Total Pageviews

Sunday, October 14, 2018

دعای عیسی در خلوت

مَرقُس ۱:‏۳۵-‏‏۳۸ -‏‏ لوقا ۴:‏۴۲ و ۴۳

۳۵بامدادان که هوا هنوز تاریک بود، عیسی برخاست و خانه را ترک کرده، به خلوتگاهی رفت و در آنجا به دعا مشغول شد.۳۶شَمعون و همراهانش به جستجوی او پرداختند.۳۷چون او را یافتند، به وی گفتند: «همه در جستجوی تو هستند!»۳۸عیسی ایشان را گفت: «بیایید به آبادیهای مجاور برویم تا در آنجا نیز موعظه کنم، زیرا برای همین آمده‌ام.»۳۹پس روانه شده، در سراسر جلیل در کنیسه‌های ایشان موعظه می‌کرد و دیوها را بیرون می‌راند.

«چرا می‌خواهیم، می‌جوییم، و می‌کوبیم؟»

 خدا به دعا جواب می‌دهد، اما هدف از دعای درخواست در درجۀ اول دریافت پاسخ نیست. هدف از دعای درخواست، و هرگونه دعا، برقراری رابطه است. اگر هدف شما از دعا دریافت پاسخ باشد، در حال وارد شدن به حوزۀ خطرناکی هستید. وقتی هدف دعا در درجۀ اول دریافت پاسخ است، رابطۀ ما با خدا بر کسب نتایج متمرکز خواهد شد. وقتی خدا جواب منفی می‌دهد یا خارج از برنامۀ زمانی ما عمل می‌کند، نومیدانه می‌پرسیم «چرا؟»، و وسوسه می‌شویم که احساس کنیم ناشایسته‌ایم یا خدا دوستمان ندارد و شاید خدایی وجود ندارد. همچنان که در حوزۀ دعای درخواست رشد می‌کنید، شریر در پی این خواهد بود که تمرکز دعای‌تان را از رابطه با خدا به کسب نتایج تغییر دهد. مسیح از هدف ارتباطیِ دعای درخواست به‌خوبی آگاه بود. در فصل هفتم انجیل متی، وقتی یشوعا پیروان خود را به درخواست چیزهای بزرگ در دعا به چالش کشید، کانون تمرکز را فوراً از درخواست کردن به رابطۀ پدرانه‌ای تغییر داد که دربرگیرندۀ تمامی درخواست‌های ماست. یشوعا می‌گفت که هر وقت در دعا درخواستی می‌کنید، خطوط گفتگوی خانوادگی را باز می‌کنید و خود را در موقعیتی قرار می‌دهید که در آن، رابطه با پدری مهربان و شفیق را تجربه می‌کنید. وقتی خدا به نحوی قابل توجه به دعاهای شما جواب می‌دهد، در شناخت قدرت و توجه او نسبت به خودتان رشد خواهید کرد. وقتی خدا به‌جای برنامۀ زمانی شما بر اساس برنامۀ زمانی خودش عمل می‌کند، به قدرت بقادهندۀ او بیشتر پی خواهید برد. و وقتی خدا به شما جواب منفی می‌دهد و رؤیاهایتان نابود می‌شوند، یا شاید یکی از نزدیکان خود را از دست می‌دهید، به شناخت خدای همۀ تسلیات که با شما گریه/همدردی می‌کند، خواهید رسید. اگر می‌خواهید خدا را به‌عنوان پدر بشناسید، شتافتن به‌سوی تخت فیض در آسمان را با دعای درخواست آغاز کنید.

„«بخواهید، که به شما داده خواهد شد؛ بجویید، که خواهید یافت؛ بکوبید، که در به رویتان گشوده خواهد شد. زیرا هر که بخواهد، به دست آوَرَد و هر که بجوید، یابد و هر که بکوبد، در به رویش گشوده شود. کدام‌یک از شما اگر پسرش از او نان بخواهد، سنگی به او می‌دهد؟“
  مَتّی   7:7-9 



„فیض و سلامتی از سوی خدا، پدر ما، و خداوندْ یشوعا مسیح بر شما باد. من همواره خدای خود را به‌خاطر شما و آن فیض خدا که در مسیحْ یشوعا به شما بخشیده شده است، سپاس می‌گویم. زیرا شما در او از هر حیث غنی شده‌اید، در هر نوع بیان و هر گونه معرفت،“
  ۱قرنتیان   1:3-5

عیسی برای شما کیست؟

عیسی کلمه است، توسط او خداوند با شما صحبت می کند.

عیسی پسر خداست، کسی که به شما نشان داد خدا ازچه چیز خوشنود می گردد.

عیسی بره خداست، کسی که مرد تا ما را از گناهانمان آزاد سازد.

عیسی راه آسمان است، او را پیروی کنید هرگز گم نخواهید شد.

عیسی نور جهان است و شما مجبور نیستید که در ظلمت و تاریکی راه بروید.

عیسی نان حیات است، کسی است که گرسنگی روح شما را برطرف می کند.

عیسی حقیقتی است که شما را از جهالت و اشتباه حفظ می کند.

عیسی پسر انسان است که شما را می شناسد و آنچه را که نیاز دارید می فهمد.

عیسی شبان نیکویی است که از شما مواظبت می کند.

عیسی قیامت و حیات است که به شما زندگی وافر ، پیروزی بر مرگ و زندگی جاودانی عطا می کند.

عیسی خیلی بیشتر از اینهاست.او منجی شماست،

خداوند و پادشاه شما که شما را دوست دارد.

او می خواهد شما او را دوست داشته باشید و از او اطاعت کنید.

از شما می خواهد که از او پیروی کنید و تابه ابد در خانه آسمانی اش با او باشید.

عیسی به زور از شما نمی خواهد که از او پیروی کنید،

او به شما حق انتخاب داده است.

ما امیدواریم شما او را پیروی کنید و از زندگی شگفت انگیزی که به شما میدهد
لذت ببرید.

Sunday, October 7, 2018

ما چه زمانی و چگونه این قدرت را می‌یابیم؟

در میان مسیحیانی که معتقدند که عطایا و قدرت روح‌القدس امروزه نیز باید در کلیسا دیده شود، در مورد اینکه ما چه زمانی و چگونه می‌توانیم آنها را دریافت کنیم، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. بسیاری بر این عقیده‌اند که همان گونه که در اعمال ۱۰: ۴۴ آمده، «تعمید روح‌القدس» را همۀ ایمانداران در زمان ایمان آوردن می‌یابند: اما عطایای روح‌القدس ممکن است پس از گذشت چند سال، در زندگی مسیحیان ظاهر شود. گروهی دیگر نیز معتقدند «تعمید روح‌القدس» در زمان تعمید آب به وقوع می‌پیوندد، و در این مورد به تعمید عیسی در متی ۳: ۱۶-۱۷ و وقایع اعمال ۱۹: ۵-۶ اشاره می‌کنند که روح‌القدس مدت کوتاهی پس از تعمید آب نازل می‌شود. این دو گروه اعتقاد دارند که آیات دیگری که در اعمال رسولان در این مورد وجود دارد، استثناهایی هستند که با طریق معمولی دریافت روح‌القدس تفاوت دارند؛ به نظر ایشان، طریق معمول این که فرد تعمید روح‌القدس را معمولا به هنگام ایمان آوردن یا تعمید آب، می‌یابد. طبق نظر ایشان، از آنجا که قدرت و عطایای روح که در ابتدای زندگی مسیحی و به هنگام ایمان آوردن یا تعمید دریافت می‌شوند، ممکن است در سالهای بعدی ظاهر نشوند، ما باید دعا کنیم و از خدا بخواهیم که این عطایا را در زندگی مان ظاهر سازد.
 گروهی دیگر از مسیحیان، بر این عقیده‌اند که قسمت‌های مختلف کتاب اعمال رسولان نشان می‌دهند که قدرت و عطایا را می‌توان در هر زمانی دریافت کرد؛ اما معمولا زمان دریافت آنها را مجزا از ایمان آوردن و تعمید آب می‌دانند (اعمال ۲: ۴، ۸: ۱۷؛ اول تیموتائوس ۱: ۶). ایشان معتقدند که اگر شخص از خدا بخواهد، قدرت روح‌القدس بر او نازل خواهد شد. آنان همچنین بر این عقیده‌اند که اگر ایماندارای از رهبران کلیسا بخواهد که بر او دست بگذارند و برایش دعا کنند، این کار به دریافت این قدرت کمک می‌کند (اعمال ۸: ۱۷، ۱۹: ۶).
 در اینجا سوال دیگری مطرح می‌شود. عطای زبانها در زندگی ما تا چه حد اهمیت دارد؟ هر سه گروهی که در سطور فوق به آنها اشاره شد، معتقدند که تکلم به زبانها، یکی از نشانه‌های دریافت روح‌القدس است. عطای زبانها، توانایی تکلم به زبانی است که روح‌القدس آنرا به شخص می‌بخشد، زبانی که شخص از قبل آن را نمی‌داند (اول قرنتیان ۱۲: ۱۰، ۱۴: ۱-۵). در عهد جدید، تقریبا تمام کسانی که تعمید روح‌القدس را دریافت کردند، خدا را به زبانی پرستش کردند (مرقس ۱۶: ۱۷؛ اعمال ۲: ۴، ۱۰: ۴۶، ۱۹: ۶؛ اول قرنتیان ۱۴: ۱۸) اما در مورد اینکه این عطا برای تمام ایمانداران است یا تنها به افراد معدودی محدود می‌شود، دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
 برخی از مسیحیان بر این عقیده‌اند که خواست خدا این است که تنها تعداد اندکی از مسیحیان به زبانی خاص سخن بگویند. واقعیت انکار ناپذیر این است که مسیحیان بسیاری را می‌توان یافت که اشخاصی بسیار روحانی هستند، اما این عطا را دریافت نکرده‌اند. پولس رسول خود می‌گوید: (آیا) همه به زبانها متکلم هستند؟ (اول قرنتیان ۱۲: ۳۰۰) و منظور پولس این است که همه به  زبانها تکلم نمی‌کنند. مسیحیانی که این دیدگاه را دارند، ممکن است ایمان داشته باشند که می‌توان از خدا خواست که این عطا را به ایمانداران ببخشد، زیرا توسط این عطا می‌توان از برکات زیادی برخوردار شد. اما آنان خاطر نشان می‌سازند که در کتاب مقدس، به روشنی گفته نشده است که از همه انتظار می‌رود که به زبانها سخن بگویند.
 اما گروهی دیگر از مسیحیان هستند که معتقندند نشانه اصلی یا دلیل تعمید روح‌القدس در یک شخص، توانایی تکلم به زبانی خاص است. آنان خاطر نشان می‌سازند که پولس نیز می‌نویسد که می‌خواهد تا همه قرنتیان به زبانی دیگر تکلم کنند (اول قرنتیان ۱۴: ۵). بنابراین، این گروه از مسیحیان ایمان دارند که دو نوع عطای تکلم به زبانها وجود دارد: نوع نخست، عطای بیان پیغام خدا به جمع ایمانداران است؛ این عطا تنها به اشخاصی اندک داده می‌شود و باید همراه با ترجمه باشد (اول قرنتیان ۱۴: ۱-۵، ۱۳، ۲۶-۲۷). نوع دوم، عطایی است مخصوص برای پرستش انفرادی که به همه ایمانداران داده می‌شود (اول قرنتیان ۱۴: ۲، ۱۵-۱۷). از دیدگاه آنان، اول قرنتیان ۱۲: ۳۰ تنها به نوع اول عطای زبانها که در خدمت «دادن پیغام» به جماعت است، اشاره دارد. به عبارت دیگر، در جلسات کلیسایی، تنها به تعداد معدودی این عطا داده می‌شود تا با تکلم به زبانی خاص، پیغامی خاص را به جماعت بدهند. با وجود این، مطابق نظر این مسیحیان، همه باید قادر باشند که با زبانی دیگر و بدون وجود ترجمه، خدا را بپرستند و خطاب به او دعا کنند. (اول قرنتیان ۱۴: ۲، ۲۸)، و توسط این عطای فردی، از برکات روحانی بهره مند شود.
 گروهی دیگر از مسیحیان نیز نظری متفاوت دارند. به نظر ایشان، اگر چه خدا در زمان تعمید روح‌القدس، توانایی تکلم به زبانی خاص را به جهت پرستش انفرادی به همه می‌بخشد، اما همه از آن استفادهنمی‌کنند. برخی ممکن است چیزی در مورد این عطا ندانند، برخی دیگر نیز ممکن است بخاطر دلایلی دیگر از این عطا استفاده نکنند. این مسیحیان اعتقاد ندارند که زبانها تنها نشانه تعمید روح‌القدس است. به نظر ایشان، هر عطای روح‌القدس می‌تواند نشانه این باشد که قدرت روح‌القدس وارد زندگی ما شده است. این دیدگاه سوم، با آن دیدگاه نخست همسو است که طبق آن، از همه انتظار نمی‌رود که به زبانها تکلم کنند. در ضمن، با آن دیدگاه نیز همسو است که طبق آن، خدا می‌خواهد تا هر کس از عطای شخصی زبانها برخوردار باشد و توسط آن دعا کند و خدا را بپرستد.

