 ؛ 11:3 ، 26 و افسسیان 8:2، اشاره شده است.
داشتن رابطۀ صحیح با خدا بستگی به عکس العمل شما نسبت به آن چیزی است که خدا به جای ما انجام داده است.
او نجات دهنده را فرستاد، او قربانی لازم برای پاک کردن گناهان شما را مُهیّا ساخت (یوحنا 29:1)، و او به شما وعده میدهد که: "... هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد" (اعمال 21:2).
مَثل پسر گمشده (لوقا 11:15ـ32) یک نمونۀ زیبا از توبه" و آمرزش" می باشد. پسر کوچکتر ثروت پدر خود را با انجام گناهان شرم آور تلف کرد (آیۀ 13). او هنگامیکه به اشتباه خود پی برد، تصمیم گرفت به خانه برگردد (آیۀ 18). او تصور می کرد که در خانۀ پدر، دیگر به عنوان پسر پذیرفته نخواهد شد (آیۀ 19)، اما او در اشتباه بود. پدر این یاغی توبه کار را همچنان محبت نمود (آیۀ 20). همۀ گناهان او بخشیده شد، و جشن عظیمی راه افتاد (آیۀ 24).
خدا آنقدر نیکوست که همیشه نسبت به انجام وعده های خود امین میماند. یکی از این وعده ها، آمرزش گناهان ماست. خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد (مزمور 18:34).
اگر مایل هستید با خدا رابطۀ صحیحی داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید.

 خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای.

مکاشفه پیشرونده

کتابمقدس با کتاب پیدایش آغاز میگردد که در آن درباره
خلقت جهان و انسان سخن میگوید و با کتاب مکاشفه که شرحی از پایان زندگی بر زمین است، خاتمه مییابد. بین این دو کتاب، شرحی از تدارک خدا، برای نجات انسان را میخوانیم تا انسان در آسمان، از شادی حیات جاوید برخوردار باشد. هنگامی که آدم و حوا از خدا نااطاعتی نمودند، گناه کردند و از لحاظ روحانی از خدا جدا شدند. اما خداوند هنوز آنان را دوست داشت و برای شفای روحشان نقشهای طرح کرد. مدتها گذشت تا انسان از آمادگی پذیرش مکاشفه کامل خدا برخوردار شود و روحش شفا یابد. رساله عبرانیان ۲:۱و۱ به ما میگوید: »خدا در ایام قدیم، در اوقات بسیار و به راههای مختلف بهوسیله پیامبران با پدران ما تکلم فرمود، ولی در روزهای آخر بهوسیله پسر خود با ما سخن گفته است. خدا این پسر را وارث کل کائنات گردانیده و بهوسیله او همۀ عالم هستی را آفریده است.« امروز ما از طریق عیسی مسیح که کلام زنده خداست، مکاشفه کاملی داریم. مردمی که در عهد عتیق زندگی میکردند، چنین درکی نداشتند. آنان تنها جزئی از مکاشفه را در اختیار داشتند. به مرور زمان خداوند بیشتر و بیشتر حقیقتش را آشکار نمود. خداوند کلمه به کلمه تعلیم داد )اشعیا ۱۰:۲۸(. و ما این را مکاشفه پیشرونده مینامیم. خداوند با مردم عهد عتیق بهگونهای متفاوت از ما برخورد میکرد. تعالیم عهد جدید که برخلاف تعدد زوجات و طلاق است، ممکن است که در تنش با داستانهای عهد عتیق بهنظر آید. اما عیسی توضیح داد که خداوند در گذشته، با مردم بهگونهای متفاوت برخورد کرد زیرا
آنان از توانایی درک کمتری برخوردار بودند. حقایق آشکار شده به آنان در مقایسه با ما کمتر بود )متی
۹-۳:۱۹(. ما از حقایق بیشتری بهره میبریم زیرا عیسی آمد تا راه را به ما نشان دهد. با مطالعه کلام خدا، به وحدت بیشتری در نقشه خدا برای زندگیتان میرسید. درس ۳ کتابمقدس، کتابی ادبی
هنگامی که با شخصی صحبت میکنید، هدف شما این است
که او صحبتهای شما را درک کند. بنابراین افکار خود را بهگونهای بیان میکنید که روشن باشد. به تعبیری دیگر آنچه میگویید و نیز چگونگی ارائه آن، لازم و ملزوم یکدیگرند. همانند صحبت کردن، ادبیات یا نگارش برای بیان مطلب مفید خواهد بود، بهشرط آنکه نویسنده عقایدش را بهروشنی بیان دارد. نویسندگان کتابمقدس کلمات خود را بهگونهای انتخاب کردند که متناسب با اهدافشان باشد. درک این مطلب که نویسندگان کتابمقدس، چگونه عقاید خود را بیان میکنند در مطالعۀ کلام خدا به شما کمک میکند و شما معنای این آیه را بهتر درک خواهید کرد: »من تاک هستم و شما شاخهها.« و قادر خواهید بود مفهوم اصلی یک متن از کتابمقدس را بهتر بفهمید. با درک شیوۀ نگارش و روش بیانی که نویسنده دارد، مقصود او را خواهید شناخت

امروز تصميم بگيريد تا أبديت را در حضورت خدا باشيد و قلب خود را به مسيح بسپاريد

داوری اين جهان توسط عیسی صورت خواهد گرفت. چون او مجسم شد، بر گناه و مرگ غلبه یافت، بعنوان پسر انسان مستحق است که انسانها را داوری کند، او نه تنها از این اقتدار برخوردار است بلکه زیبائی و قدرت حاکمیت نیز در دستان اوست.
دنیای مردگان مکانی است که افرادی که بدون مسیح هستند در آن خواهند بود. کسانی که در گناه خود باقی خواهند ماند، ابدیت را در دنیای مردگان سپری خواهند کرد. و نجات یافته گان ابدیت را در حضور خدا و با سایر مقدسین خواهند زیست. بخاطر فیض خدا و ایمان آنها به صلیب عیسی بر آنها داوری نخواهد شد.

- در کلام خدا به سه نوع مرگ اشاره شده است؛ روحانی (جدائی خدا و جان)،  طبیعی (جان و بدن از هم جدا خواهند شد) و ابدی (جدائی جسم و جان و روح در عالم دیگر). در برابر این سه نوع مرگ؛ زندگی روحانی است، که در اتحاد با خدا توسط ایمان و محبت خواهد بود. زندگی ابدی، در مشارکت جان و خدا توسط قدوسیت خواهد بود.

پطرس در شام آخر به مسيح گفت:

هرگاه لازم باشد جان خود را در راه تو مي دهم.”
او چند ساعت بعد در باغ جتسيمانی در حين دعاى مسيح خوابيد.
چند ساعت بعد در حين دستگيری مسيح شمشير كشيد.
چند ساعت بعد در حين محاكمه مسيح او را انكار كرد.
چندساعت بعد در حين بردن مسيح فرار كرد.
چند روز بعد از قيام مسيح هم رفت دنبال شغل و زندگى سابقش.

فاصله ادعاهاى پطرس با ترك باورهايش خيلى كوتاه بود! چرا؟
به اين جمله او در ادعايش دقت كنيد، او گفت: "هرگاه كه لازم باشد وفادار می مانم."
بنابراين در شرايط سختی كه در صحن منزل قیافا محل محاکمه عیسی مسیح، برايش پيش آمد از لحاظ منافع شخصی اش، لازم ندانست روى باورهايش بايستد.

خیلی مواظب جمله «هرگاه لازم باشد»، باشيم چون همواره در این وسوسه هستیم که بگوییم: "فکر کنم این دفعه لازم نیست روی حرفم بایستم، هر وقت لازم شد آن وقت خواهم ایستاد.”

وقتی زمان وفادار ماندن بر روی ادعاهایمان را بر حسب منافع شخصى خودمان انتخاب می كنيم، آن وقت شمارش معكوس انكار كردن هایمان آغاز خواهد شد.