قدرت روح‌القدس در کلیسا

همه مسیحیان ایمان دارند که روح‌القدس در وجود هر کسی که به عیسی ایمان آورد، حضور دارد (رومیان ۸: ۹؛ افسسیان ۴: ۳۰۰). بسیاری از مسیحیان همچنین معتقدند که ما روح‌القدس را در تعمید آب و شام خداوند به طریقی خاص دریافت می‌کنیم (اول قرنتیان ۱۰: ۲-۴، ۱۲: ۱۳؛ تیطس ۳: ۵). برخی دیگر نیز معتقدند که روح‌القدس می‌تواند به شکلی خاص و برای خدمتی خاص همچون خدمت شبانی، شماسی یا بشارت (اعمال ۶: ۶، ۱۳: ۲-۳؛ اول تیموتائوس ۴: ۱۴؛ دوم تیموتائوس ۱: ۶)، یا برای دریافت قدرت مضاعف و تشویق و دلگرم شدن عطا شود (اعمال ۴: ۳۱).
در کلیسای اولیه این باور وجود داشت که هنگامی که رهبران کلیسا به شکلی که در اعمال ۸: ۱۴-۱۷۷ توصیف شده، بر مسیحان دیگر دست می‌گذارند، آنان به طریقی خاص قدرت و عطایای روحانی را دریافت می‌کنند. کلیسای اولیه بر این باور بود که این تجربه، تجربه‌ای مجزا از ایمان آوردن و تعمید آب بود. در چندین قرن اول تاریخ کلیسا، این دیدگاه در کلیسا دیدگاه غالب بود.
 با وجود این، در طی قرون بعدی تاریخ کلیسا، بسیاری از مسیحیان قدرت خاص یا عطایای ویژه روح را به شکلی که در اول قرنتیان ۱۲: ۱۷-۱۱ توصیف شده، دیگر در زندگی شان تجربه نمی‌کردند. برای مثال، بسیاری شفای فردی بیمار را بر اثر قدرت الهی هرگز مشاهده نکردند. به تدریج برخی این نظر را مطرح کردند که خدا این قوت خاص و عطایای ویژه را منحصرا به کلیسای اولیه داده بود. در حال حاضر، برخی از مسیحیان معتقدند که بسیاری از این عطایا امروزه دیگر در کلیسا وجود ندارد. این گروه به اول قرنتیان ۱۳: ۸-۱۰ اشاره می‌کنند که در آنها پولس می‌گوید هنگامی که کامل آید، نبوت ها، زبانها و علم، نیست خواهد شد. این مسیحیان اعتقاد دارند که منظور از آمدن «کامل» تکمیل شدن متن عهد جدید است که حدود یکصد سال پس از مصلوب شدن مسیح، به شکل کامل به نگارش در آمد.
 اما بسیاری دیگر از مسیحیان بر این عقیده‌اند که امروز نیز عطایا در دسترس ما هستند؛ و علاوه بر این، ادعا می‌کنند که آنان خودشان این عطایا را تجربه کرده‌اند. آنان معتقندند که در اول قرنتیان ۱۳: ۸-۱۰، پولس به زمان آینده اشاره می‌کند، یعنی زمانیکه ما عیسی را روبرو ببینیم (اول قرنتیان ۱۳: ۱۲). آنان خاطر نشان می‌سازند که در طول کل تاریخ کلیسا، قدرت روح‌القدس و عطایای آن در زمانها و در مکانهای مختلف ظاهر شده است. در واقع از ابتدای قرن بیستم، عطایا و قدرت روح‌القدس به شکل فزاینده‌ای دیده شده است. این مسیحیان به وعده‌های بزرگی استناد می‌کنند که در مرقس ۱۶: ۱۷-۱۸، یوحنا ۱۴: ۱۲ و اعمال ۲: ۱۷-۱۸ وجود دارد و در آنها به آیات و عطایای خاصی که ویژه ایمانداران است اشاره شده است.
ما چه زمانی و چگونه این قدرت را می‌یابیم؟
 در میان مسیحیانی که معتقدند که عطایا و قدرت روح‌القدس امروزه نیز باید در کلیسا دیده شود، در مورد اینکه ما چه زمانی و چگونه می‌توانیم آنها را دریافت کنیم، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. بسیاری بر این عقیده‌اند که همان گونه که در اعمال ۱۰: ۴۴ آمده، «تعمید روح‌القدس» را همۀ ایمانداران در زمان ایمان آوردن می‌یابند: اما عطایای روح‌القدس ممکن است پس از گذشت چند سال، در زندگی مسیحیان ظاهر شود. گروهی دیگر نیز معتقدند «تعمید روح‌القدس» در زمان تعمید آب به وقوع می‌پیوندد، و در این مورد به تعمید عیسی در متی ۳: ۱۶-۱۷ و وقایع اعمال ۱۹: ۵-۶ اشاره می‌کنند که روح‌القدس مدت کوتاهی پس از تعمید آب نازل می‌شود. این دو گروه اعتقاد دارند که آیات دیگری که در اعمال رسولان در این مورد وجود دارد، استثناهایی هستند که با طریق معمولی دریافت روح‌القدس تفاوت دارند؛ به نظر ایشان، طریق معمول این که فرد تعمید روح‌القدس را معمولا به هنگام ایمان آوردن یا تعمید آب، می‌یابد. طبق نظر ایشان، از آنجا که قدرت و عطایای روح که در ابتدای زندگی مسیحی و به هنگام ایمان آوردن یا تعمید دریافت می‌شوند، ممکن است در سالهای بعدی ظاهر نشوند، ما باید دعا کنیم و از خدا بخواهیم که این عطایا را در زندگی مان ظاهر سازد.
 گروهی دیگر از مسیحیان، بر این عقیده‌اند که قسمت‌های مختلف کتاب اعمال رسولان نشان می‌دهند که قدرت و عطایا را می‌توان در هر زمانی دریافت کرد؛ اما معمولا زمان دریافت آنها را مجزا از ایمان آوردن و تعمید آب می‌دانند (اعمال ۲: ۴، ۸: ۱۷؛ اول تیموتائوس ۱: ۶). ایشان معتقدند که اگر شخص از خدا بخواهد، قدرت روح‌القدس بر او نازل خواهد شد. آنان همچنین بر این عقیده‌اند که اگر ایماندارای از رهبران کلیسا بخواهد که بر او دست بگذارند و برایش دعا کنند، این کار به دریافت این قدرت کمک می‌کند (اعمال ۸: ۱۷، ۱۹: ۶).
 در اینجا سوال دیگری مطرح می‌شود. عطای زبانها در زندگی ما تا چه حد اهمیت دارد؟ هر سه گروهی که در سطور فوق به آنها اشاره شد، معتقدند که تکلم به زبانها، یکی از نشانه‌های دریافت روح‌القدس است. عطای زبانها، تواناییتکلم به زبانی است که روح‌القدس آنرا به شخص می‌بخشد، زبانی که شخص از قبل آن را نمی‌داند (اول قرنتیان ۱۲: ۱۰، ۱۴: ۱-۵). در عهد جدید، تقریبا تمام کسانی که تعمید روح‌القدس را دریافت کردند، خدا را به زبانی پرستش کردند (مرقس ۱۶: ۱۷؛ اعمال ۲: ۴، ۱۰: ۴۶، ۱۹: ۶؛ اول قرنتیان ۱۴: ۱۸) اما در مورد اینکه این عطا برای تمام ایمانداران است یا تنها به افراد معدودی محدود می‌شود، دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
 برخی از مسیحیان بر این عقیده‌اند که خواست خدا این است که تنها تعداد اندکی از مسیحیان به زبانی خاص سخن بگویند. واقعیت انکار ناپذیر این است که مسیحیان بسیاری را می‌توان یافت که اشخاصی بسیار روحانی هستند، اما این عطا را دریافت نکرده‌اند. پولس رسول خود می‌گوید: (آیا) همه به زبانها متکلم هستند؟ (اول قرنتیان ۱۲: ۳۰۰) و منظور پولس این است که همه به  زبانها تکلم نمی‌کنند. مسیحیانی که این دیدگاه را دارند، ممکن است ایمان داشته باشند که می‌توان از خدا خواست که این عطا را به ایمانداران ببخشد، زیرا توسط این عطا می‌توان از برکات زیادی برخوردار شد. اما آنان خاطر نشان می‌سازند که در کتاب مقدس، به روشنی گفته نشده است که از همه انتظار می‌رود که به زبانها سخن بگویند.
 اما گروهی دیگر از مسیحیان هستند که معتقندند نشانه اصلی یا دلیل تعمید روح‌القدس در یک شخص، توانایی تکلم به زبانی خاص است. آنان خاطر نشان می‌سازند که پولس نیز می‌نویسد که می‌خواهد تا همه قرنتیان به زبانی دیگر تکلم کنند (اول قرنتیان ۱۴: ۵). بنابراین، این گروه از مسیحیان ایمان دارند که دو نوع عطای تکلم به زبانها وجود دارد: نوع نخست، عطای بیان پیغام خدا به جمع ایمانداران است؛ این عطا تنها به اشخاصی اندک داده می‌شود و باید همراه با ترجمه باشد (اول قرنتیان ۱۴: ۱-۵، ۱۳، ۲۶-۲۷). نوع دوم، عطایی است مخصوص برای پرستش انفرادی که به همه ایمانداران داده می‌شود (اول قرنتیان ۱۴: ۲، ۱۵-۱۷). از دیدگاه آنان، اول قرنتیان ۱۲: ۳۰ تنها به نوع اول عطای زبانها که در خدمت «دادن پیغام» به جماعت است، اشاره دارد. به عبارت دیگر، در جلسات کلیسایی، تنها به تعداد معدودی این عطا داده می‌شود تا با تکلم به زبانی خاص، پیغامی خاص را به جماعت بدهند. با وجود این، مطابق نظر این مسیحیان، همه باید قادر باشند که با زبانی دیگر و بدون وجود ترجمه، خدا را بپرستند و خطاب به او دعا کنند. (اول قرنتیان ۱۴: ۲، ۲۸)، و توسط این عطای فردی، از برکات روحانی بهره مند شود.
 گروهی دیگر از مسیحیان نیز نظری متفاوت دارند. به نظر ایشان، اگر چه خدا در زمان تعمید روح‌القدس، توانایی تکلم به زبانی خاص را به جهت پرستش انفرادی به همه می‌بخشد، اما همه از آن استفاده نمی‌کنند. برخی ممکن است چیزی در مورد این عطا ندانند، برخی دیگر نیز ممکن است بخاطر دلایلی دیگر از این عطا استفاده نکنند. این مسیحیان اعتقاد ندارند که زبانها تنها نشانه تعمید روح‌القدس است. به نظر ایشان، هر عطای روح‌القدس می‌تواند نشانه این باشد که قدرت روح‌القدس وارد زندگی ما شده است. این دیدگاه سوم، با آن دیدگاه نخست همسو است که طبق آن، از همه انتظار نمی‌رود که به زبانها تکلم کنند. در ضمن، با آن دیدگاه نیز همسو است که طبق آن، خدا می‌خواهد تا هر کس از عطای شخصی زبانها برخوردار باشد و توسط آن خداوند را بپرستد.

تجارب مربوط به قدرت روح‌القدس

کتاب مقدس به روشنی تعلیم می‌دهد که روح‌القدس در درون همه ایمانداران ساکن است (رومیان ۸: ۹؛ اول قرنتیان ۶: ۱۹۹؛ غلاطیان ۴: ۶)، اما او می‌تواند به اشکال مختلف در زندگی ایمانداران مختلف عمل کند. یحیای تعمید هنده، از زمانی که در رحم مادرش بود، پر از روح‌القدس بود (لوقا ۱: ۱۵، ۴۱: ۴۴). پس از تعمید در آب، روح‌القدس به شکل کبوتری بر او نازل شد (مرقس ۱: ۱۰؛ یوحنا ۱: ۳۲-۳۳). عیسی در طول خدمت خویش بر زمین، به شاگردانش قدرت و اقتدار داد تا بیماریها را شفا دهند و دیوها را اخراج کنند. این قدرت را هم به دوازده شاگرد اصلی خود و هم به هفتاد و دو شاگرد دیگر داد (لوقا ۹: ۱-۲، ۱۰: ۱، ۹، ۱۷-۱۹). او بعد‌ها وعده داد که روح‌القدس نه تنها با آنها بلکه در آنها خواهد بود (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷). پیش از روز پنطیکاست، عیسی بر شاگردان خود دمید و فرمود: «روح‌القدس را بیابید» (یوحنا ۲۰: ۲۲). اما او به همان شاگردان فرمود که منتظر روح‌القدس باشند، یعنی منتظر تعمید روح‌القدس، که با قدرت بر ایشان نازل خواهد شد (لوقا ۲۴: ۴۹؛ اعمال ۱: ۴). در باب دوم کتاب اعمال رسولان، آنان روح‌القدس را دریافت کردند تا از قوت و عطایا برخوردار شوند؛ این رخداد را می‌توان آغاز دوران خدمت کلیسا دانست. شاگردان همه جا موعظه می‌کردند، توبه کنندگان را شاگرد مسیح می‌ساختند، ایشان را با آب تعمید می‌دادند، و تشویقشان می‌کردند که روح‌القدس را دریافت کنند تا قدرت یافته، از عطایای خاص او بهره مند شوند (اعمال ۸: ۱۴-۱۷، ۹: ۱۷، ۱۹: ۱-۶، اول قرنتیان ۱۲: ۸-۱۰).
 در زبان یونانی، واژه‌های بسیاری برای توصیف تجربه تعمید روح‌القدس به کار رفته است. ما قبلا اصطلاحات «تعمید با روح‌القدس» (اعمال ۱: ۵، ۱۱: ۱۶)، «قوت یافتن» (اعمال ۱: ۸) و «نازل شدن» روح‌القدس (اعمال ۱: ۸، ۸: ۱۶، ۱۰: ۴۴، ۱۱: ۱۵، ۱۹: ۶) را برسی کردیم. در عهد جدید، اصطلاحات «پر شدن از روح‌القدس» (اعمال ۲: ۴، ۴: ۳۱ ۹: ۱۷)، «افاضه شدن روح‌القدس» (اعمال ۱۰: ۴۵)، و «یافتن روح‌القدس» (اعمال ۸: ۱۵، ۱۰: ۴۷، ۱۹: ۲) نیز به کار گرفته شده است.به این موضوع توجه داشته باشید که همان شاگردانی که در لوقا ۹: ۱-۲، ۱۰: ۹، ۱۷-۱۹ قوت و عطایا را یافتند و مجددا در یوحنا ۲۰: ۲۲ روح‌القدس را دریافت کردند، بار دیگر در اعمال باب دوم روح‌القدس را یافتند (به اعمال ۱۰: ۴۷ مراجعه کنید). همان شاگردانی که در اعمال ۳: ۴ «پر از» روح‌القدس شدند، باز در اعمال ۴: ۳۱ «پر از» روح‌القدس گشتند. می‌توان مشاهده کرد که به تجارب مختلف می‌توان نام واحدی را اطلاق کرد و به یک تجربه واحد می‌توان دو یا سه نام مختلف داد.
 علاوه بر این، همان تجربه واحد در کتاب اعمال رسولان، در زمانهای مختلف و به طرق مختلف به وقوع می‌پیوندد. این تجربه گاه ۱) پس از ایمان آوردن و پس از دریافت روح‌القدس که قبلا به شکلی به فرد داده شده، رخ می‌دهد (یوحنا ۲۰: ۲۲؛ اعمال ۲: ۴، ۴: ۳۱)؛ ۲) گاه پس از ایمان آوردن و چند روز پس از تعمید آب به وقوع می‌پیوندد (اعمال ۸: ۹-۱۷)؛ ۳) بعضی اوقات به هنگام ایمان آوردن و پیش از تعمید آب به وقوع می‌پیوندد (اعمال ۱۰: ۴۴-۴۸)؛ ۴) گاهی نیز پس از ایمان آوردن و چند دقیقه پس از تعمید آب رخ می‌دهد (اعمال ۱۹: ۱-۶). برای برخی، روح‌القدس هنگامی نازل می‌شود که بر ایشان دست نهاده شود (اعمال ۸: ۱۷، ۹: ۱۷، ۱۹: ۶؛ دوم تیموتاوس ۱: ۶)؛ و برای برخی دیگر، نزول روح‌القدس بدون نهادن دست بر ایشان صورت می‌گیرد (اعمال ۲: ۴، ۴: ۳۱، ۱۰: ۴۴).
 بنابراین، با بررسی این آیات، در می‌یابیم که روح‌القدس می‌تواند به اشکال مختلف بر یک ایماندار نازل شود و به طرق مختلف در وی کار کند. روح‌القدس در نحوۀ عمل کردن مختار است، و انسان نمی‌تواند قوانین مورد علاقه خود را بر او تحمیل کند. موضوع اصلی این است که آیا قدرت روح‌القدس به شکل آشکار در زندگی مان دیده می‌شود یا نه. ما باید دعا کنیم که این قدرت به شکلی در زندگی مان دیده شود (اعمال ۸: ۱۴-۱۷، ۹: ۱۷). روح‌القدس به هر طریقی عمل کند، ما باید خدا را بخاطر عملکردش شکر کنیم