بهتر است وقتی بر روی ابر تخیلات خود خوابیده ایم ادعایی نکنیم زیرا ادعای ما ارزش ماست و ممکن است در شرایطی متفاوت خود ما، ارزش هاى خودمان را انكار كنيم چنان كه پطرس براى انكار مسيح ابتدا ارزش خود و بعد هم باورهایش را انكار كرد.

قلب انسان

همه ی ما می دانیم که قلب انسان طوری طراحی شده است که فرمان را مستقیم از مغز دریافت کرده و خدمت خود را انجام می هد. یعنی اینکه در مغز انسان مکانی وجود دارد که بخش خودکار تپش قلب، عصب قلب ، میزان ورودی خون و خروجی آن را تنظیم میکند بدون آنکه ما حتی متوجه ی این عملکرد باشیم. شب ها که می خوابیم، این سیستم خودکار مغز به کار خود ادامه داده، تا ما به حیات خود ادامه دهیم.

وقتی به این عملکرد زیبا توجه کردم، گفتم که چقدر خوب می شد در قالب روحانی نیز همچین اتفاقی برای ما ایمانداران به عیسی مسیح خداوندمان می افتاد. به این معنا که محبت،گذشت،صبوری،شادی،خنده،سخاوت و غیره... در گوشه ای از روح و جان ما به صورت خودکار عمل می کرد، تا هر روزه شاهد جلال خداوند بر روی زمین می بودیم و جانهای زیادی نیز نجات می یافتند.

عزیزان پدر آسمانی! ما می توانیم به قوت روح القدوس خداوندمان این صفات نیکو را در خود تا آنجایی رشد دهیم که اصلا فکر نکنیم که باید چه کار نیکی انجام داد، بلکه خودکار برای ما اتفاق بیافتد و شخصیت ما نیز در بین جامعه ثابت گردد.
پس مثل قلب عمل کنیم :-)

 بابک جوان

باورهای ذهنی یا ایمان ثمربخش؟

بعضی گُمان می‌بَرند که اگر فقط در ذهن خود، باورهايی درست دربارۀ مسیح داشته باشند، حیات جاویدان را دریافت خواهند کرد. باورها و اعتقاداتِ درست بسیار مهم است، اما چنانچه باعث دگرگونی تدریجی زندگی شخص نگردد، بی‌ثمر است.
 این همان است که مسیح فرمود: "چگونه است که مرا سرورم، سرورم می‌خوانید، امّا به آنچه می‌گویم عمل نمی‌کنید؟" (انجیل لوقا ۶: ۴۶).
پولس رسول نیز می‌فرماید: "مهم ایمانی است که از راه محبت عمل می‌کند." (غلاطیان ۵: ۶).

وقتی اسرائیل از مصر بیرون آمدند، دریا این را بدید و گریخت. (مزمور ۱۱۴: ۱-۳)

شـرایط دشـوار چهار صد و سی سال بردگی قوم تنها در یک لحظه عوض شد، نه در آن یک لحظه ای که فرعون به زمین افتاد، بلکه در آن لحظه ای که قـوم از زمین بردگی برخاست.
در آن یک لحظه ای که طرز تفکر آنها برای ادامه زندگی عـوض شـد.
در آن یک لحظه ای که به مشکلات همیشگی شان نگاه متفاوتی پیدا کردند.
در آن یک لحظه ای که ایمان آوردند که می توانند با خـدا از وسط دریای بسـته عبور کنند. آن وقت بود که دریا در برابر ایمان و اراده آنها شکافته شد.

رمـــز پیروزی شما در لحظه افتادن دشمن شما نیست. رمــز پیروزی شـما در لحظه برخاستن شماست. خوب است که نوار قلب شما نشان بدهد که زنده اید ولی زنده بودن با زندگی کردن خیلی متفاوت است.

دریـای مشکلات برای قومیکه فقط  زنده بودند گشوده  نشد بلکه برای قومی که  برخاستند  تا  خارج  از مصر محدودیت هایشان زندگی کنند .

شـرایط غیر ممکن تنها با تغییر طرز تفکر، زاویه نگاه و نوع باورهای ما ممکن می شود.

رابطه هایتان را مديريت كنيد

داشتن روابط اجتماعی بزرگترین نیاز ماست چون اجتماعی آفریده شده ایم و بوسیله همزیستی با دیگران رشـد میکنیم و بدون مشارکت افسرده ميشويم.
.
.
اما رابطه با كى؟ و با چه قیمتی ؟
آسیب رابطه با افراد نامناسب بیشتر از آسیبی ست که از تنهایی میبینیم . بعضی مشارکت ها آنقدر نامناسب اند که  بیشتر تنهایمان میکنند . معاشرت بد اخلاق خوب را فاسد ميسازد . اول قرنتيان باب 15 آیه 33
.

اما  درمان "ضربه خوردن از رابطه ها " منزوی شدن و قطع رابطه کردن نیست . بلکه تشخیص شخصیت  افراد و کنترل  و مدیریت کردن نــوع رابطه است. باید یـاد بگیریم با چــه کسی چگـونه رابطه ای داشته باشیم. همين 

رابطه سالم يعنى :
1- تشخیص شخصیت افـراد
2- کنـترل احساسات خودتان
3- مـدیـریت روابط دو نفره تان . .
.
ممكن است شخصی برای دوستی صمیمانه اصلا مناسب نیست ولی برای همکاری خوب ست .

ممكن است شخصی برای همکاری مناسب نیست ولی برای دوستی صمیمانه خوب است .

ممكن است شخصی برای اعتماد کردن مناسب نیست ولی برای مشارکت تفریحی خوب است .

ممکن است شخصی برای عاشق شدن مناسب نیست ولی  برای  دوست داشتن خوب است
ممکن است شخصی برای همصحبتی مناسب نیست ولی برای همراهی در راه تاریک خوب است
ممکن است شخصی برای ازدواج مناسب نیست ولی برای رابطه شغلی و اجتماعی خوب است
.
هر روز مواظب روابط تان باشید و هر شب کیفیت روابط تان را بررسی كنيد تا با هر كس در حد و فاصله اى كه مناسب آنست رابطه داشته باشيد نه بیشتر .
 .
همانطور که رابطه نزديك با میوه پــوسیده بــه مـرور زمان باعث پوسیدن سالمترین میوه ها میشود. رابطه تنگاتنگ و كنترل نشده با شخصیت های بیمار هم باعث انواع مرضهای روانی و روحی میگردد.
. .
لطفا بیشتر از" سـت کردن " لباستان با کیف و کفش و رنگ ماشین و مبلمان منزلتان به " سـت کردن " روحیه و  رویـه و رویاهایتان با شخصیت افرادیکه قرار ست دوستی نزدیک و گرم و صمیمانه داشته باشید فکر کنید .
کشیش جلیل سپهر