تعمید روح‌القدس چیست؟

نخستین اشاره به تعمید روح‌القدس در عهد جدید، مربوط به یحیای تعمید دهنده می‌گردد (متی ۳: ۱۱؛ مرقس ۱: ۸؛ لوقا ۳: ۱۶۶). یحیی گفت که تعمید او، به آب است، اما مسیح موعود ایمانداران را به روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد. در مورد تعمید آب، شبان کلیسا شخص ایماندار را به آب تعمید می‌دهد؛ اما در مورد تعمید روح‌القدس، خود عیسی شخص ایماندار را به روح‌القدس تعمید می‌دهد. عیسی خودش اصطلاح تعمید روح‌القدس را به کار می‌برد و بین تعمید یحیی با آب و تعمید روح‌القدس تمایز قائل می‌شود. عیسی همچنین تعمید با روح‌القدس را تجربه‌ای می‌داند که به هنگام وقوع آن، روح‌القدس بر شاگردانش نازل می‌شود و آنان قوت می‌یابند (اعمال ۱: ۸). در اعمال ۱: ۴ و لوقا ۲۴: ۴۹، عیسی به شاگردانش می‌فرماید که منتظر یافتن این قدرت باشند.
شاگردان منتظر دریافت این تجربه ماندند و در روز پنطیکاست تعمید روح‌القدس را یافتند (اعمال ۲: ۱-۴۴). آنان با قدرتی که روح‌القدس بدیشان بخشید، شروع به تکلم به زبانهای دیگر کردند. بعدها شاهد آن هستیم که عطایای روح‌القدس توسط رسولان و شماسان در کلیسای اولیه به کار گرفته می‌شود (اعمال باب‌های ۳-۹۹). در عهد جدید به اشخاصی اشاره شده که از سوی روح‌القدس عطایای خاص و قدرت می‌یافتند (اول قرنتیان باب‌های ۱۲-۱۴؛ دوم قرنتیان ۱۲: ۱۲؛ اول تیموتائوس ۴: ۱۴؛ دوم تیموتائوس ۱: ۶).
 سوال این است که آیا امروزه ما می‌توانیم از قدرت روح‌القدس و عطایای خاص او بهر مند شویم؟ و اگر می‌توانیم از آنها بهره مند شویم، چه زمانی و چگونه می‌توانیم آنها را بیابیم؟

تعمید روح‌القدس آیات اصلی

آیات اصلی
مرقس ۱: ۸-... او (یعنی عیسی) شما را به روح‌القدس تعمید خواهد داد.
لوقا ۲۴: ۴۹-... پس شما در شهر اورشلیم بماند تا وقتی که به قوت از اعلی آراسته شوید.
یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷- و من از پدر سوال می‌کنم و تسلی دهند ه‌ای دیگر به شما عطا خواهد کرد.
یوحنا ۲۰: ۲۲ -... عیسی دمید و به ایشان گفت: «روح‌القدس را بیابید.»
اعمال ۱: ۵-... شما بعد از اندک ایامی به روح‌القدس تعمید خواهید یافت.
اعمال ۱: ۸-... لیکن چون روح‌القدس بر شما می‌اید، قوت خواهید یافت.
اعمال ۲: ۱-۴- و همه از روح‌القدس پر گشته، به زبانهای مختلف.... به سخن گفتن شروع کردند.
اعمال ۲: ۳۸-۳۹- پطرس بدیشان گفت:... و عطای روح‌القدس را خواهید یافت.
اعمال ۸: ۱۴-۱۷- پطرس و یوحنا... دستها بر ایشان (سامریها) گذارده، روح‌القدس را یافتند.
اعمال ۱۰: ۴۴-۴۸-... روح‌القدس بر همه آنانی که کلام را شنیدند، نازل شد.... بر امتها نیز عطای روح‌القدس افاضه شد.
اعمال ۱۹: ۱-۶- و چون پولس دست بر ایشان نهاد، روح‌القدس بر ایشان (افسسیان) نازل شد و به زبانها متکلم گشته، نبوت کردند.
اول قرنتیان ۱۲: ۷-۱۱۱- ولی هر کس را ظهور روح به جهت منفعت عطا می‌شود. یکی را به وساطت روح، کلام حکمت داده می‌شود و دیگری را کلام علم... و یکی را ایمان... دیگری را نعمت‌های شفا دادن... یکی را قوت معجزات... دیگری را نبوت... یکی را تمیز ارواح... دیگری را اقسام زبانها و دیگری را ترجمه زبانها.

جلال یعنی چه؟

جلال خداوند شامل کمال او، تعالی و رفعت او، و نیکویی و احسان او می‌شود. جلال خداوند چنان مهیب و در هم شکننده است که مخلوق بشری نمی‌تواند مستقیما نگاه خود را به خداوند دوخته و زنده بماند.
به هر حال خداوند جلال و عظمت خود را به طریق گوناگون بر ما مکشوف ساخته است. جلال خداوند به شکل ابر و آتش در کوه سینا مستقر شد (خروج ۲۴: ۱۵-۱۷). خداوند به موسی اجازه داد تا جلالش را به شکل احسان او ببیند (خروج ۳۳: ۱۸)؛ احسان خداوند شامل محبت، رحمت و عدالت وی است. اینها صفات خداوند هستند که می‌تواند رؤیت و تجربه شود. سرانجام در هنگامی که خیمه مقدّس و معبد را تقدیس می‌کردند، جلال خداوند یعنی حضور خداوند آنجا را پُر ساخت (خروج ۴۰: ۳۴-۳۵؛ اول پادشاهان ۸: ۱۰-۱۱).

با شکوه ترین طریقی که خداوند جلال خود را بر بشر متجلی ساخت فرستادن پسر خود بود تا در میان ما زندگی کند. و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر (یوحنا ۱: ۱۴).

تقدیس

 تقدیس چیست؟ به طور خلاصه، یعنی شبیه شدن به مسیح. نتیجۀ تقدیس، به ظهور رسیدن محبت و دیگر ثمرات روح است (اول قرنتیان ۱۳: ۱-۱۳؛ غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳). تقدیس از یک سو به معنی جدا شدن از گناه و جهان است، و از سوی دیگر، جدا شدن برای خدا، به گونه‌ای که تمامی تواناییها و قابلیت‌های ما وقف خدا گردد.
خدا به طوری به ما می‌نگرد که گویی کاملا مقدس هستیم (عبرانیان ۱۰: ۱۰۰). اما ما در زندگی خود، مشاهده می‌کنیم که کاملا مقدس نیستیم. چگونه می‌توان این تناقض را توضیح داد؟ در کتاب مقدس دو معنی برای تقدس ذکر شده است. در معنی نخست، خدا به عنوان داور، ما را مقدس یا بی عیب به شمار می‌آورد. در واقع، عیسی مسیح تقدس ما است (اول قرنتیان ۱: ۳۰)، و ما «مقدسین» خوانده شده‌ایم (افسسیان ۱: ۱؛ فیلپیان ۱: ۱).
 اما معنی دوم تقدس در کتاب مقدس، آن میزان واقعی از تقدس است که در زندگی و تجربۀ ما به چشم می‌خورد. آیا هنگامی که به زندگی خود می‌نگریم، تقدس کامل را مشاهده می‌کنیم؟ نه، ما چنین چیزی را مشاهده نمی‌کنیم. شخص ایماندار هنگامی که از نجات بهره مند می‌گردد، عادل به حساب می‌آید، اما هنوز مرتکب گناهانی می‌شود و نیاز دارد تا مقدس گردد. کار دائمی روح‌القدس همانا تقدس کردن ما است تا در زندگی روزمره خود حقیقتا مقدس شویم (دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳؛ اول پطرس ۱: ۲). خدا ما را فرا می‌خواند تا زندگی مقدسی داشته باشیم (افسسیان ۱: ۴؛ اول تسالونیکیان ۴: ۳-۷؛ اول پطرس ۱: ۱۵-۱۶)؛ خداوند عیسی نیز به ما حکم کرده است که مقدس یا کامل باشیم (متی ۵: ۴۸). اما در عمل، این روح‌القدس است که ما را تقدیس کرده، مقدس می‌سازد.
تقدس در بطن نجات ما نهفته است (دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳). بدون تقدس ما نمی‌توانیم خدا را ببینیم (عبرانیان ۱۲: ۱۴۴). تقدس خصوصیتی نیست که برای نجات یافتن باید دارا باشیم، بلکه خصوصیتی است که به دنبال نجات پدید می‌آید (رومیان ۶: ۲۲). ما تنها توسط تلاشهای خویش نمی‌توانیم مقدس شویم و روح‌القدس باید در این زمینه به ما کمک کند. توسط روح‌القدس است که ما گناهان طبیعت گناه آلود خود را نابود می‌سازیم (رومیان ۸: ۱۳). پولس مسیحیان غلاطیه را سرزنش کرد زیرا ایشان زندگی مسیحی خود را با پذیرفتن نجات بعنوان عطای مجانی خدا آغاز کرده بودند، اما بعد از مدتی، برای کامل یا مقدس شدن بار دیگر به تلاشهای انسانی متوسل شده بودند (به غلاطیان ۳: ۳ و مقالۀ عمومی: «طریق نجات» مراجعه کنید).
 تنها توسط روح‌القدس است که می‌توانیم مقدس شویم. اما این سخن بدین معنی نیست که ما در این فرایند سهمی نداریم. سهم ما این است که تادیب خدا را بپذیریم (عبرانیان ۱۲: ۹-۱۱)؛ بدنهای خود را در تقدس تربیت کنیم (اول قرنتیان ۹: ۲۴-۲۷؛ اول تیموتائوس ۴: ۷)؛ هر گناهی را از جسم و روحمان دور سازیم (دوم قرنتیان ۷: ۱؛ عبرانیان ۱۲: ۱-۲)؛ کتاب مقدس را مطالعه کنیم (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶)؛ آیات آن را حفظ نماییم (مزمور ۱۱۹: ۱۱، دوم پطرس ۱: ۴) و آنگاه به کلام خدا اجازه دهیم که رفتارمان را تغییر دهد. ما می‌توانیم از رهبرانی که خدا برای ما تعیین کرده کمک بگیریم (افسسیان ۴: ۱۱-۱۳). علاوه بر همه اینها، باید در دعا، از خدا طلب کمک نماییم (کولسیان ۱: ۹-۱۰؛ تسالونیکیان ۳: ۱۲-۱۳؛ ۵: ۲۳)، چرا که در غیر این صورت شکست خواهیم خورد.
 دسته‌ای از مسیحیان اعتقاد دارند که تقدیس، مرحلۀ خاص و مجزایی است. آنان بر این عقیده‌اند که پس از دعای بسیار و طلبیدن روی خدا، می‌توانیم تقدس را طی تجربه‌ای خاص دریافت کنیم و می‌توانیم با اطمینان بدانیم که آن را یافته‌ایم. آنان این تجربه تقدیس را «عمل ثانوی فیض» می‌نامند (عمل نخست فیض منجر به نجات ما می‌شود). این گروه از مسیحیان تعلیم می‌دهند که نجات نخستین ما باعث می‌شود تا ما تولد تازه بیابیم و از دنیا جدا شویم (اول یوحنا ۵: ۴) و روح‌القدس در ما ساکن گردد (رومیان ۸: ۹). در این مرحله ما در مسیح اطفال هستیم (اول قرنتیان ۳: ۱). اما «عمل ثانوی فیض» که گاهی «برکت ثانوی» نیز خوانده می‌شود، منجر به تقدیس ما و جدا شدن ما از خویشتن (غلاطیان ۲: ۲۰) و پر شدن از روح‌القدس می‌شود (افسسیان ۵: ۱۸). پس از آن ما کامل می‌شویم (افسسیان ۴: ۱۳) و محبت خدا در ما کامل می‌گردد (اول یوحنا ۴: ۱۲، ۱۷). بسیاری از این مسیحیان معتقدند که ما می‌توانیم کاملا مقدس باشیم به گونه‌ای که چه آگاهانه و چه نا آگاهانه، دیگر مرتکب گناه نخواهیم شد (اول یوحنا ۳: ۹). آنان بر این عقیده‌اند که بخش پایانی باب هفتم از رساله رومیان، تصویری از مسیحی نابالغ و ناکامل ترسیم می‌کند؛ در حالی که باب هشتم رومیان، تصویری از یک مسیحی بالغ و کامل به دست می‌دهد که از تجربه «برکت ثانوی» بهره مند شده است. آنان بر پری روح‌القدس در اعمال ۲: ۴ و ۹: ۱۷ به عنوان نمونه‌های از این تجربۀ تقدس اشاره می‌کنند
 ما اکثر مسیحیان اعتقاد داریم که تقدیس فرایندی است تدریجی که مستلزم گذشت زمان می‌باشد و حتی تا هنگام مرگمان نیز ادامه دارد. ایشان به وجود تجربه‌ای مجزا برای تقدیس باور ندارند. آنان به آیاتی اشاره می‌کنند که می‌گویند ما در حال مقدس شدن می‌باشیم (غلاطیان ۳: ۳؛ عبرانیان ۱۰: ۱۴، ۱۲: ۱۰-۱۱)؛ یا آیاتی که می‌گویند ما هنوز در حال رسیدن به هدفیم و پیوسته باید علیه گناه مبارزه نماییم (عبرانیان ۱۲: ۱-۴). بسیاری از آیات عهد جدید حاکی از آنند که یک مسیحی باید بدن خود را «ریاضت» دهد، خود را به عنوان «قربانی» زنده تقدیم خدا کند، در مسابقه «بدود» یا «بجنگد». وجود آیاتی از این دست، نشانگر این است که ما هنوز کاملا مقدس نشده‌ایم. خود پولس رسول می‌فرماید که هنوز کامل نشده است، اما برای کاملیت همچنان تلاش می‌کند (فیلپیان ۳: ۱۲-۱۴)، گر چه او خود را جزو اشخاص کامل می‌داند (فیلپیان ۳: ۱۵). برخی به اول یوحنا ۱: ۸ اشاره می‌کنند که می‌فرماید اگر ادعا کنیم که بی گناه هستیم، گفتار ما بر صداقت استوار نیست. هر قدر در مسیح «کامل تر» و «بالغتر» می‌شویم، بیشتر به نقض و گناهکار بودن خود پی می‌بریم. پولس رسول در پایان زندگی خود را بزرگترین گناهکاران می‌داند (اول تیموتائوس ۱: ۱۵). مسیحیانی که این دیدگاه دوم را می‌پذیرند، معمولا معتقندند که بخش پایانی باب هفتم رومیان، به پیکار هر روزۀ یک مسیحی اشاره دارد. آنان بر این عقیده‌اند که یک مسیحی می‌تواند به تدریج از حیات پیروزمندانه‌ای که در باب هشتم رومیان ذکر شده، بهره مند شود و به شکل فزاینده‌ای آن را تجربه کند، اما در این جهان، جنگ او علیه طبیعت گناه آلود قدیمی، هرگز به طور کامل پایان نخواهد پذیرفت.
 هر مسیحی تجربه‌ای متفاوت دارد. بسیاری از مسیحیان می‌گویند که «برکت ثانوی» یا پری مخصوص روح‌القدس را دریافت کرده‌اند. بعضی از مسیحیان دوره‌های ناگهانی تقدیس فزاینده را علاوه بر تجربۀ تدریجی تقدیس تجربه کرده‌اند. خدا در زندگی اشخاص مختلف به طرق گوناگون عمل می‌کند. ما نباید بر اساس تجر به‌های خاص خودمان، برای عملکرد روح‌القدس محدودیت قائل شویم.
 ما در مورد تجربۀ تقدیس هر باوری هم داشته باشیم، مسئولیت مان مشخص است: «به ما حکم شده است که مقدس باشیم. پولس رسول می‌نویسد: ... در هر سیرت مقدس باشید (اول پطرس ۱: ۱۵). در پی سلامتی با همه بکوشید و تقدسی که به غیر از آن هیچ کس خداوند را نخواهد دید (عبرانیان ۱۲: ۱۴۴).

عید پِسَح یا فصح چیست؟

عید پِسَح هر ساله به یادگاری رهایی یهودیان (اسرائیلیها) از اسارت در مصر جشن گرفته می‏شد.
این عید برای مدت یک هفته بطول می‏ کشید و اسرائیلیها در طی آن فقط باید نان فطیر می ‏خوردند.
از اینرو عید پِسَح، عید فطیر نیز نامیده می‏شد.
بره پِسَح باید در اولین روز عید قربانی می‏شد و خوراک پِسَح خورده می‏شد (خروج ۱۲: ۱۴-۱۷؛ لاویان ۲۳: ۴-۸).
واژه ”‏پِسَح“ به معنی ”‏گذر کردن“ است.
در آخرین شبی که اسرائیلیها در مصر بودند، خداوند بر آن شد تا تمامی نخست زادگان موجودات زنده در مصر را به هلاکت برساند، زیرا فرعون حکمران مصریها از آزاد ساختن اسرائیلیها برای ترک مصر امتناع کرده بود.
اما خداوند اول به اسرائیلیها فرمان داد تا بره‏ای را قربانی کرده و مقداری از خون آنرا بر چهار چوب درب منازل خود بمالند.
و زمانی که فرشته هلاک کننده بیاید و خون را ببیند، خواهد دانست که نباید نخست زادگان این خانه‏ ها ‏را هلاک سازد (خروج ۱۲: ۱-۱۴، ۲۱-۳۰؛ عبرانیان ۱۱: ۲۸).

به همین شکل مسیح نیز همانند یک بره پِسَح است (اول قرنتیان ۵: ۷).
از طریق خون مسیح یعنی مرگ وی بر صلیب ما از اسارت گناه و مرگ آزاد شده‏ایم. ‏
از اینرو کاملا بجا بود که خود مسیح درست در هنگام عید پِسَح قربانی شود (مرقس ۱۴: ۱، ۱۲).
مسیحیان عید پِسَح یهودیان را جشن نمی‏گیرند یعنی مراسم نان فطیر را برگزار نمی ‏کنند.
اما مسیحیان در عوض آن، مرگ و رستاخیز مسیح را جشن می‏گیرند.
روز مرگ عیسی مسیح به نام جمعة‏الصلیب و روز رستاخیز وی از مردگان به نام عید پاک، جشن گرفته می‏ شود.

کدام روش تعمید صحیح است؟

 سه روش عمده برای تعمید وجود دارد که عبارتند از: غوطه‌ور ساختن در آب، پاشیدن قطرات آب، و ریختن آب. در بسیاری از کلیساها، داوطلبان را با پاشیدن قطرات آب یا ریختن آن روی سرشان، تعمید می‌دهند. در مورد تعمید کودکان، معمولا از دو روش فوق استفاده می‌شود، اگر چه در گذشته کودکان را نیز در آب غوطه‌ور می‌ساختند. برای بزرگسالان، هر سه روش بکار گرفته می‌شود. معمولا افراد زمین گیر و بیمار، یا اشخاصی را که در مناطق بد آب و هوا زندگی می‌کنند (مثل بیابانها و قطب شمال)، توسط غوطه‌ور کردن تعمید نمی‌دهند. به هر حال، از دوران کلیسای اولیه تا کنون، هر سه روش در زمانها و مکانهای مختلف بکار گرفته شده است.
 خود کتاب مقدس دقیقا نمی‌گوید که تعمید چگونه باید صورت گیرد. در زمان نگارش عهد جدید، تعمید معمولا در رودخانه‌ها (مرقس ۱: ۵)، یا مکانهایی که آب فراوان بود (یوحنا ۳: ۲۳)، انجام می‌شد. تعمید به شکل غوطه‌ور شدن در چنین مکانهایی به سهولت انجام می‌شد و احتمالا متداولترین شکل تعمید بود. اما گاهی تعمید به شکل غوطه‌ور شدن بسیار مشکل می‌شد. برای مثال، شخص حبشی در صحرا تعمید گرفت (اعمال ۸: ۳۶-۳۸). زندانبان زندان فلیپی و خانواده‌اش به هنگام نیمه شب و در فاصله زمانی که زخمهای رسولان را می‌شستند و غذا می‌خوردند، تعمید گرفتند (اعمال ۱۶: ۳۳). و در روز پنطیکاست نیز سه هزار نفری که ایمان آورده بودند، با هم تعمید گرفتند (اعمال ۲: ۴۱). بسیاری از علمای الهی معتقدند در این موقعیت‌ها به خاطر وجود این قبیل مشکلات، تعمید به شکل ریختن آب یا پاشیدن آن، صورت گرفته است.
 واژۀ یونانی که برای تعمید بکار رفته، معانی متعددی دارد. کلی ترین معنی آن «غوطه‌ور شدن» است. غوطه‌ور شدن در آب، نمادی است روشن برای نشان دادن مرگ و مدفون شدن ما با مسیح (رومیان ۶: ۳-۴). به همین جهت، بسیاری از کلیساها داوطلبان را تنها با غوطه‌ور ساختن در آب تعمید می‌دهند. با وجود این، «غوطه‌ور شدن» تنها معنی واژۀ تعمید نیست. در مرقس ۷: ۳-۴، به آیین شستشو و طهارت یهودیان اشاره شده است؛ کلمه یونانی که در این آیات بکار رفته، همان کلمه‌ای است که در مورد تعمید نیز بکار برده شده و به معنی «پاشیدن» نیز هست (به لوقا ۱۱: ۳۸-۳۹ مراجعه کنید). «تعمید روح‌القدس» (اعمال ۱: ۵) که امتها نیز آن را یافتند، در معنی «ریخته شدن» روح نیز بکار رفته است (اعمال ۲: ۱۷-۱۸، ۱۰: ۴۴-۴۵). همچنین آمده که ما باید «دلهای خود را از ضمیر بد پاشیده» و نزدیک بیاییم (حزقیال ۳۶: ۲۵؛ عبرانیان ۱۰: ۲۲۲)، که به نظر بسیاری از مسیحیان، این آیه به تعمید آب اشاره دارد. بنابراین، بسیاری از کلیساها داوطلبان را توسط پاشیدن یا ریختن آب بر آنها تعمید می‌دهند.خلاصه
در این مقاله، سه سوال مهم در مورد تعمید مورد بحث و بررسی قرار گرفت: ۱۱) معنی تعمید چیست؟ آیا تعمید وسیله دریافت فیض است یا صرفا یک نماد است؟ ۲) آیا کودکان را نیز می‌توان تعمید داد یا اینکه فقط اشخاص بالغ و بزرگسالان می‌توانند تعمید گیرند؟ ۳) آیا هر سه شکل به کارگیری آب در آیین تعمید معتبر است یا فقط شکل غوطه‌ور شدن از اعتبار برخوردار است؟ تنها با مطالعه قسمتهایی از کتاب مقدس که به این موضوعات مربوط می‌شوند، می‌توانیم به این سوالات پاسخ بدهیم. و به هر پاسخی که دست بیابیم، نباید مسیحیان دیگر را، چون به پاسخی دیگر دست یافته اند، داوری یا محکوم کنیم. کتاب مقدس به این سوالات پاسخی مشخص و قطعی نمی‌دهد. باور ما در مورد تعمید، نباید ما را از دیگر خواهران و برادرانی که مسیح در راهشان جان سپرد، جدا سازد. یک جسد هست و یک روح، چنانکه نیز دعوت شده‌اید – یک خداوند، یک ایمان، یک تعمید، یک خدا و پدر همه که فوق و در میان همه و در همه شما است (افسسیان ۴: ۴-۶۶).

Friday, October 5, 2018

چرا باید تعمید آب بیابیم؟

خداوند عیسی به ما حکم کرد که ایمانداران جدید را تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹۹). تقریبا در تمامی فرهنگها و کشورها، تعمید آب به عنوان نشانه ترک نمودن مذهب قدیمی و گرویدن به مسیحیت تلقی می‌شود. این اقدام یکی از گامهای مقدماتی نجات محسوب می‌شود (اعمال ۲: ۳۸). عیسی نیز وعده نجات را با تعمید مرتبط می‌سازد (مرقس ۱۶: ۱۶). در تاریخ کلیسا، نظرات متفاوتی در مورد رابطه تعمید و نجات مطرح شده است.
برخی از مسیحیان بر این عقیده‌اند که تعمید یکی از «ابزار فیض» است، یعنی یکی از طرقی است که فیض خدا به ما بخشیده می‌شود. مهم ترین ابزار فیض، کلام خدا است (رومیان ۱۰: ۱۷؛ اول پطرس ۱: ۲۳۳). این دسته از مسیحیان بر این عقیده‌اند که فیض خدا از طریق تعمید آب نیز شامل حال ما می‌شود. حتی در تعمید آب نیز عامل مهم، کلام مکتوب خدا است (افسسیان ۵: ۲۶). این مسیحیان معتقدند که ما در تعمید، هم دارای نشانۀ مرئی هستیم (آب)، و هم دارای عطایی درونی و روحانی (اتحاد با مرگ و قیام مسیح، بخشایش گناهان و عضویت در کلیسا توسط روح‌القدس). این مسیحیان بر این اعتقادند که در تعمیدی که بر اساس ایمان انجام می‌شود، زندگی ما حقیقتا با مسیح مدفون می‌شود و با او قیام می‌یابیم (رومیان ۶: ۳-۴؛ کولسیان ۲: ۱۲)، و مسیح را در بر می‌گیریم (غلاطیان ۳: ۲۷). بر اساس کلام پطرس در اعمال ۲: ۳۸ که می‌گوید به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید، این مسیحیان بر این عقیده‌اند که توسط تعمید آب، ما به شکلی خاص آمرزش گناهان را می‌یابیم. در اول پطرس ۳: ۲۱۱ پطرس در مورد آن تعمیدی می‌نویسد که اکنون ما را نجات می‌بخشد... بواسطۀ برخاستن عیسی مسیح. پطرس می‌فرماید که این تعمید، دور کردن کثافت جسم نیست، بلکه شستشوی روحانی است که نتیجه آن، ضمیر صالح است. به این ترتیب، این دسته از مسیحیان معتقدند که در تعمید، گناهان ما عملا «شسته» می‌شود و ضمایر یا وجدانهای ما حقیقتا پاک می‌گردد (اعمال ۲۲: ۱۶؛ افسسیان ۵: ۲۶۶؛ تیطس ۳: ۵؛ عبرانیان ۱۰: ۲۲). از دیدگاه آنان، تعمید عملا ختنۀ روحانی ما و به معنی بیرون کردن بدن جسمانی است (کولسیان ۲: ۱۱-۱۲۲). عیسی فرمود... اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود (یوحنا ۳: ۵۵). این مسیحیان  معتقدند که واژۀ «آب» در این آیه، به تعمید آب اشاره می‌کند، آب به تنهایی هیچ اثری ندارد، اما در آیین تعمید، آب وقتی آنگونه که خدا حکم کرده است، به همراه کلام مورد استفاده قرار می‌گیرد (مرقس ۱۶: ۱۶؛ افسسیان ۵: ۲۶)، موثر واقع می‌شود. در تعمید، خدا فیض خود را به انسان عطا می‌کند، اما این فیض باید با ایمان دریافت شود. بدون ایمان به کلام وعدۀ خدا، ما هیچ بهره‌ای نمی‌بریم. تعمید آب به خودی خود ایمان ما را به کلام وعده خدا تقویت می‌کند.
 بسیاری از مسیحیان این نظر را نمی‌پذیرند که فیضی خاص در تعمید آب وجود دارد. در کتاب مقدس آیات زیادی وجود دارند که تنها ایمان به عیسی (یوحنا ۱: ۱۲، ۳: ۱۶؛ رومیان ۱۰: ۹-۱۰) یا ایمان به کلام خدا را (رومیان ۱: ۱۶، ۱۰: ۱۷؛ اول پطرس ۱: ۲۳) طریق دریافت برکات الهی می‌دانند. این مسیحیان بر این عقیده‌اند که کلام خدا تنها «ابزار فیض» است. طبق نظر آنان، شنیدن کلام خدا و ایمان داشتن به عیسی، تنها ابزاری است که ما برای نجات یافتن نیاز داریم. این مسیحیان معتقدند که تعمید آب صرفا نشانه یا نمادی است از اتفاقی که به هنگام ایمان آوردن در ما رخ می‌دهد. از نظر آنان، تعمید حقیقتا ما را پاک نمی‌سازد یا به طریقی خاص آمرزش گناهان را برای ما به ارمغان نمی‌آورد، بلکه فقط نمادی است از مرگ ما با مسیح، در برگرفتن او، و ختنه شدن ما توسط او (رومیان ۶: ۳-۵؛ غلاطیان ۳: ۲۷؛ کولسیان ۲: ۱۱-۱۲). تعمید از نظر ایشان صرفا نشانه‌ای است ظاهری از آن اتفاقی که در هنگام ایمان آوردن، در ما به وقوع می‌پیوندد. برخی معتقدند که مولود شدن از آب در یوحنا ۳: ۵، به تولد جسمی اشاره دارد. برخی دیگر بر این عقیده‌اند که آب به کلام خدا اشاره می‌کند. برخی از این مسیحیان همچنین می‌گویند که تعمید شهادتی است که فرد در  مورد ایمان خود به جهان می‌دهد. بنابراین، باید در حضور جمع انجام شود، نه در خلوت. برخی از این مسیحیان بر این عقیده‌اند که همانگونه که ختنه در عهد عتیق نشانه‌ای از عهد خدا با یهودیان بود، تعمید نیز نشانه‌ای از عهد خدا با قوم خویش می‌باشد. آنان در تایید این مدعا، به کولسیان ۲: ۱۱-۱۳ استناد می‌کنند.
 در مورد معنی تعمید، برخی از مسیحیان دیدگاه نخست را می‌پذیرند و برخی دیدگاه دوم را. همه آنان نیز ایمان دارند که از تعلیم کتاب مقدس پیروی می‌کنند. ما هر دیدگاهی را هم که بپذیریم، نباید دیگران را که دیدگاه دیگری دارند، داوری کرده، محکوم نماییم.
 در ارتباط با این موضوع، سوالات متعددی در باب ضرورت و لازم الاجرا بودن تعمید مطرح می‌شود. نخستین سوال این است: اگر ایمانداری بدون تعمید بمیرد، چهاتفاقی می‌افتد؟ کتاب مقدس پاسخی قطعی به ما نمی‌دهد. تقریبا تمامی مسیحیان در این مورد متفق القولند که چنین شخصی نجات می‌یابد. مطابق مرقس ۱۶: ۱۶، آنچه باعث محکومیت است، ایمان نیاوردن است، نه تعمید نگرفتن. شخص مجرمی که عیسی در لوقا ۲۳: ۴۰-۴۳ به او وعدۀ فردوس را می‌دهد، این فرصت را نیافت که تعمید گیرد. با وجود این، کلیسا همیشه ایمان داشته است که کسی که از تعمید گرفتن خودداری می‌کند، در وضعیت خطرناکی قرار دارد. آیا چنین شخصی دارای ایمان حقیقی است؟ اگر ما آگاهانه پیوسته از پذیرش حکم مسیح سرباز زنیم، وارد ملکوت آسمان نخواهیم شد (متی ۷: ۲۱). بنابراین، هنگامی که رهبران کلیسا آماده تعمید دادن کسی هستند، این شخص نباید در انجام این کار تعلل ورزد، بلکه باید در اولین فرصت تعمید گیرد.
 سوال دوم این است: اگر ایمانداری که تعمید گرفته، علیه خدا عصیان کند و زندگی‌اش در گناه سپری شود، اما پس از مدتی توبه کند و به سوی مسیح بازگردد، آیا نیاز هست که دوباره تعمید گیرد؟ کلیسا همواره به این سوال پاسخ منفی داده است. تنها یک تعمید وجود دارد (افسسیان ۴: ۵). پس از اینکه خدا ما را فرزندان خود می‌سازد، ممکن است ما علیه او عصیان کرده، امتیازات فرزندی خدا را از دست بدهیم. اگر بعدها توبه کنیم، دیگر نیازی نیست که مجددا فرزند خدا شویم، بلکه فقط باید گناهانمان آمرزیده شوند (لوقا ۱۵: ۱۱-۲۴). حتی هنگامی که ما امین نیستیم، خدا امین است (رومیان ۳: ۳، ۱۱: ۲۹؛ دوم قرنتیان ۱: ۱۰).
 سوال مشابه دیگری را نیز می‌توان مطرح کرد: اگر ما در کلیسایی تعمید بگیریم، هنگامی که به کلیسایی دیگر ملحق می‌شویم، آیا باید مجددا تعمید بگیریم؟ پاسخ این سوال نیز منفی است. تنها یک تعمید مسیحی وجود دارد (افسسیان ۴: ۵). ایمانداری که در نام اب و ابن و روح‌القدس تعمید می‌گیرد (متی ۲۸: ۱۹)، نیازی ندارد که باری دیگر تعمید گیرد.