جسم و بدن خود را تسلیم کنید

روحالقدس به همان میزان که ذهن و احساسات شما را پر میکند، جسم شما را نیز از خود پر میسازد. شما به جهت قدرت روحالقدس دعا کردهاید. امکان دارد روحالقدس اجازه دهد شما آن قدرت را از آن جهت احساس کنید که واقعی بودن
آن را باور نمایید. مردم در مقابل قدرت روحالقدس از لحاظ فیزیکی به
شیوههای مختلف عکسالعمل نشان میدهند، درست مانند دوران کتابمقدس. موسی شدید ًا به لرزه افتاد. دانیال بهگونهای به زمین افتاد که گویی مرده است. داود از خوشحالی در مقابل صندوق عهد خداوند رقصید. مرد افلیج بعد از یافتن شفا از شادی از جای پرید و پایکوبی کرد و ۱۲۰ نفر در روز پنطیکاست به محض اینکه روحالقدس کنترل زبانهای آنها را
به خود گرفت، به زبانهای دیگر سخن گفتند. کتابمقدس معتقد است که در بین اندام انسانها، زبان
مشکلترین عضوی است که میتوان کنترل کرد. ما در گفتن سخنانی شتاب داریم که لزومی ندارد و در گفتن سخنانی شکیبایی نشان میدهیم که واقع ًا جای شکیبایی ندارد. بنابراین زبانهای خود را به روحالقدس تسلیم میکنیم و از او میطلبیم
تا ما را کمک کند زبانهای خود را برای جلال خدا بکار بریم. روحالقدس با کنترل ما و عطا کردن زبانی جدید که با آن خدا را میپرستیم و دعا میکنیم، نشان میدهد که دعای ما را شنیده
است. مردم با این کار، روحالقدس را به چند طریق دریافت
میکنند. برخی بیهیچ مشکل و کشمکش و تردیدی فیالفور دهان گشوده و به زبانهای دیگر صحبت میکنند. آنها تنها اعضای صوتی خود را به روحالقدس تسلیم میکنند.
بعضیها اندک اندک به قدرت روحالقدس تسلیم میشوند،
با مقداری لکنت و کشمکش که نشان میدهد شخص مایل به حفظ زبان خود است. برخیها در صحبت کردن به زبانها همانند بچهها یک یا دو کلمهای را که روحالقدس به آنان عطا میکند پشت سر هم تکرار مینمایند. اما به محض اینکه یاد میگیرند در زمان دعا خود را به روحالقدس تسلیم کنند، روح کنترل زبان آنها را گرفته و به روانی از طریق آنان سخن میگوید. با این حال بسیاری از مردم زمانی که کلماتی را به زبان میآورند و معانی آنها را نمیفهمند، قوی ًا تحت تأثیر قرار میگیرند زیرا میدانند که از روح است. آنها با ایمان این هدایت روح را میپذیرند و این کلمات را به زبان میآورند. به محض انجام این کار، روحالقدس شخص را قادر میسازد به زبانی دیگر سخن گوید- زبانی که ممکن است کلماتی زیاد نداشته
باشد اما قدرت مستقیم و مافوق طبیعه است.
اکنون به تجربۀ رابرت دبلیو کامنیگز میسیونر پرزبیتری در هندوستان نظر میافکنیم:
خدا را پرستش میکردم و میگفتم: »جلال برای تو ای خداوند« که ناگهان ... احساس کردم خدا میگوید: »تو مرا تمجید نمیکنی و برای جلال من دعا نمینمایی، تو تعمید
خودت را میخواهی .... من به جلسه برگشتم و به ناگاه به همان صورتی که به من
آموخته بود شروع به دعا کردم. ... »ای خداوند در این جلسه جلال پیدا کن و بلند کرده شو. در هر یک از فرزندانت و در من. به محض اینکه این دعای خالص و بیریای من تمام شد روح غم به شدت مرا فرو گرفت ... روحی که فهمیدم از من نیست. گریه احساس درونی مرا به بیرون میریخت چون احساس میکردم خدا آن طور که شایسته است، محبت
نمیشود. بعد از این روح غیرت، این اشتیاق سوزان به جهت جلال
خدا، شادی و آزادی عجیب و زایدالوصفی وجودم را فرا گرفت. احساس میکردم که گویی در قلب محبت خدا هستم و از تمام آنچه که مرا در بند گرفته بود، آزادم. از این شادی خندهام گرفت. به تمام ترسها و شکهایم خندیدم، به تمامی دشمنان جان خود خندیدم، و با شادی و پیروزی بر تمام نگرانیهایی که بر من هجوم آورده بودند خندیدم. روحالقدس مدت مدیدی به من تعلیم میداد که خدا را بهخاطر قدوسیت او، عدالت او، و نیکویی او بپرستم. پس از آن از اشتیاق قلبیای
 که خدا نسبت به برقراری ملکوت خود داشت مرا آگاه ساخت. آه! اگر تنها به این مطلب پی میبردیم که روحالقدس چقدرآرزو دارد که مسیح تاج پادشاهی را بر سر نهد.

تعلیم دربارۀ تولد تازه، تکان دهنده است

زیرا به چیزی اشاره دارد که برایمان انجام می‌شود، نه چیزی که خودمان انجامش می‌دهیم. انجیل یوحنا ۱:۱۳، بر همین حقیقت تأکید می‌نماید؛ 
و فرزندان خدا را کسانی می‌داند که «نه از خون، و نه از خواهش جسد، و نه از خواهش مردم، بلکه از خدا تولد یافتند.» 
پطرس نیز بر همین تأکید می‌ورزد: «متبارک باد خدا، و پدرِ خداوندِ ما عیسی مسیح، که به حسب رحمت عظیم خود، ما را از نو تولید نمود» (اول پطرس ۱:۳). 
ما بانیِ تولد تازه نیستیم؛ 
خدا بانیِ تولد تازه است. 
هر کار نیکویی که انجام می‌دهیم، ثمرۀ تولد تازه است، نه دلیلِ تولد تازه. این بدان معناست که تولد تازه یافتن، از دست ما خارج است و در کنترلِ ما نیست؛ و همین واقعیت است که ما را با ناتوانی‌مان رو‌به‌رو نموده، و نشان می‌دهد که بی‌چون و چرا، به کسی خارج از خودمان وابسته هستیم.
این تکان دهنده است. به ما گفته می‌شود که اگر تولد تازه نیابیم، ملکوت خدا را نخواهیم دید؛ 
و به ما گفته می‌شود که خودمان نمی‌توانیم موجب تولد تازه گردیم. این تکان دهنده است.

جان پایپر

انسان گمشده نیازمند عیسی مسیح است

کتاب مقدس خیلی واضح بیان میکند که "عیسی مسیح "تنها "راه نجات"است.
عیسی مسیح فرمود:(من راه و راستی و حیات هستم.هیچ کس نزد پدر جز به وسیله من نیاید.)یوحنا 6:14
روزی مردی به طور اتفاقی در چاهی افتاد و کمک طلبید.
نفر اول آمد و به او گفت باید بیشتر مراقب می بود.
نفر دوم آمد و او را سرزنش کرد به خاطر حواس پرتی.
 نفر سوم آمد و تنها گفت متاسفم!!!
آن مرد نیاز به پند و اندرز نداشت و هم چنین به تاکید و تکذیب!
سپس مرد چهارمی آمد و او را توسط طنابی بیرون کشید،در واقع شخص چهارم نجات دهنده آن مرد بود.
مسیح آمد تا مردم را از چاه گناه بیرون کشد و نجات دهد و به آنها راه حیات را نشان دهد.
مردم گمشده اند و در چاه گناه سقوط کرده اند و نیاز به این نوع نجات دارند.
عیسی به این جهان فرستاده شد نه برای داوری آن بلکه برای نجات آن

خدا از تاخیرها استفاده میکند تا ما را آماده کند او در تاخیرها، ما را آموزش میده

در تاخیرها ما را آزمایش میکند. اگر فقط در زمانی که همه چیز خوب باشدخدا راشکر کنیم با بی ایمانان تفاوتی نداریم. خدا مایل است در زمان تنگی هم او را پرستش کنیم. درمشکلات است که یاد میگیریم که کجا هستیم و کجا باید باشیم.
 باید به خاطر داشته باشیم. ترس با ایمان سازگاری ندارد ، نترسیم . میوه ترس نگرانی و دلواپسی است ، نگران نباشیم ، نباید اجازه دهیم تاخیرها ما را از پا در بیاورد پس ضعیف و درمانده نشویم
فراموش نکنیم ،
 هر گز محبت خدا را فراموش نکنیم ، وعده های او را همیشه به خاطر داشته باشیم،قوت او را بطلبیم تا در هدایت روح قدوسش از تنگناها بگذریم و مشکلات را با چشم به وعده های خداوند پشت سر بگذاریم ،چون زمان خداوند با زمان ما متفاوت است و در این تاخیرهاست که آمادگی دریافت و لیاقت ان را بدست می آوریم. هللویاه و شکر برای خداوندم عیسی مسیح ،پدر آسمانی پر جلال،شکر برای وعده های نیکویت 