تعمید آب چیست؟

 تعمید آب یعنی به کار گرفتن آب بر شخص، چه بوسیله پاشیدن، یا ریختن آن بر وی، یا غوطه‌ور ساختن او در آن، که بنا به حکم مسیح در متی ۲۸: ۱۹ به اسم اب و ابن و روح‌القدس انجام گیرد.
 یهودیان در روزگار عهد عتیق مراسمی شبیه به تعمید آب را به جا می‌آوردند. این مراسم، ختنۀ پسر نوزاد، در هشتمین روز پس از تولدش بود (پیدایش ۱۷: ۱۰-۱۴). پولس رسول می‌گوید که ایمانداران به مسیح نباید مراسم ختنۀ جسمی را به جا آورند (اعمال ۱۵: ۱-۲۹؛ غلاطیان ۵: ۲). بسیاری از دانشمندان کتاب مقدس بر این عقیده‌اند که معنی کولسیان ۲: ۱۱-۱۲ این است که تعمید آب جایگزین ختنه جسمی شده است؛ و این مراسم به «ختنۀ روحانی» ما توسط خود مسیح مرتبط می‌شود که در آن طبیعت گناه آلود ما از زندگی ما «بیرون افکنده» می‌شود.
یحیای تعمید دهنده به جهت آمرزش گناهان به تعمید توبه موعظه می‌کرد (مرقس ۱: ۴۴). اما این تعمید همان تعمید مسیحی نبود. پس از مرگ و قیام مسیح، دیگر تعمید یحیی برای مسیحیان کافی محسوب نمی‌شد (اعمال ۱۸: ۲۵۵)؛ افسسیانی که قبلا تعمید یحیی را یافته بودند، مجددا به نام خداوند عیسی تعمید گرفتند (اعمال ۱۹: ۱-۷۷). اما تنها یک تعمید مسیحی وجود دارد (افسسیان ۴: ۵).
خود عیسی به دست یحیی در رود اردن تعمید گرفت (متی ۳: ۱۳-۱۷۷). اگر چه عیسی عاری از گناه بود و نیازی به توبه نداشت، تعمید گرفت تا تمام عدالت را به کمال برساند (متی ۳: ۱۵۵). در واقع پس از تعمید او در آب، روح‌القدس بر او نازل شد و به او برای خدمت قدرت بخشید (مرقس ۱: ۱۰).
عیسی مرگ خود را بر صلیب «تعمید» نامید (لوقا ۱۲: ۵۰۰). تعمید مرگ عیسی و قیام او، بنیان تعمید ما است، یعنی دلیلی است برای این نکته که چرا ما می‌توانیم تعمید یابیم (رومیان ۶: ۳-۴؛ کولسیان ۲: ۱۲؛ اول پطرس ۳: ۲۱).
 کلیسا، از همان ابتدای تاریخ خود، از حکم عیسی پیروی کرده و ایمانداران جدید را تعمید داده است. نمونه‌هایی از تعمید مسیحی که در عهد جدید بیشتر جلب توجه می‌کنند، عبارتند از: اعمال ۲: ۱۴، ۸: ۱۲، ۸: ۳۸، ۱۰: ۴۸، ۱۶: ۱۵، ۱۶: ۳۳، ۱۹: ۱-۵. در بسیاری از این آیات، تعمید آب بلافاصله پس از اعتراف ایمان به مسیح انجام می‌شود. چند مورد از این موارد، شامل تعمید تمام خانواده می‌شود (اعمال ۱۰: ۴۸، ۱۶: ۳۱-۳۳).
 تعمید منحصر به مسیحیت نیست. قبل از ظهور مسیح، اشخاص غیر یهودی که دین یهود را می‌پذیرفتند، اغلب در آب تعمید می‌گرفتند. در برخی از مذاهب «رمزی» یونان باستان نیز از اشخاص خواسته می‌شد تا تعمید گیرند؛ در این مذاهب، به جای آب، خون بر سر تعمید گیرنده چکانده می‌شد.

تعمید آب آیات اصلی

متی ۲۸: ۱۹-۲۰ -... همه امتها را شاگرد سازید... و ایشان را به اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهید.
مرقس ۱۶: ۱۶ – هر که ایمان آورده، تعمید یابد، نجات یابد.
یوحنا ۳: ۵ -... اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.
اعمال ۲: ۳۸ – توبه کنید و... به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید.
اعمال ۲۲: ۱۶ -... تعمید بگیر و نام خداوند را خوانده، خود را از گناهانت غسل بده.
رومیان ۶: ۳-۴ – پس چونکه در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم.
غلاطیان ۳: ۲۷ – زیرا همه شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر گرفتید.
افسسیان ۵: ۲۵-۲۶ – مسیح هم کلیسا را محبت نمود... تا آن را به غسل آب بوسیله کلام طاهر ساخته، تقدیس نماید.
تیطس ۳: ۵ – (مسیح) ما را نجات داد به غسل تولد تازه و تازگی‌ای که از روح‌القدس است.
عبرانیان ۱۰: ۲۲ -... دلهای خود را از ضمیر بد پاشیده و بدنهای خود را به آب پاک غسل داده، نزدیک بیاییم.
اول پطرس ۳: ۲۱۱ –... که نمونه آن (یعنی نمونه آب طوفان در زمان نوح) یعنی تعمید اکنون ما را نجات می‌بخشد، بواسطه برخاستن عیسی مسیح.

یک مسیحی کیست؟

کلمۀ "مسیحی" در دائرةالمعارف "وبستر" اینچنین تعریف شده است: "شخصی که به مسیح بودن عیسی، و یا به مذهبی که بر تعالیم مسیح پایه گذاری شده است، اقرار کند." برای درک معنای یک شخص مسیحی، شاید تعریف وبستر کمک خوبی باشد، ولی در مقایسه با آنچه کتابمقدس در این رابطه ارائه می دهد، تعریف کاملی نیست.

کلمۀ "مسیحی" فقط سه مرتبه در عهد جدید بکار برده شده است (اعمال 26:11 ؛ اعمال 28:26 ؛ اول پطرس 16:4). پیروان مسیح (برای اولین بار در شهر انطاکیه) "مسیحی" خوانده شدند (اعمال 26:11) زیرا رفتار، اعمال، و گفتار آنها شبیه مسیح بود. البته، بی ایمانان انطاکیه از این اسم جهت تمسخر و تحقیر پیروان مسیح استفاده می کردند. معنی تحت اللفظی این اسم "تعلق داشتن به حزب مسیح" و یا "پیروی از مسیح" است که مشابه تعریفی است که در دائرةالمعارف وبستر می خوانیم.

متأسفانه، به مرور زمان، ارزش و مفهوم کلمۀ مسیحی به گونه ای عوض شده است که دیگر اشاره به یک شاگرد که در مسیح حیات تازه ای یافته باشد نمی کند؛ بلکه امروزه، "مسیحی" اغلب به شخصی اطلاق می شود که مذهبی است و یا معیارهای اخلاقی بلند مرتبه ای را پیروی می کند. بسیاری از مردم، بدون اینکه به عیسی مسیح ایمان واقعی داشته باشند، خود را مسیحی می نامند. و تنها دلیل آنان برای مسیحی بودنشان این است که به کلیسا می روند و یا خود را متعّلق به یک قوم مسیحی می شمارند. اما نکتۀ مهم این است که رفتن به کلیسا، خدمت کردن و رفع احتیاجات مستمندان، و یا تلاش برای اینکه به یک انسان خوب تبدیل شویم، ما را مسیحی نمی کند. روزی مبشّری در موعظه اش گفت: "همانطور که وارد شدن به گاراژباعث نمی شود که ما به اتومبیل تبدیل شویم، وارد کلیسا شدن نیز کسی را مسیحی نمی کند." عضو بودن در یک کلیسا، شرکت مرتب در جلسات کلیسائی، و یا وقف دارائی برای پیشبرد خدمت کلیسا ـ هیچ کدام نمی تواند شما را مسیحی کند.

کتابمقدس تعلیم می دهد که اعمال خوب ما، ما را مقبول خدا نمی سازند. در تیطس 5:3 می خوانیم: "نه به سبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم، بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد به غسل توّلد تازه و تازگی که از روح القدس است." بنابراین، "مسیحی" شخصی است که از خدا دوباره متولد شده است (یوحنا 3:3 ؛ یوحنا 7:3 ؛ اول پطرس 23:1) و ایمان و اعتماد خود را بر عیسی مسیح نهاده است. افسسیان 8:2 به ما می گوید: "زیرا که محض فیض نجات یافته اید بوسیلۀ ایمان. و این از شما نیست، بلکه بخشش خداست." مسیحی واقعی کسی است که از گناهان خود توبه کرده، و ایمان خود را تنها بر عیسی مسیح نهاده است. ایمان مسیحی بر خود مسیح بنا می شود، نه بر مذهبی بودن و نه بر پیروی از امر و نهی های مذهبی.

مسیحی واقعی کسی است که اعتماد خود را بر شخص عیسی مسیح نهاده و به این حقیقت ایمان دارد که مسیح بر روی صلیب مُرد تا جریمۀ گناهان او را پرداخت نماید و پس از سه روز از مُردگان برخاست تا پیروزی خود را بر مرگ ثابت نماید، و به همۀ آنانی که به او ایمان آورند حیات جاودانی می بخشد.

شفای مادرزن پِطرُس و بسیاری دیگر

مَرقُس ۱:‏۲۹-‏‏۳۱ -‏‏ مَتّی ۸:‏۱۴ و ۱۵؛ لوقا ۴:‏۳۸ و ۳۹

مَرقُس ۱:‏۳۲-‏‏۳۴ -‏‏ مَتّی ۸:‏۱۶ و ۱۷؛ لوقا ۴:‏۴۰ و ۴۱

۲۹چون عیسی کنیسه را ترک گفت، بی‌درنگ بهاتفاق یعقوب و یوحنا به خانۀ شَمعون و آندریاس رفت.۳۰مادرزن شَمعون تب داشت و در بستر بود. آنها بی‌درنگ عیسی را از حال وی آگاه ساختند.۳۱پس عیسی به بالین او رفت و دستش را گرفت و کمک کرد تا برخیزد. تب او قطع شد و مشغول پذیرایی از آنها گشت.
۳۲شامگاهان، پس از غروب آفتاب، همۀ بیماران و دیوزدگان را نزد عیسی آوردند.۳۳مردمان شهر همگی در برابر دَر گرد آمده بودند!۳۴عیسی بسیاری را که به بیماریهای گوناگون دچار بودند، شفا داد و نیز دیوهای بسیاری را بیرون راند، امّا نگذاشت دیوها سخنی بگویند، زیرا او را 

شفای مرد دیوزده

مَرقُس ۱:‏۲۱-‏‏۲۸ -‏‏ لوقا ۴:‏۳۱-‏‏۳۷

۲۱آنها به کَفَرناحوم رفتند. چون روز شَبّات فرارسید، عیسی بی‌درنگ به کنیسه رفت و به تعلیم دادن پرداخت.۲۲مردم از تعلیم او در شگفت شدند، زیرا با اقتدار تعلیم می‌داد، نه همچون علمای دین.۲۳در آن هنگام، در کنیسۀ آنها مردی بود که روح پلید داشت. او فریاد برآورد:۲۴«ای عیسای ناصری، تو را با ما چه کار است؟ آیا آمده‌ای نابودمان کنی؟ می‌دانم کیستی! تو آن قدّوسِ خدایی!»۲۵عیسی او را نهیب زد و گفت: «خاموش باش و از او بیرون بیا!»۲۶آنگاه روح پلید آن مرد را سخت تکان داد و نعره‌زنان از او بیرون آمد.۲۷مردم همه چنان شگفتزده شده بودند که از یکدیگر می‌پرسیدند: «این چیست؟ تعلیمی جدید و با اقتدار! او حتی به ارواح پلید نیز فرمان می‌دهد و آنها اطاعتش می‌کنند.»۲۸پس دیری نپایید که آوازۀ او در سرتاسر سرزمین جلیل پیچید.

نخستین شاگردان عیسی

مَرقُس ۱:‏۱۶-‏‏۲۰ -‏‏ مَتّی ۴:‏۱۸-‏‏۲۲؛

لوقا ۵:‏۲-‏‏۱۱؛ یوحنا ۱:‏۳۵-‏‏۴۲

۱۶چون عیسی از کنارۀ دریای جلیل می‌گذشت، شَمعون و برادرش آندریاس را دید که تور به دریا می‌افکندند، زیرا ماهیگیر بودند.۱۷به آنان گفت: «از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت.»۱۸آنها بی‌درنگ تورهای خود را وانهادند و از پی او روانه شدند.۱۹چون کمی پیشتر رفت، یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا را دید که در قایقی تورهای خود را آماده می‌کردند.۲۰بی‌درنگ ایشان را فراخواند. پس آنان پدر خود زِبِدی را با کارگران در قایق ترک گفتند و از پی او روانه شدند.

آغاز خدمت عیسی در جلیل

۱۴عیسی پس از گرفتار شدنِ یحیی به جلیل رفت. او بشارت خدا را اعلام می‌کرد۱۵و می‌گفت: «زمان به‌کمال رسیده و پادشاهی خدا نزدیک شده است. توبه کنید و به این بشارت ایمان آورید.»

عیسی در بوتۀ آزمایش

مَرقُس ۱:‏۱۲ و ۱۳ -‏‏ مَتّی ۴:‏۱-‏‏۱۱؛ لوقا ۴:‏۱-‏‏۱۳

۱۲روح بی‌درنگ عیسی را به بیابان برد.۱۳عیسی چهل روز در بیابان بود و شیطان وسوسه‌اش می‌کرد. او با حیوانات وحشی به‌سر می‌برد و فرشتگان خدمتش می‌کردند.

تعمید عیسی

مَرقُس ۱:‏۹-‏‏۱۱ -‏‏ مَتّی ۳:‏۱۳-‏‏۱۷؛ لوقا ۳:‏۲۱ و ۲۲

۹در آن روزها، عیسی از ناصرۀ جلیل آمد و در رود اردن از دست یحیی تعمید گرفت.۱۰چون عیسی از آب برمی‌آمد، در‌‌دم دید که آسمان گشوده شده و روح همچون کبوتری بر او فرود می‌آید.۱۱و ندایی از آسمان دررسید که «تو پسر محبوب من هستی و من از تو خشنودم.»

یحیی، هموارکنندۀ راه مسیح

مَرقُس ۱:‏۲-‏‏۸ -‏‏ مَتّی ۳:‏۱-‏‏۱۱؛ لوقا ۳:‏۲-‏‏۱۶

۱آغاز بشارت دربارۀ عیسی مسیح، پسر خدا.
۲در کتاب اِشَعْیای نبی نوشته شده است:
«اینک رسول خود را پیشاپیش تو می‌فرستم،
که راهت را هموار خواهد کرد؛»
۳«ندای آن که در بیابان فریاد برمی‌آورد:
”راه را برای خداوند آماده کنید!
مسیر او را هموار سازید.“‌»
۴مطابق این نوشته، یحیای تعمیددهنده در بیابان ظهور کرده، به تعمیدِ توبه برای آمرزش گناهان موعظه می‌کرد.۵اهالی دیار یهودیه و مردمان اورشلیم، همگی نزد او می‌رفتند و به گناهان خود اعتراف کرده، در رود اردن از دست او تعمید می‌گرفتند.۶یحیی جامه از پشم شتر بر تن می‌کرد و کمربندی چرمین بر کمر می‌بست، و ملخ و عسل صحرایی می‌خورد.۷او موعظه می‌کرد و می‌گفت: «پس از من، کسی تواناتر از من خواهد آمد که من حتی شایسته نیستم خم شوم و بند کفشهایش را بگشایم.۸من شما را با آب تعمید داده‌ام، امّا او با روح‌القدس تعمیدتان خواهد داد.»

Thursday, October 4, 2018

دعا چیست؟ بخش چهارم : دعا، روند کمال محبت روحانی را ایجاد می کند.

الف: رابطه ای محبتانه با خدا
١- دعا میباید همیشه یک رابطۀ محبتانه به پدر آسمانی توسط یشوع را نشان دهد.
٢- تأکید اصلی میباید بر صمیمیت باشد. به خداوندمان تا آنجا که ممکن است نزدیکتر شویم تا او   را بهتر بشناسیم.
٣- در دانیال ١١ : ٣٢ -٣٣ میخوانیم که نشان میدهد چگونه میتوان از نزدیک خداوند را بشناسیم. 👈👈👈„ و آنانی را که به ضد عهد شرارت میورزند،با مکرها گمراه خواهند کرد.اما آنانی که خدای  خویش را میشناسند قوی شده، (کارهای عظیم )خواهند کرد. وحکیمان قوم بسیاری را تعلیم  خواهند داد لیکن ایامی چند به شمشیر و آتش و اسیری و تاراج خواهند افتاد".
  (دانیال ١١ : ٣٢ – ٣٣)
 به دو کلمه „قوی شدن“ و „کارهای پهلوانی“ و یا „کارهای بزرگ“ انجام دادن دقت کنید!
      الف: قوی شدن یعنی „تاثیر گذار شونده „ و ایستادگی پیوسته.
      ب: کارهای پهلوانی یعنی جرأت داشتن برای انجام کارهای بزرگ.
ب: اما این به چه معنی است ، خدا را شناختن؟
١- با نگاهی به پیدایش ٤ : ١ اینرا میفهمیم : „و آدم زن خویش حوا را بشناخت و او حامله شد“
الف: کلمه شناخت در زبان عبری yada گفته میشود و آن مفهوم „رابطه نزدیک زندگی بخش“ و یا „رابطه ملموس صادقانه“ معنی میدهد.
ب: آیا با این آگاهی که بدست آوردیم اینطور نیست که خداوند در دانیال ١١ : ٣٢ میگوید: که تنها آنانیکه رابطه صادقانه و ملموس با من دارند در جنگ ایستادگی  خواهند کرد و کارهای پهلوانی به انجام خواهند رساند ؟
٢- همانطوریکه رابطه عمیق و نزدیک داشتن در زندگی زناشویی به آن معنی و مفهوم     می بخشد، بوسیله دعا نیز چنین نزدیکی به خدا حاصل میگردد.

دعا چیست؟ بخش سوم: در دعا، اسرار روحانی را میتوان بدست آورد

١- به خدا گوش فرا دادن تا او اسرار خود را به ما بیان کند.
٢- آنگاه آن راز به دانیال در رویای شب کشف شد. پس دانیال خدای آسمانها را متبارک خواند. و دانیال متکلم شده، گفت: „ اسم خدا تا ابد الآباد متبارک باد زیرا که حکمت و توانایی ازآن وی است. و او وقت ها و زمانها را تبدیل میکند.پادشاهان را معذول مینماید و پادشاهان را نصب
میکند.حکمت را به حکیمان میبخشد و فطانت پیشه گان را تعلیم میدهد.اوست که چیزهای عمیق و پنهان را کشف مینماید. به آنچه در ظلمت است عارف میباشد و نور نزد وی ساکن است. ای خدای پدران من تو را شکر میگویم و تسبیح می خوانم زیرا که حکمت وتوانایی را به من عطا فرمودی و الان آنچه را که از تو در خواست کرده ایم ، به من اعلام نمودی، چونکه ما را از مقصود پادشاه اطلاع دادی „.(دانیال ٢ : ١٩ – ٢٣ ).
٣- دعا رابطه پر از اعتماد به خداست.
 به این معنی است، که بگوییم: „ روح القدس من به تو گوش میدهم

دعا چیست؟ بخش دوم: دعا بده و بستان روحانی است.

الف: شراکت با خدا
١- دعا یعنی وارد شراکت با خدا شدن برای برکناری موانع شیطانی.
٢- گاهی ، هنگامیکه دعا میکنیم، واقعه غیر معمولی اتفاق می افتد
٣- ما از خدا نمیخواهیم که کاری را انجام دهد، بلکه با اقتدار نام یشوع به کوه دستور میدهیم که  به کناری رود.
الف: ما آنرا قانون اقتدار روحانی می نامیم   ( ر.ک به متی ١٩:١٦ - ١٨ و ١٨ :١٨ - ١٩).
ب: این قانون را میتوان چنین خلاصه کرد: „هرگاه ما بر زمین اقتدار روحانی را بکار بگیریم،
خدا در آسمان قدرت را آزاد میکند تا انجام گیرد.
ب: معنی کلمه „ بستن „
١- „بستن“ یعنی توسط یک قسم و یا مطابق حکم قانونی آنرا به اجراء قرار دادن است.
٢- این مفهوم بیشتر ربط به فرهنگ قانون و دادگاه ها دارد تا اینکه کسی را با یک طناب یا
 زنحیری بخواهیم ببندیم.
الف: میتواند این باشد، زمانیکه ما بر روی زمین حکم قانونی را بر ضد ارواح شریراعلام میکنیم  ،خدا فرشتگان خود را به این جنگ روحانی میفرستد. (دانیال ١٠: ١٠-١٣)
ب: این اعلام حکم قانونی و وابسته به قوانین الهی است.
ج: از اینرو شنیده شده و انجام میشود.
٣- این مهم را باید یاد آوری کرد که خدا این نظم قانونی را بدون شراکت با او فعال نمیکند.

 همانطور که اگوستین گفته است : „ بدون خدا هیچ کاری نمیتوان کرد و اما خدا نیز بدون ما کاری نمیکند“
٤-  دعا با خدا فرمان دادن است.
 این بدان معنی است که بگوییم : „ شیطان من تو را میبندم „

دعا چیست؟ بخش اول: دعا خواهنده قدرت روحانی است

الف: این به چه معنی است؟
١- دعا ، خواندن خداست در زمانهای تنگی و نیاز.
٢- دعا میگوید: خدایا من به تو نیازمندم
٣- دعا خواهان برکت و قدرت خداست تا ما رشد کرده ونیازهای ما برطرف گردد.
ب: نمونه ای از زندگی ایلیا (اول پادشاهان١٨: ٣٧ – ٣٨)
١- دراینجا کشمکش ایلیا با انبیاء بعل را میبینیم.
٢- انبیاء بعل فریاد و فریادهای بلندی میکشیدند و ازخدایانشان میخواستند که با آتش ما فوق
طبیعی به آنها پاسخ گوید. اما دعای کوتاه ایلیا قدرت مافوق طبیعی خدا را آزاد کرده و آتش از
آسمان برروی قربانی افکنده شد.
ج: نمونه ای از زندگی پادشاه یهوشافاط (دوم تواریخ ١٨: ٣١- ٣٢)
١- پادشاه یهوشافاط بوسیله ارابه های دشمن محاصره شده بود.
٢- بار دیگر مشاهده میکنیم که چگونه قدرت دعا،قدرت فوق طبیعی خدا را در آسمان آزاد
میسازد.
٣- این نوع از دعا را „دعای التماسی“ می نامیم.
د: نمونه ای از زندگی سمويیل (اول سموییل ٧: ٩ – ١٠).
١- این نوع از دعا را“ دعای شفاعتی „مینامیم. زیرا برای دیگران دعا میشود.
٢- واقعیت این است که دعا،خواهشی است برای قدرت روحانی خدا تا بر وضعیت های موجود
 تاثیر گذاشته وآنها را تغییر دهد، وضعیت هایی که ما ایمانداران با آن مواجه میشویم.
الف: مشکل در اینجاست که ایمانداران در همین مرحله باقی میمیانند.
ب: اما دعا بسیار گسترده تر از این است

دعا برای رهایی از ارواح شریر

 اگر نتوانیم به طور قطعی نتیجه گیری کنیم که آیا روح شریر می‌تواند وجود یک مسیحی را تسخیر کند یا نه، اما باید لاقل بدانیم که چگونه غیر مسیحیان را از شیطان و ارواح شریر رهایی دهیم. همه مسیحیان به اسلحه تام خدا نیاز دارند که اجزا تشکیل دهنده آن، در افسسیان ۶: ۱۰-۱۷۷ ذکر شده است؛ این اجزا عبارتند از: راستی، عدالت، سلامتی، ایمان، نجات و کلام خدا. پیش از رهایی دادن فرد اسیر، آماده شدن در دعا بسیار مهم است (مرقس ۹: ۲۸-۲۹؛ افسسیان ۶: ۱۸). برخی از مسیحیان معتقدند که مرقس ۹: ۲۹، باید «دعا و روزه» ترجمه شود و نه فقط «دعا»، و برای اینکه شخصی خدمت رهایی افراد از ارواح شریر را با موفقیت انجام دهد، ضروری است که مدت زمانی خاص را به دعا اختصاص دهد. در صورت امکان، دعا برای رهایی شخص از ارواح شریر، باید از سوی یک گروه انجام شود و نه یک فرد. تمام کسانی که در خدمت اخراج ارواح شریر هستند، باید مسیحیانی روحانی و بالغ باشند (به اعمال ۱۹: ۱۳-۱۶ مراجعه شود).
 پیش از دعا کردن برای شخص مقهور ابلیس، باید مدت زمانی را با او گذراند تا وضعیتش خوب ارزیابی گردد. اگر شخص مورد نظر مسیحی نباشد و تمایل نیز به مسیحی شدن نشان ندهد (که این امر او را از داشتن قدرت روح‌القدس محروم می‌سازد)، در دعا کردن برای چنین شخصی باید بسیار محتاط باشیم. ممکن است دعایی کوتاه برای این شخص وضعیت او را بدتر از قبل سازد (متی ۱۲: ۴۳-۴۵). برخی بر این عقیده‌اند که اگر در منزل شخص تسخیر شده، بتی وجود داشته باشد (این بت ممکن است به صورت طلسم یا یک مجسمه جادو شده یا متعلق به مذاهب غیر الهی باشد)، بدون خارج ساختن این بت از منزلش یا نابودی آن، نباید در جهت رهایی آن فرد اقدامی به عمل آورد (اعمال ۱۹: ۱۹). در غیر این صورت، ارواح شریر مجددا وارد وجود آن شخص خواهند شد.
 ارواح شریر ممکن است علت برخی از بیماریهای جسمی باشند. یا برعکس، ممکن است در وهله اول چنین به نظر رسد که علت بیماری فرد، ارواح شریر است، در حالی که شاید چنین نباشد. برای مثال، حملات صرع ممکن است شبیه عملکرد ارواح شریر به نظر برسند، اما معمولا این حملات در اثر ضایعه‌ای در مغز دست می‌دهد. در این زمینه، برخورداری از عطای تمیز ارواح می‌تواند مفید باشد، یعنی عطایی که روح‌القدس آن را می‌بخشد و فرد را قادر می‌سازد تا دریابد که آیا شخص مقابل تحت سلطه یا تاثیر روح شریر است یا نه (اول قرنتیان ۱۲: ۱۰).
 دعا برای شخص دیو زده، ابتدا باید با دعا به جهت محافظت از اشخاصی که در جلسه اخراج روح شریر شرکت دارند، آغاز شود، که البته همه این اشخاص باید ایماندار باشند (اعمال ۱۹: ۱۳-۱۶). آنگاه شیطان و نیروهای او باید بسته شوند (متی ۱۶: ۱۹، ۱۸: ۱۸)، و شخص اسیر باید آماده ترک کردن هر گناهی باشد که اسیر آن است. دعا به جهت شفا نیز معمولا دعایی است که در این شرایط کرده می‌شود (که این دعا می‌تواند در دل اشخاص انجام شود). اما دعای رهایی، «فرمانی» است که در نام و با اقتدار عیسی مسیح خطاب به روح شریر کرده می‌شود (لوقا ۱۰: ۱۷؛ اعمال ۱۶: ۱۸؛ ۱۹: ۱۳-۱۶). با وجود این، نیازی نیست که با صدای بلند فریاد بزنیم؛ با فریاد زدن نمی‌توان روح شریر را ترساند تا از فرد خارج شود. باید به روح شریر فرمان داد تا بدون آسیب زدن به شخص اسیر یا اشخاص دیگر، از فرد خارج شود و به جهت داوری به حضور عیسی مسیح برود (یهودا ۹). نام عیسی بسیار قدرتمند است و اغلب باعث رهایی فوری شخص می‌شود، طوری که وی فورا در می‌یابد که آزاد شده است.
پس از دعای رهایی، باید بلافاصله برای شخص رهایی یافته دعا کرد تا از محبت و روح مقدس خدا پُر شود (متی ۱۲: ۴۳-۴۵۵). شخص رهایی یافته اگر قبلا فرزند خدا نبوده است، باید فرزند خدا شود. همچنین به شخص باید تعلیم داده شود که در برابر شیطان مقاومت کند و از ارتکاب گناهی که باعث ورود روح شریر به زندگی‌اش شده، اجتناب ورزد (یعقوب ۴: ۷؛ اول یوحنا ۱: ۹). دلایل اصلی که می‌توانند مانع از رهایی کامل فرد شوند، عبارتند از بی ایمانی، (متی ۱۷: ۱۶-۲۰)، رد کردن مسیح، ترک نکردن گناهی که منجر به ورود روح شریر به درون فرد شده، مانند نبخشیدن دیگران، و نیز ناتوانی در تشخیص و شناخت روح شریر (یعنی سعی در اخراج روح از کسی که تحت تسخیر روح نیست).خلاصه
 هم شفا و هم رهایی از ارواح شریر بیانگر محبت خدا نسبت به ما هستند؛ همچنین بیانگر توجه خدا نه تنها به روح ما، بلکه به فکرها و بدنهای ما نیز هست. خدا آماده است بیماریها و ضعفهای ما را شفا دهد و ما را از اسارت رهایی دهد. خواست خدا آن است که ما تندرست و در هر وجه کامیاب باشیم (سوم یوحنا ۲۲).