مسیح به چه دلیل گفت به دوست و دشمن خودمحبت کنید

به دلیلی گفت که وقتی کسی به شما آزار می رساند و یا اذیت می کند، زیرا او نفهمیده و نمیداند و بویی از محبت نبرده است ما باید او را درک کنیم زیرا اگر او میدانست چنین رفتاری نمیکرد پس مسیح نیز روی صلیب به همین جمله اشاره کرده است او گفت پدر اینان را ببخش زیرا نمیدانند چه میکنند پس عزیزان اگر کسانی شما را رنج میدهند شما آنان را ببخشید و درک کنید چون نمیدانند چه میکنند اگر میدانستند چنین عملی را انجام نمیدادند. محال است کسی بفهمد و خدا را بشناسد و معنی محبت را بداند و باز باعث آزار دیگران شود، اشتباه میکند ولی مثل قبل نیست پس دیگران را درک کنید و ببخشید، همانطور پدر آسمانی تمام گناهان ما را درک کرد و نیز بخشید.آمین

قدوسيت چيست؟

بر خلاف آنچه ممکن است امروزه در
موعظه ها و سرودهای همه پسند مذهبی بشنويد، تأکيد کتاب مقدس بر قدوسيت خداست نه محبت خدا.

آقای آگوستوس اچ. استرانگ الهیدان آمريکايی میگويد:

"محبت نقطه مرکزی ذات الهی است اما قدوسيت مرکز محبت را تشکيل میدهد". محبت خدا محبتی مقدس میباشد، زيرا کتاب مقدس میفرمايد: "خدا نور است" )اول يوحنا ١: ۵( و نيز "خدا محبت است" )اول يوحنا ۴: ٨ و ١۶(. محبت بدون قدوسيت هيولايی است که میتواند قانون کامل خدا را در هم بريزد، در حاليکه قدوسيت بدون محبت برای شخص گناهکار اميدی باقی نمیگذارد.

هر دو اينها در ذات الهی و کارهای خدا، کاملا متعادل میباشند. قدوسيت خدا امری منفعل و منفی، به معنای دوری از آلودگی نيست. قدوسيت خدا چيزی است مثبت و فعال، به عبارت ديگر طبيعت کامل خداست که در انجام اراده کامل او در کار میباشد. کلمه عبری که موسی در کتاب لاويان برای "قدوسيت" به کار برده به معنای آن چيزی است که جدا نموده شده و بر آن نشانه گذاشته شود و چيزی است که متفاوت میباشد. َسبَّـت مقدس بود زيرا خدا آن را برای قوم معين فرمود )خروج ١۶: ٢٣(. کاهنان مقدس بودند زيرا آنها تعيين شدند تا خداوند را خدمت کنند )لاويان ٢١: ٧-٨(. رختهای کاهنان مقدس بود و کسی اجازه نداشت برای مقاصد معمولی مثل آنها را تهيه کند )خروج ٢٨: ٢(. عشريه )ده يک( که قوم اسرائيل تقديم میکردند، مقدس محسوب میشد )لاويان ٢٧: ٣٠(. در اردوگاه قوم اسرائيل، با آن چيزهايی که خداوند مقدس اعلام فرموده بود، میبايستی رفتاری متفاوت با اشياء عادی داشت. در حقيقت اردوگاه اسرائيل مقدس بود، زيرا خداوند در آنجا در ميان قوم خود سکونت گزيده بود (تثنيه ٢٣: ١۴)!در زبان انگليسی کلمه مقدس (Holy)از ريشه لغوی قديمی گرفته! شده که به معنای "سالم و تندرست بودن" میباشد. به همان اندازه که تندرستی برای بدن مهم است، قدوسيت نيز برای باطن انسان اهميت دارد. در زبانهای ديگر تقديس عبارت است از "وقف شدن و بی عيب بودن". ما کلمه "تقديس" را برای شرح مراحل رشد ايماندار و شبيه مسيح شدن او به کار میبريم و کلمه مقدس حاصل طی کردن اين مراحل میباشد !

نويسنده:
وارن ويرزبی⛪️⛪️