رهایی از ارواح شریر

 همانند مسئله بیماری‌های جسمی، وعده‌های بسیاری در مورد رهایی از اسارت شیطان و دیوها و ارواح شریری که تحت تسلط او هستند، در کتاب مقدس آمده است. عیسی فرمود که یکی از دلایل مسح شدن وی با روح‌القدس و قدرت، این است که اسیران را به رستگاری رهنمون سازد (لوقا ۴: ۱۸۸). او به هر جا که قدم می‌گذاشت، ارواح شریر را از اشخاصی که در اسارت آنها بودند، اخراج می‌نمود (متی ۴: ۲۴؛ مرقس ۱: ۳۴، ۳: ۱۱). عیسی به دوازده شاگرد اصلی خود و سپس به هفتاد و دو شاگرد دیگر، بر جمیع دیوها اقتدار بخشید (لوقا ۹: ۱، ۱۰: ۱، ۱۷-۱۹۹). عیسی اخراج کردن دیوها را یکی از عملکردهای ایمانداران به شمار می‌آورد (مرقس ۱۶: ۱۷)؛ این عملکرد به روشنی در کتاب اعمال به چشم می‌خورد (اعمال ۵: ۱۶، ۸: ۷، ۱۶، ۱۸، ۱۹: ۱۱-۱۲۲). یکی از عطایای روح‌القدس عطای تمیز ارواح است (اول قرنتیان ۱۲: ۱۰).
 ارواح شریر ارواح مردگان نیستند که پس از مرگشان به این دنیا باز می‌گردند تا اشخاص را در اسارت خود گیرند. کتاب مقدس به روشنی تعلیم می‌دهد که روح انسانها یا به آسمان نزد مسیح می‌روند (فیلیپیان ۱: ۲۳)، یا به عالم مردگان می‌روند و در انتظار روز داوری می‌مانند (عبرانیان ۹: ۲۷؛ مکاشفه ۲۰: ۵، ۱۳). دیوها ارواح شریر یا ناپاکی هستند (متی ۱۰: ۱، ۱۲: ۴۳) که خادمان شیطانند (متی ۱۲: ۲۶-۲۷؛ مرقس ۳: ۲۲-۲۶). شیطان و خادمانش توسط خدا آفریده شدند؛ اما بعدها علیه خدا طغیان کردند (اشعیا ۱۴: ۱۲-۱۵؛ حزقیال ۲۸: ۱۳-۱۷). تعداد دیوها بسیار زیاد است و آنها در همه جای دنیا وجود دارند (مرقس ۵: ۹؛ افسسیان ۶: ۱۲). آنان می‌توانند وارد وجود انسانها و حیوانها شوند و آنها را تحت تسلط خود درآورند. آنها دوست ندارند خارج از بدن یک موجود زنده بمانند (متی ۱۲: ۴۳-۴۵؛ مرقس ۵: ۲، ۱۲-۱۳). آنان تصدیق می‌کنند که عیسی مسیح پسر خدا است (مرقس ۱: ۲۳-۲۴، ۳۴؛ اعمال ۱۹: ۱۵)؛ و به این معنی آنان به مسیح ایمان دارند (یعقوب ۲: ۱۹). اما آنان همچنین از این امر آگاهند که سرنوشت نهایی شان عذاب کشیدن در هاویه است (متی ۸: ۲۹، لوقا ۸: ۳۱۱). پولس رسول می‌فرماید قربانیهایی که تقدیم بتها می‌شود، در واقع قربانیهایی است که به دیوها تقدیم می‌شود (اول قرنتیان ۱۰: ۱۹-۲۱).
 گاهی یک شخص، کاملا دیو زده است یعنی شخصیت او تحت تسلط و سیطره شخصیت روح شریر است که بر ذهن و بدن او «حکمرانی» می‌کند (مرقس ۵: ۱۵-۱۶). اما در برخی موارد، روح شریر کاملا بر وجود فرد حکمرانی نمی‌کند، بلکه روح و بدن شخص تحت «حمله» یا فشار روح شریر قرار دارد (متی ۹: ۳۲، ۱۲: ۲۲؛ مرقس ۹: ۱۷-۲۹؛ لوقا ۶: ۱۸).
 همه مسیحیان از این امر آگاهند که وجود یک مسیحی نمی‌تواند کاملا توسط یک روح شریر تسخیر شود زیرا خدا بر زندگی یک ایماندار حکمرانی دارد و او متعلق به خداست (اول قرنتیان ۶: ۱۹-۲۰). با وجود این، بسیاری از مسیحیان معتقدند که ارواح شریر می‌توانند آنها را «تحت فشار» قرار دهند یا به آنها «حمله» کنند. آنان به نمونه پولس اشاره می‌کنند که فرشته شیطان جسم او را عذاب می‌داد (دوم قرنتیان ۱۲: ۷)؛ و نیز به هشدار پولس به ایمانداران اشاره می‌کنند که به آنان می‌گوید شریک دیوها نشوند (اول قرنتیان ۱۰: ۲۰-۲۲۲). آنان به اشخاص بسیاری اشاره می‌کنند که بیماری جسمی شان احتمالا به علت کار ارواح شریر به وجود آمده بود، و آنها را برای رهایی نزد عیسی می‌آوردند (مرقس ۳: ۱۰-۱۱؛ لوقا ۶: ۱۸-۱۹). آنان بر این عقیده‌اند که همه این اشخاص کاملا تحت تسلط ارواح شریر نبودند، اما احتمالا برخی از آنان تحت نفوذ قدرت ارواح شریر قرار داشتند. از نظر آنان، این احتمال وجود دارد که مسیحیان تحت تاثیر ارواح شریر قرار گیرند، به گونه‌ای که حتی ممکن است دروغها و تعالیم آنها را باور کنند (اول تیموتائوس ۴: ۱-۳). پولس رسول نیز خاطر نشان می‌سازد که نبرد ما نه با خون و جسم، بلکه با ارواح شریر است (افسسیان ۶: ۱۲). کلام خدا به ما می‌گوید روح‌ها را بیازمایید که از خدا هستند یا نه (اول یوحنا ۴: ۱-۳).
 اما گروهی دیگر از مسیحیان بر این عقیده‌اند که امکان ندارد که ارواح شریر در درون ایمانداران عمل کنند. آنان معتقدند که روح‌القدس و روح شریر نمی‌توانند همزمان در یک شخص ساکن باشند (اول قرنتیان ۶: ۱۹). برخی از این مسیحیان معتقدند که یک روح شریر هرگز نمی‌تواند به یک مسیحی حقیقی حمله کند. برخی دیگر نیز بر این عقیده‌اند که یک روح شریر خارج از وجود یک ایماندار می‌تواند به او حمله کند یا او را تحت تاثیر قرار دهد، اما نمی‌تواند وارد بدن او شود. روشن ساختن این موضوع اهمیت دارد زیرا مشخص می‌سازد که چگونه باید برای دیگران دعا کنیم. اگر در وجود یک ایماندار روح شریری وجود داشته باشد، برای اینکه وی از بیماری یی خاص یا مشکلات عاطفی یا از گناهانی خاص آزاد شود، باید این روح شریر از وجودش اخراج گردد. اما باید این موضوع را به یاد داشته باشیم که بسیاری از گناهان نتیجه عملکرد طبیعت گناه آلود ما هستند، نه نتیجه عملکرد شیطان یا ارواح شریر (غلاطیان ۵: ۱۹-۲۱).

دعا به جهت شفا

در کتاب مقدس مردم به طرق مختلف شفا می‌یافتند. عیسی فرمود که بطلبیم تا بیابیم (متی ۷: ۷؛ یعقوب ۴: ۲۲). عیسی به بسیاری گفت که ایمان ایشان باعث شفایشان شده است (متی ۸: ۱۰-۱۳؛ مرقس ۱۰: ۵۲). رسولان نیز سخن مشابهی بر زبان راندند (اعمال ۳: ۱۶). دیگران توسط اطاعتشان شفا یافتند (دوم پادشاهان ۵: ۱-۱۴؛ لوقا ۱۷: ۱۴؛ یوحنا ۹: ۷). مفلوجان بسیاری توسط فرمانی که از دهان عیسی یا یکی از رسولان صادر گشت، شفا یافتند (مرقس ۲: ۱۰-۱۱؛ یوحنا ۵: ۸؛ اعمال ۳: ۶، ۱۴: ۱۰). عیسی به شاگردانش فرمود که سخنان و وعده‌های او را با اطمینان خاطر اعلام کنند (مرقس ۱۱: ۲۲-۲۴؛ یوحنا ۱۴: ۱۳-۱۴). بسیاری از بیماریها با «مسح شدن با روغن» شفا می‌یافتند (مرقس ۶: ۱۳)؛ یعقوب به کشیشان کلیسا توصیه می‌کند که شخص بیمار را با روغن مسح کنند تا شفا یابد (یعقوب ۵: ۱۴-۱۶). بسیاری دیگر توسط «نهادن دستها» و دعا بهبود می‌یافتند (مرقس ۶: ۵-۶؛ لوقا ۴: ۴۰؛ اعمال ۲۸: ۸). عیسی فرمود آنانی که ایمان دارند، بر بیماران دست خواهند نهاد و ایشان شفا خواهند یافت (مرقس ۱۶: ۱۶؛ عبرانیان ۶: ۱-۲). برخی شفاهای خارق العاده توسط «لمس» ردای عیسی (لوقا ۶: ۱۹، ۸: ۴۳-۴۶)، افتادن سایه پطرس بر اشخاص (اعمال ۵: ۱۵)، و نهادن دستمالها و فوطه‌های پولس انجام می‌شدند (اعمال ۱۹: ۱۲). حداقل در یک مورد نیز لازم شد که عیسی دعایی را تکرار کند (مرقس ۸: ۲۲-۲۵).
 با وجود این، مسیحیان نباید در استفاده از امکانات پزشکی معاصر و درمان عملی خود داری ورزند. خدا می‌تواند مستقیما شفا دهد، اما اغلب برای شفا دادن از «وسایلی» استفاده می‌کند. وی از لمس کردن، روغن و حتی گِل استفاده می‌کند (یوحنا ۹: ۶-۷). به همین شکل، به دارو نیز باید به عنوان وسیله‌ای برای شفا نگریست. پولس به تیموتائوس اندرز می‌دهد که از شراب به عنوان دارویی برای شکم و ضعفهای بسیار خویش، استفاده کند. پولس، از لوقا که پزشکی بود که در سفرهای بشارتی او را همراهی می‌کرد، به عنوان لوقای طبیب حبیب یاد می‌کند (کولسیان ۴: ۱۴۴). بنابراین، ما برای شفا، نباید «برای هر مورد» از خدا انتظار  معجزه داشته باشیم، و نباید هم همیشه به «وسایلی» چون دارو و پزشکی متکی باشیم. در واقع، برخورد صحیح آن است که برای شفا هم به خد تکیه داشته باشیم و هم در صورت نیاز، به دارو و درمان توجه نماییم (دوم پادشاهان ۲۰: ۵-۷)؛ سپس خدا را شکر بگذاریم که توسط هر وسیله‌ای که خود صلاح می‌داند، ما را شفا داده است.
 در مورد اینکه چرا برخی اشخاص شفا نمی‌یابند، دلایل بسیاری ذکر شده است. دلیل اصلی پاسخ نیافتن دعای شفا، بی ایمانی است، خواه بی ایمانی ما (مرقس ۹: ۲۳-۲۴)، خواه بی ایمانی کسانی که سعی می‌کنند ما را شفا دهند (متی ۱۷: ۱۹-۲۰)، یا بی ایمانی اشخاصی که پیرامون ما هستند (مرقس ۶: ۵-۶). ممکن است در زندگی ما گناهی اعتراف نشده وجود داشته باشد (یوحنا ۵: ۱۴؛ یعقوب ۵: ۱۶)، گناهانی نظیر نبخشیدن خطای دیگران (مرقس ۱۱: ۲۴-۲۵)، نا اطاعتی (دوم پادشاهان ۵: ۱، ۸-۱۴)، یا رابطه نادرست با همسر (اول پطرس ۳: ۷). شرکت در شام خداوند بطور ناشایست یا بدون اعتراف به گناه نیز می‌تواند منجر به بیماری شود (اول قرنتیان ۱۱: ۲۷-۳۰). برخی حتی از خدا شفا را نمی‌طلبند (یعقوب ۴: ۲۲)؛ این نطلبیدن ممکن است به علت ناآگاهی یا ایمان نداشتن به امکان وقوع شفا باشد. اگر ما از بدن خود به گونه‌ای نادرست استفاده کنیم یا از پذیرش سایرراههای شفا که خدا فراهم ساخته سر باز زنیم، این کارمان به منزلۀ «تجربه کردن» خدا خواهد بود، همان عملی که در کلام خدا منع شده است (متی ۴: ۶-۷).
 گاه ممکن است دلیل شفا نیافتن بیمار این باشد که هنوز زمان شفا یافتن او نرسیده است. برای مثال، عیسی برای شفای ایلعازر، دوست بیمارش، بلافاصله به سراغ او نرفت، بلکه اندکی صبر کرد؛ در این فاصله او مرد و عیسی بعد از چهار روز او را زنده کرد (یوحنا ۱۱: ۶، ۴۳-۴۴). به این ترتیب، فرصتی به وجود آمد تا عیسی معجزه بزرگتری انجام دهد. خدا برای نشان دادن قدرت خود ممکن است پیش از شفای یک شخص، سالها صبر کند و آنگاه او را با استفاده از شخصی خاص یا وسیله‌ای خاص، شفا دهد (مرقس ۹: ۲۹؛ یوحنا ۵: ۵-۹، ۹: ۳). ممکن است خدا زمان محدودی برای زندگی یک فرد تعیین کرده باشد. در عهد عتیق، خدا به حزقیا نشان داد که فقط پانزده سال دیگر به او عمر داده است (دوم پادشاهان ۲۰: ۵-۷).
 موضوع دیگر آن است که در برخی موارد هم ممکن است تشخیص ما در مورد بیماری یک شخص نادرست باشد و ممکن است تصور کنیم فرد دچار بیماری جسمی است؛ در حالی که علت اصلی بیماری‌اش یک روح شریر یا دیو است.

شفای الهی بیماران

در کتاب مقدس وعده‌های بسیاری در مورد شفا از بیماریها وجود دارد. به یهودیان در عهد عتیق وعده شفا (مزمور ۳: ۱-۵۵) و نیز محافظت در برابر بیماریها (خروج ۱۵: ۲۶) داده شده بود. کتاب مقدس شیطان را به عنوان منشا بیماریها معرفی می‌کند (لوقا ۱۳: ۱۶؛ اعمال ۱۰: ۳۸). عیسی فرمود یکی از دلایل مسح شدن وی با روح‌القدس و قدرت، این است که بیماریها را شفا دهد (لوقا ۴: ۱۷-۱۸، ۵: ۱۷). کتاب مقدس می‌گوید که عیسی همه مریضان را شفا بخشید (متی ۸: ۱۶) و نیز می‌گوید که او هر مرض و هر درد را شفا می‌داد (متی ۴: ۲۳). به شاگردان عیسی نیز قدرت شفا دادن بخشیده شده بود (متی ۱۰: ۱، ۸؛ مرقس ۶: ۷، ۱۳؛ لوقا ۱۰: ۹۹). عیسی شفا دادن را یکی از ویژگیهای ایمانداران معرفی می‌کند (مرقس ۱۶: ۱۸۸)؛ در تمامی کتاب اعمال رسولان، شاهد شفای بیماران می‌باشیم. یعقوب انتظار داشت که کلیسا برای بیماران دعا کند تا شفا یابند (یعقوب ۵: ۱۴-۱۶). عطایای شفا و معجزات، از زمره عطایای روح‌القدس می‌باشند (اول قرنتیان ۱۲: ۹-۱۰، ۲۸). در کلیسای اولیه و در زمان رسولان و در قرون بعدی نیز شفاهای بسیاری به وقوع می‌پیوستند.
بسیاری از مسیحیان ایمان دارند که خدا امروزه نیز چون گذشته شفا می‌دهد. آنان به عبرانیان ۱۳: ۸۸ اشاره می‌کنند که می‌فرمایدعیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابد الاباد همان است؛ و نیز به مرقس ۱: ۴۰-۴۱۱ اشاره می‌کنند تا نشان دهند که عیسی پیوسته  خواستار شفا یافتن مریضان بود. امروزه در جهان، مسیحیان بسیاری وجود دارند که توسط قدرت الهی شفا یافته اند؛ و بسیاری هستند که ادعا می‌کنند شاهد چنین شفاهایی بوده‌اند. آنان به آن نبوتهای عهد عتیق استناد می‌کنند که می‌گویند نجات دهنده موعود نه تنها گناهان ما، بلکه مرض هایمان را نیز بر صلیب بر خود خواهد گرفت (اعداد ۲۱: ۸-۹؛ اشعیا ۵۳: ۴-۵).
در اشعیا باب ۵ در متن اصلی عبری گفته می‌شود که او ضعف‌های ما را گرفت و مرضهای ما را برداشت؛ در متی ۸: ۱۷۷ این قسمت به همین شکل نقل شده است. اگر عیسی، هم گناهان و هم مرضهای ما را بر صلیب بر خود گرفت، پس باید انتظار داشته باشیم که همانگونه که او امروزه گناهان را می‌آمرزد، مرض‌ها را نیز شفا دهد. این مسیحیان معتقدند خاری در جسم پولس بیماری جسمی نبود بلکه همان فرشته شیطان بود (دوم قرنتیان ۱۲: ۷۷). بسیاری از این مسیحیان معتقدند که عطایای روح‌القدس امروزه نیز در اختیار ایماندارانند و نعمتهای شفا دادن و قوت معجزات را از جمله این عطایا می‌دانند (اول قرنتیان ۱۲: ۹-۱۰۰). برخی از این  مسیحیان معتقدند که ما باید انتظار داشته باشیم که خدا همه مرضهایمان را شفا بخشد. برخی دیگر معتقدند برخی از بیماریها شفا می‌یابند، و نباید انتظار داشته باشیم که همه بیماریهایمان شفا یابند.
 برخی از مسیحیان نیز بر این عقیده‌اند که خدا دیگر از راههای فوق طبیعی شفا نمی‌دهد، بلکه برای شفای انسان، پزشک و دارو را در اختیار او قرار داده است. بسیاری از مسیحیان در طول تاریخ کلیسا، شاهد شفای الهی بیماران از راههای فوق طبیعی نبوده اند؛ به همین جهت، معتقدند که قدرت شفای الهی تنها به مسیحیان قرن اول داده شده بود. این مسیحیان به خود پولس اشاره می‌کنند که دوست بیمارش را در حالی که هنوز بیمار بود، ترک گفت (دوم تیموتائوس ۴: ۲۰)؛ خاری در جسم پولس را نیز یک بیماری جسمی (دوم قرنتیان ۱۲: ۷) یا احتمالا یک بیماری مربوط به چشم می‌دانند (غلاطیان ۴: ۱۵). آنان متی ۸: ۱۶-۱۷۷ را بدینگونه تفسیر می‌کنند که هنگامی که عیسی بر زمین بود، مرض‌های ما را بر خود گرفت؛ اما بر صلیب او فقط گناهان ما را برداشت. آنان معتقدند که عیسی بر صلیب تنها به جهت گناهان ما مرد، نه برای گناهان و مرضهایمان هر دو.
 پیروان دیدگاه سوم، حقیقت را در حد فاصل بین این دو دیدگاه می‌بینند. ایشان معتقدند که هر دو دیدگاه تا حدی درست است.

شفا و رهایی

آیات اصلی
متی ۸: ۱۶-۱۷ – شفا و رهایی در خدمت عیسی.
متی ۱۲: ۴۳-۴۵ – تعلیم در مورد ارواح شریر.
مرقس ۵: ۱-۱۷ – عیسی شخصی دیوزده را آزاد می‌سازد.
مرقس ۹: ۱۴-۲۹ – عیسی دیوی را از پسری که دچار غش بود، اخراج می‌کند.
مرقس ۱۶: ۱۶-۱۸ – شفا و رهایی نشانه‌ای است که همراه ایماندارانند.
اول قرنتیان ۱۲: ۹-۱۰ – عطایای شفا، معجزات و تمیز بین ارواح.
یعقوب ۵: ۱۴-۱۶ – مسح کردن با روغن و دعا از سوی مشایخ برای بیماران.

اطمینان به نجات

چطور شما می توانید بطور قطع بدانید که نجات یافته اید؟ 1 یوحنا 5 : 11-13 را در نظر بگیرید "و آن شهادت این است که خدا حیات جاودانی به ما داده است و این حیات در پسر اوست. آنکه پسر را دارد حیات را دارد و آنکه پسر خدا را ندارد حیاترا نیافته است. اینرا نوشتم بشما که به اسم خدا ایمان آورده اید تا بدانید که حیات جاودانی دارید و تا به اسم پسر خدا ایمان بیاورید." چه کسی پسر خدا را دارد؟ آنهایی که به او ایمان آوردند و او را قبول کردند (یوحنا 1 : 12). اگر شما مسیح را دارید، حیات را دارید. نه زندگی موقتی، بلکه ابدی.

خدا می خواهد که ما از نجاتمان اطمینان داشته باشیم. ما نمی توانیم زندگی مسیحی خود را هر روزه در نگرانی و بلاتکلیفی بسر ببریم که آیا نجات داریم یا نه. برای همین کتاب مقدس نقشة نجات را اینقدر واضح بیان می کند. به عیسی مسیح ایمان بیاور و نجات خواهی یافت (یوحنا 3 : 16 و اعمال رسولان 16 : 31). آیا باور می کنید که عیسی مسیح تنها نجات دهنده است، که مرد تا بهای گناهان شما را بپردازد (رومیان 5 :8 و 2 قرنتیان 5 : 21)؟ آیا برای نجات فقط به او اطمینان می کنید؟ اگر جواب بله است، شما نجات را دارید. اطمینان یعنی "همة شک ها را کنار گذاشتن". با نگه داشتن کلام خدا در قلبتان، می توانید "همة شک ها را کنار بگذارید" و حقیقت نجات ابدیتان را دریابید.

خود عیسی مسیح این را دربارة کسانی که به او ایمان می آورند تایید می کند: "ومن به آنها حیات جاودانی می دهم و تا بابد هلاک نخواهند شد و هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت. پدری که بمن داد از همه بزرگتر است و کسی نمی تواند از دست پدر من بگیرد" (یوحنا 10 : 28-29). زندگی ابدی همین است- ابدی. هیچکس نیست، حتی خود شما، که بتواند هدیة خدادادی نجات مسیح را از شما بگیرد.

ما کلام خدا را در قلبمان پنهان می کنیم تا به او گناه نکنیم (مزمور 119 : 11)، و این شامل گناه شک نیز هست. در آنچه کلام خدا به شما می گوید شادی کنید، که بجای شک می توانیم با اطمینان زندگی کنیم! ما می توانیم اطمینان نجات را از کلام خود مسیح کسب کنیم آنوقت نجاتمان هیچوقت زیر سوال نخواهد رفت. اطمینان ما بر اساس محبت خدا به ما از طریق عیسی مسیح است.اول یوحنا فصل ۵ ایات ۱تا ۲۱
۱هرکه ایمان دارد که عیسی، مسیح است، از خدا مولود شده است؛ و هرکه والد را محبّت می‌نماید، مولود او را نیز محبّت می‌نماید.

۲از این می‌دانیم که فرزندان خدا را محبّت می‌نماییم، چون خدا را محبّت می‌نماییم و احکام او را بجا می‌آوریم.

۳زیرا همین است محبّت خدا که احکام او را نگاه داریم و احکام او گران نیست.

۴زیرا آنچه از خدا مولود شده است، بر دنیا غلبه می‌یابد؛ و غلبه‌ای که دنیا را مغلوب ساخته است، ایمان ما است.

۵کیست آنکه بر دنیا غلبه یابد، جز آنکه ایمان دارد که عیسی پسر خداست؟

۶همین است او که به آب و خون آمد، یعنی عیسی مسیح. نه به آب فقط بلکه به آب و خون و روح است آنکه شهادت می‌دهد، زیرا که روحْ حقّ است.

۷زیرا سه هستند که شهادت می‌دهند،

۸یعنی روح و آب و خون؛ و این سه یک هستند.

۹اگر شهادت انسان را قبول کنیم، شهادت خدا بزرگتر است؛ زیرا این است شهادت خدا که دربارهٔٔ پسر خود شهادت داده است.

۱۰آنکه به پسرِ خدا ایمان آورد، در خود شهادت دارد و آنکه به خدا ایمان نیاورد، او را دروغگو شمرده است، زیرا به شهادتی که خدا دربارهٔٔ پسر خود داده است، ایمان نیاورده است.

۱۱و آن شهادت این است که خدا حیات جاودانی به ما داده است و این حیات، در پسر اوست.

۱۲آنکه پسر را دارد حیات را دارد و آنکه پسرِ خدا را ندارد، حیات را نیافته است.

۱۳این را نوشتم به شما که به اسم پسرِ خدا ایمان آورده‌اید تا بدانید که حیات جاودانی دارید و تا به اسمِ پسرِ خدا ایمان بیاورید.

۱۴و این است آن دلیری که نزد وی داریم که هرچه برحسب ارادهٔ او سؤال نماییم، ما را می‌شنود.

۱۵و اگر دانیم که هرچه سؤال کنیم ما را می‌شنود، پس می‌دانیم که آنچه از او درخواست کنیم می‌یابیم.

۱۶اگر کسی برادر خود را بیند که گناهی را که منتهی به موت نباشد می‌کند، دعا بکند و او را حیات خواهد بخشید، به هرکه گناهی منتهی به موت نکرده باشد. گناهی منتهی به موت هست؛ بجهت آن نمی‌گویم که دعا باید کرد.

۱۷هر ناراستی گناه است، ولی گناهی هست که منتهی به موت نیست.

۱۸و می‌دانیم که هرکه از خدا مولود شده است، گناه نمی‌کند بلکه کسی که از خدا تولّد یافت، خود را نگاه می‌دارد و آن شریر او را لمس نمی‌کند.

۱۹و می‌دانیم که از خدا هستیم و تمام دنیا در شریر خوابیده است.

۲۰امّا آگاه هستیم که پسرِ خدا آمده است و به ما بصیرت داده است تا حقّ را بشناسیم و در حقّ، یعنی در پسر او عیسی مسیح هستیم. اوست خدای حقّ و حیات جاودانی.

۲۱ای فرزندان، خود را از بتها نگاه دارید. آمین.

بزرگترین اعلام جرمی که می توان به یک کلیسا نسبت داد، فقدان شور و شوق صید جان انسانهاست


عرضۀ انجیل به عنوان آنچه غیرمسیحیان بدنبال آن هستند، یعنی: شادی، آرامش، راحتی، غنا، عزت نفس، محبت  فقط و فقط تا حدودی درست است.
همانطور. که جِی. آی. پَکر. میگوید: "اگر به نیمی از حقیقت لباس حقیقت کامل بپوشانیم، تبدیل به ناراستی و کذب محض می شود." اصولا همۀ افراد، نیازمند بخشش هستند. ما به حیات روحانی محتاجیم. اگر انجیل را آنطور که هست به طور اصولی معرفی نکنیم، موجب می شویم مردم به ایمانی کاذب بگروند و عضویتشان در کلیسا به طور فزاینده ای بی معنا گردد، و هر دوی این موارد، کار بشارت به جهان را برای ما مشکلتر میسازند.
اعضای کلیسای ما که در خانه ها، دفاتر اداری و همسایگی ما پخش می شوند، همین امروز بسیار بیش از مسیحیانی که روز یکشنبه را با آنان می گذرانند، وقتشان صرف غیرمسیحیانی می شود که روزهای دیگر هفته با آنها سروکار دارند. هر کدام از ما حامل خبر وصف ناشدنی نجات مسیح هستیم. مبادا این خبر را با اخبار دیگر مبادله کنیم. بیایید این خبر را امروز با دیگران در میان بگذاریم!

جورج دبلیوتروئِت، رهبر بزرگ و شبان کلیسای باپتیست دالاس تگزاس در نسل گذشته می گفت:

"بزرگترین اعلام جرمی که می توان به یک کلیسا نسبت داد، فقدان شور و شوق صید جان انسانهاست. اگر کلیسا شوقی فزاینده برای یافتن جانهای گمشده نداشته باشد و به جستجوی جانهای گمشده و شناسانیدن عیسی مسیح به آنها نپردازد، هیچ تفاوتی با یک کلوپ اخلاقی ندارد."
یک کلیسای سالم انجیل را میداند و آن را با دیگران در میان میگذارد.

- مارک دوور
نویسنده، واعظ و معلم مسیحی
از کتاب «نه نشانه کلیسای سالم»

"دفاعیات مسیحی" چیست؟

 دفاعیات یا "آپولوجی" از واژه یونانی گرفته شده است که اساساً به معنای "دفاعیه دادن" است.  بنابراین دفاعیات مسیحی، علم دف...